نویسنده: محمد ناصریراد
شب سیویکم اردیبهشت، سالن سبز هنر شهر آفتاب در شهر فرهنگی شیراز، میزبان گفتوگویی صمیمانه و آموزنده با محمود کلاری بود؛ مسترکلاسی با عنوان «از عکاسی تا سینما» که با همراهی سیفالله صمدیان و حضور پرشور علاقهمندان به سینما، رنگی از تجربه و تأمل به خود گرفت.
در آغاز نشست، سیفالله صمدیان، عکاس، فیلمبردار و مستندساز نامآور ایرانی، نویدِ برگزاری مسترکلاسهایی دیگر در قالب «چهارشنبههای واپسین هر ماه» را داد. پس از آن، برشی از آثار منتخب ــ برگرفته از میان قریب به یکصد فیلم که بهدست مسعود کلاری فیلمبرداری شده بود ــ به نمایش درآمد؛ آثاری که در مجموع، میتوانستند سیر چهلسالهٔ او را از عکاسی تا عالم سینما نمایان سازند و جلوههایی از ظرافتهای حرفهایاش را هویدا کنند. در هر بخش، صمدیان سؤالاتی متناسب با تصاویر مطرح مینمود و کلاری با دقّت و فصاحتی شایسته، به شرح و تحلیل آنها میپرداخت.
کلاری از آغاز راه گفت؛ از دههی شصت که بدون دانش رسمی فیلمبرداری، اما با پیشزمینهی ذهنی کارگردانی، پا به سینما گذاشت و نخستین تجربهاش را با مسعود جعفری جوزانی رقم زد.
در ادامه کلاری از روزهایی یاد کرد که با دوربین آریفیلیکس، به دنبال پلان میرفت؛ روزهایی که این شیوه مرسوم نبود و همان تجربهی نخست، در فیلمی به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی جایزهی جشنواره فجر را برایش به همراه داشت. او تأکید کرد نزدیکترین و مؤثرترین مسیر ورود به سینما، عکاسی است. به باور او، همهی تخصصهای سینما پیش از اختراع دوربین وجود داشتهاند، به جز فیلمبرداری؛ و درست از همینجا سینما آغاز میشود، یعنی اختراع دوربین فیلمبرداری.
وی نخستین تجربهی جدیاش را با برداشتِ پلان سهدقیقهای از فیلم «سرب» مسعود کیمیایی دانست و در ادامه گفت: «به زعم من اگرچه جایزهها تأثیر دارند و میتوانند امیدبخش باشند، اما حقیقتاً اهمیت ندارند.»
در ادامه، محمود کلاری از همکاریاش با ابراهیم حاتمیکیا در فیلم «از کرخه تا راین» گفت؛ فیلمی که آن را نخستین و آخرین تجربهاش در سینمای جنگی دانست. او با بهرهگیری از طلقهای رنگی و تمرکز بر طیف زرد خردلی، تلاش کرد فضای شیمیایی جنگ را به تصویر بکشد.
کلاری دربارهی «سلام سینما» و همکاری با محسن مخملباف نیز سخن گفت: «مخملباف غرق ارتباط با بازیگران جلوی دوربین بود و من وظیفه داشتم مراقب باشم صحنهای از دست نرود.» او این تجربه را خاص و آموزنده دانست.
از نگاه کلاری، فیلمبرداری فقط فن نیست؛ انتخابی مسئولانه است: «اینکه در لحظه بدانیم چه چیزی مهمتر است، و کدام کاراکتر باید در مرکز روایت قرار گیرد.»
او از فیلم بلند خود «ابر و آفتاب» گفت؛ تجربهای متفاوت که به باورش محصولِ ریسکپذیری در زمانی کوتاه و شرایطی خاص بود. «گاهی یک فریم عکس، دستمایهی ساخت یک فیلم میشود؛ ابر و آفتاب از همینجاست.»
کلاری نگاهی صادقانه به شرایط کاری سینما داشت: «در سینما، ساعت و تعطیلی معنا ندارد. وی با گفتم خاطره در زمان فیلم “گذشته” ادامه داد: حتی اصغر فرهادی هم ابتدا با تعطیلیهای شنبه و یکشنبه در زمان فیلمبرداری گذشته در کشور فرانسه مشکل داشت، اما بعد از پذیرش آن، متوجه شد چقدر این استراحت به کار کمک میکند.»
کلاری در ادامه از همکاری طولانیاش با داریوش مهرجویی یاد کرد: «در شش اثر با مهرجویی کار کردم و بیشک او مهمترین فیلمساز ایران و حتی جهان است. فیلم «گاو» حیرتانگیز است و فرمهای رواییاش آنچنان متنوعاند که سینمای جهان از آن الهام میگیرد.»
محمود کلاری همچنین در بخش دیگری از نشست، با اشاره به درک زیباییشناسانهای که داریوش مهرجویی از سینما داشت، گفت: «مهرجویی نوعی نگاه و درک از زیباییشناسی را وارد سینما کرد که رایج نبود و کاملاً خارج از عرفهای رایج آن زمان بود. مثلاً فولو کردن بیقاعده تصویر که به چشم برخی ضعف میآمد، در نزد او عنصری آگاهانه بود. مهرجویی در حد برگمان سینما را میشناخت و بلد بود؛ ای کاش برنامهای فراهم میشد تا بتوان ساعتها دربارهی این کارگردان بزرگ صحبت کرد. حیف که سینمای ایران از وجود او محروم ماند.»
