×
آخرین اخبار

واژه “مزدور” و کنکاشی در کُنه و ذات پیدایش آن

  • کد نوشته: 157802
  • ۱۴۰۲-۰۷-۰۷
  • 191 بازدید
  • سارتر میگوید هیچکس تا بحال به کنه و ذات پیدایش یک کلمه پی نبرده است

    واژه “مزدور” و کنکاشی در کُنه و ذات پیدایش آن

    به گزارش خبرروز، داریوش ثمر در یادداشتی با عنوان “برسی یک لغت” آورده است:

    سارتر میگوید هیچکس تا بحال به کُنه و ذات پیدایش یک کلمه پی نبرده است ،
    اما جدا از هسته نا پیدا در جوهره کلمات، (در اینجا موضوع علم زبان شناسی نیست) در واکاوی “معانی” در کلمات بین مردمان مشترک در یک زبان به یک معمای کشف شده بین الااذهانی برخورد میکنیم که مختص به مردمان آن زبان و آن گویش است، تمام افکار های یک جمعیت را در خود دارد و تمام تجربیات روحی آن جمع همزبان هم این خاصیت را یکی دانسته یعنی وحدت در دانستن مفهوم یک عبارت به آنچه جامعه تجربه کرده است مرتبط است.
    تجربه ها از عمل ها و کردارهای جمعی به اندازه عبور زمان که تاریخ های معاصر و تاریخ دور و تاریخ کهن را میسازد در آن کردار ها به واسطه ادبیات و هنر ضبط و ثبت میشود آن کردارها را آن طرز فکرها را که در معنا از زبان و ادبیات خارج نیستند، شناخت رفتار معنای استکمالی به لغت ها میدهند. رفتارها در واژه ها خلاصه میشوند، حال برای نمونه
    واژه “مزدور” را گزینش کردم و برای انتخاب آن انگیزه ی فرهنگ پروری دارم انگیزه این است که؛
    شاید کمی آن جام ، آن جام بلورین درستکاری (بلورین برای کردار راست مهم است زیرا دیده میشود در خفا نمیماند و ماحضر است) بله آن جام که نیم ریز شده همیشه در دست بیشتر اهالی هنر ! دست به دست میشود! از کژ بودن خارج شود، بله سطحِ کژ نگهداشته شدهِ فهم و شعور هنری ! با خرد انسان فرهنگی جور در نیاید و حاصل فرهنگی و کژ داری چیزی جز مزدوری نباشد، ویا بهتر بگویم فاصله فرهنگی بودن با مزد بگیر بودن تمیز داده شود. این را خرد میشناساند و منطق،
    و “خرد روشن” که از بدیهیات آن این است تا تمایل به کژتابی نداشته باشد! میزان و صاف گردد و “کژ نماند” بله از بدیهیات است که صاف بماند، از تصدیق هایی که درک صحّت آن ها محتاج فکر و مطالعه نیست؛ و بی هیچ واسطه ای فرهنگ ما را باز میدارد از فروش حق ، این بدیهیات اعم از تجربه یا استدلال، و حتی تفسیر
    برای ذهن حاصل می شوند. در منطق، این گونه تصدیق ها (قضایا قیاساتُها مَعَها) نام دارد یعنی گزاره هایی که استدلال آن ها همواره همراه خود آن هاست و از آن ها جدا نمی شود.
    بین واژه های (مزدور) و (تساهل جمعی) مردد بودمی اما کمی منطقی تر دیدم اولی یعنی “مزدور” را برای برخی انشعابات منحرفه فرهنگی انتخاب کنم چون فکر کردم منطقی نیست از تساهل جمعی بگویم زیرا آن عمد و جهل هم به ناآگاهی در همان مزدوری مخفی شده و دلایل تعقّلی بودن آن در اثبات بی واسطه بودن این تعمدها و تصدیقات آن دلایل چندی را در سهل انگاری برنشمارند.
    و زین سبب نوشتم که چون معلومات فرهنگی دوستان را نیازمندم برای بهتر دانستن ، برای اینکه بهتر بشناسیم اطراف خود را و به همین دلیل تقاضای تکمیل و یاری این شاگرد از شما همینجا تقدیم شد که ناقص دانسته هایم را تکمیل کنید. سپاس.
    مزدور.
    مرکب است از لفظ مزد که به معنی اجرت است و کلمه ور که به معنی صاحب و خداوند است، بجهت رفع ثقل ما قبل واو را ضمه داده واو را ساکن کردند و بفتح میم که مشهور است خطا باشد. شاکر. اسیف یا عسیف. جری. عُضُرت. عضارط. عضروط. عتیل. اجیر. از دیگر مترادفات هستند، مزدبر. مزده بر. شخصی که کار بکند و اجرت بگیرد.
    آنکه کار کند و مزد گیرد..(لغتنامه)
    کسی که با مزد کار کند.
    اما بیشتر مزدور در معنای امروز به کسی گفته میشود که کورکورانه فرهنگ خویش بفروشد برده دیگری باشد که گوید چه کند و چه سخن بگوید برای جمع کردن رای موافق در برخورد با یک حقیقت روشن مزدوران مضحکه زمان میشوند و جالب این است که مزاح و بذله گو هم هستند تا سیاهی ذات را وارونه جلوه گر کنند’
    مزدوران اعتقاد خاصی نداره و زبان خویش را به هر سویی که دستور دهند میچرخانند ، و معمولا سطح فکری نازلی دارند و اگر فرهنگی باشند خود فروشی فرهنگی کنند و حتی دست آخر چیزی بدست نمی آورند و همان که دستورشان داده پاسخشان ندهد،
    ▪️
    بهر مزدوران که محروران بدند از ماندگی
    قرصه کافور کرد از قرصه شمس الضحی.
    ▪️
    به آبادیش دار منشور خویش
    که هرکس دهد حق مزدور خویش. خاقانی
    ▪️
    چون آن دید کاستاد پرهیزگار
    ز کافور او گشت کافورخوار.
    نظامی
    البته همه کاربرد مزدور در کهن نوشته ها معنای واحد ندارد
    📎
    خردمند کز دشمنان دور گشت
    تن دشمن او را چو مزدور گشت
    ▪️
    نشسته نظاره من از دورشان
    توگفتی بدم پیش مزدورشان.
    ▪️
    بدو گفت مزدورت آید بکار
    که پیشت گذارد به بد روزگار.
    ▪️
    همه کدخدایند و مزدور کیست
    همه گنج دارند و گنجور کیست.
    فردوسی
    ▪️
    مرد مزدور اندر آغازید کار
    پیش او دستان همی زد بی کیار. رودکی

    با درود داریوش ثمر اول مهر ۱۴۰۲.

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *