×
آخرین اخبار

چگونه سوپر استار شدم

  • کد نوشته: 135514
  • ۱۴۰۲-۰۳-۰۸
  • 145 بازدید
  • این صنعت چند میگیری تعریف کنی سالهاست که به طرق مختلف جایش را میان رسانه واقعی چون انگلی که از خون رسانه تغذیه می کند باز کرده است.

    چگونه سوپر استار شدم

    به گزارش دیدگاه نیوز، نوید جعفری منتقد، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما در یادداشتی آورده است: همه چیز از یک یادداشت در یک سایت و صفحه سینمایی آغاز شد نویسنده ای ناشناخته در مطلبی عجیب و غریب به بازی یک بازیگر در سریالی پر مخاطب پرداخته بود و آن را تا سطح بهترین بازی زندگی کریمی بالا برده بود و آنچنان به صنعت تعریف و تمجید پرداخته بود که احتمالا خود بازیگر هم باورش نمی شد.
    این صنعت چند میگیری تعریف کنی سالهاست که به طرق مختلف جایش را میان رسانه واقعی چون انگلی که از خون رسانه تغذیه می کند باز کرده است.
    اسامی ناشناخته که مشخص نیست مخاطب عادی هستند یا نویسنده سینمایی یا اسامی مستعار برای گردانندگان همان صفحات مدتهاست برای بالا بردن آثاری معمولی و گاه نازل دست به کار می شوند و به شکلی شبکه ای از صفحات مجازی و گذاشتن کامنت و اشتراک گذاری همین پست ها بازیگری را بالا یا پایین می برند و بی هیچ شکی رد پای دلالان و مدیران برنامه ها و بعضا روابط عمومی ها در پس این نمایان است.
    شاید به نظر برسد اهمیتی ندارد، عده ای بی جهت بازی ضعیف یک بازیگر را تا عرش بالا می برند مگر اینهمه بازیگر و خواننده فیک و بی هنر نیستند که بالاترین مخاطب و دنبال کننده را دارند، مگر همین ها نیستند که آمار فروش هر خزعبلی را در حد آثار شاخص بالا می برند و مگر در طول اینهمه سال چه اتفاق مهمی افتاده است.
    اما آنچه این روزها خطرناک به نظر می رسد رشد بی رویه چنین رسانه ها و سایت هایی است که قارچ گونه رشد کرده اند و بی هیچ پاسخگویی در حال جولان دادن هستند و به دلیل در دسترس بودن ساده می تواند ذائقه مخاطب تربیت نشده را تغییر دهد و در دراز مدت باعث شود شبهه هنر نازل جای هنر زحمتکش و خلاق را بگیرد.
    اگر در دهه ۶۰ تا ۸۰ تنها مرجع پیگیری مجلات (همانند فیلم و گزارش فیلم) و روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلویزیونی تخصصی (همانند هنر هفتم ، سینما اندیشه) بود که در جدال با نشریات زرد در حال فعالیت بودند این روزها در شبکه های مجازی بی هیچ هزینه ای می توان صفحه ای راه انداخت فالوور فیک خرید و با مطالب اینگونه و جنجالی کاسبی کرد.
    برای این سایت ها و صفحات فحش و ناسزا از نان شب واجب تر است، هر چه مطلب باعث مخالفت عده بیشتری شود و آنان را به مرز جنون عصبانیت بکشاند بهتر است چون کامنت ها و اشتراک گذاری همان مطلب مخاطبان صفحه را بیشتر می کند و مخاطب بیشتر یعنی تبلیغ بیشتر یعنی درآمد بالاتر.
    این مسیر که گویی تنها مقتضیات مادی و پول سازی را در نظر دارد روی دیگری هم دارد.
    مدیران برنامه بازیگران و خوانندگان، مشاوران رسانه ای فیلم و سریال که بخش عمده ای در کسوت دلال در این حرفه حضور دارند چون پای پول در میان است به راحتی می توانند به این شبکه وارد شوند و با خرج کردن مطالبی در تعریف و تمجید دریافت کنند.
    در واقع این بخش دلالیسم پنهان در فضای هنری با ایجاد یک فضای دو قطبی میان مخالف و موافق فلان بازیگر یا خواننده یا فلان فیلم و سریال بصورت ناخودآگاه مخاطبان در طیف های مختلف را درگیر بازی خود می کنند تا با قلقلک کردن جنبه کنجکاوی کاری کنند تا از سر اینکه واقعا ماجرا چیست برای دیدن آن اثر وارد میدان شوند و در نهایت تعداد بلیط ها و اشتراک های اینترنتی خریداری شده حرف آخر را می زند تا تولید کننده اثر بتواند بر موج پر بیننده ترین یا پر فروش ترین اثر سال سوار شود.
    پرسش اصلی اینجاست که چه باید کرد؟
    برای طیف علاقه مندان جدی سینما پاسخ از قبل مشخص است آنان که علاقه مند و پیگیر سینما هستند علاوه بر ذهن سپردن اسامی بازیگران و کارگردانان محبوب ، تعدادی نویسنده و منتقد واقعی را می شناسند و معیار قضاوت شان مطالبی است که از دریچه نقد ، تحلیل و بررسی مطرح می شود.
    اما طیف دومی که تازه در حال شناخت هنر است و هنوز ذائقه مشخصی ندارد و تازه در پی یافتن و کشف است در این میانه پر آشوب چه باید بکند؟
    نسل دهه ۸۰ و ۹۰ که بیشتر از مجله و کتاب و تلویزیون ، اینترنت را در اختیار دارد به راستی در این آشفته بازار چگونه می تواند بفهمد نقد و بررسی کدام است یا تمجید های بر آمده از پول های کثیف پشت پرده ؟
    پرسشی که همچنان پاسخی مشخص ندارد، در شرایطی که نمی توان به تعلیم و تربیت سنتی در مدارس امید بست و توقع داشت هنر و فرهنگ را به عنوان رکنی اصلی در آموزش کودکان و نوجوانان بپذیرد ( که تا امروز هم نپذیرفته است) در جامعه ای که روز به روز آمار مطالعه کاهش چشمگیر دارد و اصولا مشکلات معیشتی و اقتصادی راه را بر هر نوع دغدغه دیگر می بندد و رسانه های دولتی همانند رادیو و تلویزیون تنها در انحصار نوعی از گفتمان از فرهنگ و هنر است و تحمل شنیدن گفتار دیگر را ندارد آنهم در موقعیتی که اصولا از آن مخاطب پیشین هم خبری نیست چه باید کرد؟
    این پرسشی است که دوست دارم شما به آن پاسخ دهید

    نوید جعفری

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *