سفری چند پاره برای قهرمان کوچک
محمد ناصریراد
انیمیشن افسانه سپهر، ساختهٔ عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیهکنندگی مهدی جعفری جوزانی اثرییست که سازندگان آن سعی بر آن داشته با رنگهای زنده، خلق کاراکترهای ماندگار و البته قصه ای اسطوره ای، آموزنده و خانواده محور، انیمیشنی قابل قبول را به بازار ارائه دهند و با وجود اینکه اثری ساختارمند با طراحی ها و انیمه های درست را نظارهگریم اما در وجه مقابل در بخش محتوایی تا حدی با خرده پیرنگهای فرعی زیاد و تکثر کاراکترهای بیشمار مواجه میشویم که منجبر به سردرگمی مخاطب میگردد.
دقت نظر نویسندگان برای پرداخت به به اسطوره ها و قهرمانان ایرانزمین بی شک از نکات تحسین برانگیز فیلمنامه است اما تشَتُت و چند پارگی در استفاده از اسطوره های مشرق زمین ضعف اصلی این کار به حساب میآید؛ بهطوریکه در سیرِ تاریخیِ اساطیر و الگوها، صحنه پردازی و نماد پردازی و خلق کاراکتر و لهجه های شخصیت ها عدم یکدستی را به عینه شاهد هستیم تا جایی که موسیقی این اثر هم با ترکیبی از موسیقی شرق و غرب بسته شده و مولفان این اثر سعی بر آن دارند تا با چنگ زدن به تمامیِ اسطوره های تاریخی اعم از شرقی و غربی، دور و نزدیک، دینی و آیینی، کهن و نوین، مخاطب را به تماشای اثر متقاعد کنند اما در این کار آنچنان هم موفق نبوده اند.
چنانچه بنا باشد به بررسی این انیمیشن بر اساس الگوی سفرِ قهرمان که اول بار جوزف کمبل در کتاب قهرمان هزار چهره به آن اشاره میکند، بپردازیم این اثر دچار گسست ها و ضعفهای اساسی بیشمار است.
در آغاز مادری برای فرزندش سپهر قصهٔ فرمانروایی را تعریف میکند که یادآورِ “زُروان” ایزدِ آیین مزدیناست که پس از آنکه بین فرزندانش اهورامزدا و اهریمن تبعیض قائل میگردد موجبات خشم و طغیان اهریمن را فراهم کرده و اینجاست که جدال بین شر و حق شروع میشود.
سپهر به قصهٔ مادر که برایش جذاب آمده گوش فرا داده و پنج سال بعد قصهٔ اسطوره ای او در دلِ سفری قهرمانانه آغاز میگردد، قهرمانی که بسیار دیر به ماجرا دعوت شده و به صورت اتفاقی و به همراه پدر و توله پلنگش و کاملا غیرمنطقی وارد ماجرایی هیجان انگیز شده و در ادامه با یاریگرِ اصلی خود پیرِ فرزانه “ماهان” برخورد کرده و به دنبال راه نجات میرود، قهرمانی که نه ویژگی های خاص و برجسته ای دارد و نه خرقِ عاداتی شاخص و ملموس و نه حتی ضدقهرمانهایی که این ویژگی ها در شخصیتشان نهفته باشد و همین موارد است که در مخاطبِ هدف هیجان را برانگیخته نکرده و متاسفانه به دیدن ادامهٔ این سفر ترغیب نمیکند.
با این وجود در قسمتی از این سفر، سپهر با نفسِ و بابو پلنگِ همیشه همراهش با نفس خود به تقابل برمیآید که شاید بهتر بود این تقابل بعد از غلبه بر اهریمن و در مرحلهٔ پایانی سفرش صورت میگرفت.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش”، “کتایون” و “فروزان” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
دیدگاهتان را بنویسید