عمیق ترین و مبهم ترین حالت نور از اتفاق همان لحظه است ؛ کسی نمیتواند پیش بینی کند از دل گرگ و میش چه زاییده شود ؟ یک بچه گرگ؟ یک خون آشام ؟ یا شبی سیاه و تاریک؟
بگذار حدس بزنم اما نگذار حدسم درست از آب دربیاید !
بگذار خیره شوم و خیره بمانم ، چنانکه به لحظه ی مبهم و حیرت انگیز گرگ و میش….!
آفتاب گرگ و میش را می توان متاثر از این جریان قلمداد کرد. الگویی برگرفته شده از زندگی، که نمونه های مشابه آن در جامعه به وفور یافت می شود. انسان هایی که برای برطرف کردن ساده ترین نیازهای زندگیشان دچار چالش هستند اما تلاش می کنند شریف زندگی کنند تا به هر بهانه و ابزاری اسیر آسیب و بزهکاری نشوند.
فیلم سینمایی “آفتاب گرگ و میش” نماینده فارس در نخستین دوره جشنواره بین المللی فیلم ایثار شد
آن ضرورت باطنی که نیروی محرکه هر فیلمساز برای خلق اثری فاخر است، تحت الشعاع سیاستهای تحمیلی متولیان سینمایی و فرهنگی قرار گرفته و شوربختانه چه استعدادها و نوابغی که در تنگنای محدودیت انتخاب موضوع، ضوابط سختگیرانه و لابیهای مرموز ذبح میشوند.