به گزارش خبرروز، امید بهرامپور و پارسا ارقمی منتقدان جوان تئاتر در یادداشتی پیرامون نمایش خانواده گیتری به کارگردانی امیر ثریا آورده اند:
نمایش خانواده گیتری به کارگردانی امیر ثریا اثری درخور توجه است؛ اما نه از حیث اینکه با اثری فاخر روبرو هستیم، بلکه به این دلیل که با تئاتری روبرو هستیم که در موقعیتی چنان تماشاگر را مجذوب خود میکند که تماشاگر بر این باور است که اینبار دیگر با اثری قابل قبول طرف هستیم اما این خیال باطل پس از دقیقهای چنان بر زمین کوفته میشود که تماشاگرِ در بهت فرو رفته و نمیداند با ذهنیت قبلی خود چکار کند.
کارگردان نهایت تلاش خود را کرده است تا خلاقیت را به نحو احسنتی وارد کار کند و میتوان گفت تا حدودی موفق بوده ولی در برخی موارد زیاده روی از استفاده این خلاقیت باعث تخریب اثر شده است.
در پوستر و بروشور؛ بازیگران و بازیسازان از یکدیگر جدا نشده بودند. آیا تفاوتی بین بازیساز و بازیگر نیست؟ و آیا یک نفر از اعضای آن گروهِ تئاتری متوجه این موضوع نشده بودند؟ اثر پنج بازیگر داشت: آرمان احمدی-نگین حسنپور-محمد جمالدینی-فاطمه پاکوهی و سهیل همتی. بُرد صدایِ بازیگران البته به غیر از محمد جمالدینی که از طریقِ تصویرِ ویدئو پروژکتور با مخاطب برقرار میکرد، تنظیم نشده و بسیار پایین بود و ما که در جلوترین ردیف نزدیکِ به صحنه نشسته بودیم، صدای آنها را ضعیف میشنیدیم. در تمامی بازیگران مونوتن بودن دیده میشد و استثنایی وجود نداشت؛ بطوری که در انتظار اتفاق تازه و جدیدی از آنها نبودیم، همان خطی را که شروع کرده بودند بدونِ تغییرات خاصی به پایان رساندند.
آرمان احمدی بعنوانِ بازیگری موقعیت را به خوبی درک کرده بود اما نتوانسته بود شخصیتش را بدرستی درک و زندگی کند که مهمترین و اولین دلیلِ موجهاش برگردانِ ضعیفِ مترجمان و بازنویسی نکردن متنی بود که نیمی از آن بصورت کلاسیک گفته میشد و نیمه دیگری که بصورت روزمره بود. میشود این خرده را به بازیگر گرفت که چرا متن را نتوانسته بود با گفتارِ شخصیتش مطابقت دهد اما بدلیل اینکه در هر گروهِ حرفهای حرف آخر را باید کارگردان بزند، این ایراد بر کارگردان وارد است، کارگردانی که خود مترجم کار هم بوده است ولی نمیشود از این مساله هم صرف نظر کرد که او “آرمان احمدی” خودش هم بازیگردان بوده است!
ترکیبِ نگینِ حسن پور و آرمان احمدی، ترکیبی بامزه از آب در آمده بود و به لحظات کمیک کار کمک میکرد. گرچه بازیِ نگین حسن پور به هدایت بیشتر و بهتری نیاز داشت و گاهی نمیتوانست کنشهای احمدی را تبدیل به واکنشهای بهجایی کند.
سهیل همتی تا حد لازم توانسته خواسته کارگردان را بر آورده کند؛ یک تیپِ خدمتکار. البته گاهی بیرون زدگی از شخصیتش داشت و گاهی هم از نقش بیرون میآمد، بطوری که بینِ تیپِ “خدمتکار” و “سهیل همتی” مدام تغییرِ هویت میداد. ولی طوری نبود که جلوی پیش روندگی تئاتر را بگیرد. در مابین دیالوگ های او، لهجهای هم دیده میشد که باید از ابتدا گرفته شده بود. ولی در کل به عنوانِ تجربه اول روی صحنه رفتن او میشود اجرایش را قابل قبول دانست.
فاطمه پاکوهی از لحاظ متریال، انتخاب خوبی برای مکمل شدنِ دیگر بازیگران بود اما در حدِ یک اتودِ کارگاهی ضعیف توانسته بود ظاهر شود و نقشِ پراهمیتی را یک عنصرِ اضافی در صحنه جلوه داده بود. بیشترِ رفتارهایش تصنعی و غیر قابل باور و دل زننده بودند. او میتوانست با تمرین و درک بیشتر و هدایت بهتر عملکرد بهتری از خود نشان بدهد.
مهمترین ایراد اثر استفاده از بازیسازان بسیار است. این اثر به هیچ عنوان به این تعداد بازیساز نیاز نداشته و میشد این اثر را با یک سوم از تعداد این بازیسازان روی صحنه برد. ازدحام آنها با پوشش سیاه در برخی از قسمت های اثر باعث حواس پرتی و دوری مخاطبان از اتفاق اصلی که روی صحنه رخ میداد شده بود. کارگران میتوانست از سیاهپوشان برای جابهجایی دکور و از بازیسازانی با لباس معمول و مناسب با صحنه مورد نظر به عنوان سیاهی لشکر استفاده کند.
استفاده از آهنگهایی کلاسیک و دلنواز از سلیقه خوب کارگردان میآمد اما باید این مساله را در نظر داشت که تلفیقِ موسیقی باید با فضای اثر سازگار باشد! نمیشود برای نشان دادنِ سلیقه خوب و قشنگی هر چیزی را به خورد مخاطب داد. و اگر که قطع و وصل کردنِ موسیقی سر وقت مناسبش صورت میگرفت اجرا شاید اینچنین نامرتب و دل آشوب بنظر نمیرسید.
دکور به طور مینیمالیستی چیده شده بود و با تغییراتی هوشمندانه و کوچک فضا عوض میشد که این نشان از تامل موثر کارگردان بر روی طراحی صحنه بود.
عملاً طراحی نوری برای اثر صورت نگرفته بود و ما با نوری ثابت در کار مواجه بودیم. کارگردان میتوانست با طراحی نور مناسب در هنگام تغییر صحنهها، اضافه بودن اعمال بازیسازان را ماسکه کند.
با تمامیِ این گفتهها، نمیشود از این مساله صرف نظر کرد که اثر از تمامیِ آثار گروههای شیرازی بدون استثنا که در این یک سال اخیر به روی صحنه رفتهاند سر و گردنی بالاتر بود و همین مساله در جای خود قابل ستایش است.
امید بهرامپور/پارسا ارقمی
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش” و “کتایون” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
کاش پارسا ارقمی انقدر چرند ننویسه چون واقعا هیچی نیست و فقط فک می کنه ادم بالایی هست که انتقاد می کنه رو هر نمایشنامه