کلاری به تجربهاش در «بوتیک»، اولین فیلم حمید نعمتالله اشاره کرد: «این فیلم با فرمت ویدئو و بتاکم ساخته شد. نخستین تجربهی جدی استفاده از ویدئو در سینمای داستانی بود و شرایط تولید بسیار سخت بود، اما حمید نعمتالله با جسارت آن را به سرانجام رساند.»
در ادامه، به تجربهی همکاری با عباس کیارستمی در فیلم «باد ما را خواهد برد» پرداخت و گفت: «کیارستمی با نقاشی شروع کرد، با عکاسی ادامه داد و با ساخت فیلمهای تبلیغاتی وارد سینما شد. ما این فیلم را در ساعت پنج عصر تابستان، بدون باد مصنوعی فیلمبرداری کردیم. کیارستمی معتقد بود یک دوربین، چند لنز، یک سهپایه و تمام تجهیزات باید در پاترول جا شود! او برای گرفتن نماهای طبیعی، مسافتهای طولانی را طی میکرد. گاهی بین دو نما تا ۸۰ کیلومتر فاصله بود. این تلاشها نشان از عشق عمیق او به سینما داشت.»
او دربارهی فیلم «خونبازی» نیز گفت: «اولین فیلمی بود که با هندیکم فیلمبرداری شد. برای رسیدن به واقعگرایی، مجبور بودیم با دوربینی کار کنیم که نمیدانستیم کیفیت نهاییاش چگونه خواهد شد. در نهایت مجبور شدیم فیلم را بهصورت سیاه و سفید درآوریم و از تکرنگهایی مانند قرمزی خون یا رنگ گلهای نرگس استفاده کنیم. بسیاری از مخاطبان حتی متوجه نشدند فیلم با نگاتیو گرفته نشده است.»
کلاری در بخشی دیگر از نشست به «جدایی نادر از سیمین» اشاره کرد: «اصغر فرهادی به من گفت میخواهم همهی مهارتهایت در نقاشی با نور را کنار بگذاری. با توجه به سابقهی مستند و عکاسی خبریات، میخواهم رها باشی. انگار با موبایل فیلمبرداری میکنی. این اولین فیلمی بود که بدون سهپایه فیلمبرداری کردم. برای همین خیلیها فکر میکردند با دو دوربین فیلمبرداری شده، ولی در واقع فقط یک دوربین داشتیم. همین فیلم جایزهی کمرا ایمیج را برایم به ارمغان آورد.»
او دربارهی فیلم «گذشته» هم گفت: «تمام عوامل فیلم فرانسوی بودند و اهمیت نقش دستیاران، بهخصوص فوکوسپولر، در این پروژه بیشتر از همیشه بود. بسیاری جاها، کنترل از دست من خارج میشد و این تیم بود که فیلم را پیش میبرد.»
کلاری دربارهی «ماهی و گربه» ساختهی تحسین شدهی شهرام مکری نیز گفت: «این فیلم تجربهای منحصربهفرد بود. یک پلان ۱۱۶ دقیقهای بدون کات. کار بسیار سختی بود، از نظر باتری، مموری و تمرکز. من و کوهیار، پسرم، تمرین کردیم که دوربین را چگونه دست به دست کنیم که بیننده متوجه نشود. این تمرینها دستاوردهای زیادی برای من داشت.»
کلاری دربارهٔ تجربهٔ فیلم «بمب: یک عاشقانه» ساخته پیمان معادی و ثبت طولانیترین تراولینگ تاریخ سینمای ایران گفت: «این کار دومین همکاری ما بعد از «برف روی کاجها» بود و کار خوبی بود.»
او همچنین دربارهٔ فیلم جدید خود «تابستان همان سال» گفت: «این فیلم قرار است چند ماه دیگر اکران شود و به نوعی پسربچهی قصه، شخصیت کودکی من است. اتفاقاتی که در آن دوران یعنی کودکی برای من رخ داده و من از مولفههای سبکی تارکوفسکی در برخی صحنهها بهره بردم. بچههای زال هم نمادی از معصومیتاند. این فیلم برای من تجربهای شخصی و خاطرهای از کودکی است و به روح و روان و ذهن من نزدیک است. این حس نوستالژیکی که ایجاد شده را دوست دارم.»
مسترکلاسی که نه تنها به روایت تاریخ شفاهی سینمای ایران اختصاص داشت، بلکه تصویری زنده و دقیق از مسیری بود که با دوربین آغاز شد، اما به تصویر جان داد.
در پایان این نشست، محمود کلاری با نگاهی به مسیر هنری خود گفت: «وقتی به پشت سر نگاه میکنم، از بازارچه نواب که در حال فیلمبرداری فیلم «قیصر» بودند و من آنجا عاشق سینما و دوربین شدم تا امروز که در شهر شیراز و در خدمت شما هستم، مسیر سخت و دوری را پشت سر گذاشتم. در خانوادهای بودم که هیچکس با دوربین عکاسی قرابتی نداشت، اما در شش سالگی در مراسم عروسی عموی کوچکم با دوربین عکاسی آشنا شدم. همانجا هم در آتلیه چهرهنما، عکسی از من گرفتند.»
وی از حضور مخاطبان در این برنامه تشکر ویژه کرد و گفت: «امیدوارم اثری از خود به جا بگذارم که ارزش ماندگاری داشته باشد.»
در پایان این مسترکلاس، بزرگداشتی با حضور اصغر همت و سیفالله صمدیان، کورش کمالی سروستانی و دیگر هنرمندان و فرهیختگان شیرازی با اجرای دکتر علی آذری برگزار شد و از محمود کلاری به عنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ تصویربرداری سینمای ایران تقدیر به عمل آمد.
عکس: محمد ناصریراد
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش”، “کتایون” و “فروزان” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
دیدگاهتان را بنویسید