به گزارش دیدگاه نیوز، محمد ناصریراد در مقاله ای آورده است:
با در نظر گرفتن شرایط فعلی جامعه شناخت درست لائیسیته و سکولاریسم و موارد افتراق و اشتراک آنها موردی میباشد که برای جامعه امروز ما که دوران یک تحول و دگرگونی بنیادی را طی میکند، بسی ارزشمند است. بنابراین در این نوشتار بر آن شدم مختصرا به شرح تفاوتهای ذهنیت لائیک با سکولاریزم بپردازم.
واژه لائیک (Laic) به معنای جدا از دین یا دین جدا، و واژه لائیسم (Laicism) به معنای دین جداگری یا دین جدایی، یا گرایش به انفصال دین از سیاست است. چنانکه در فرهنگهاى لغت براى واژه «سکولار» معانى و کاربردهاى متعددی بیان شده است؛ مانند: دنیوى، مادى، غیرمذهبى، نادین مدار، بیاعتنا به امور مذهبى و معنوى، دنیایى، این جهانى، گیتىباور، دینگریز، از مردم عام(عامى)، طرفدار دنیوى شدن امور.
معمولاً گفته میشود واژههاى لائیک و لائیسم در فرهنگ و محاوره فرانسوى زبانان، و واژههاى سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و زبان انگلیسى زبانها، معروف است. در نگاه ابتدایی بنظر میرسد لائیک معادل سکولار، و لائیسم معادل سکولاریسم است ولی در واقع چنین نیست .
لائیسیته از زبان یونانی گرفته شده است. اگر بخواهیم تعریفی از آن ارائه دهیم میتوان گفت : «حکومت از هیچ دینی پیروی نکرده و دولت مشروعیت خود را از دین، مذهب و یا نهاد دینی چون کلیسا، روحانیون… کسب نمی کند و عملا دین در جامعه مدنی آزادانه به فعالیت میپردازد اما دین در سیاست هیچگونه قدرتی اعمال نمیکند». پس بنا بر این دولت مشروعیت خود را از دین، مذهب و یا نهاد دینی چون کلیسا، روحانیون… کسب نمی کند. میتوان نتجه گرفت دولت یا نهاد لائیک، نه ضد دین است و نه طرفدار دین، بلکه بی طرف، مستقل از دین و فرای آن است. دولت یا نهاد لائیک مبلغ و مروج دین یا مذهبی نیست. دولت لائیک تنها بر مبنای مشروعیتی که از مردم، صرف نظر از اعتقادات مذهبی یا غیر مذهبی شان، کسب می نماید – یعنی آن چه که دموکراسی می نامیم – عمل می کند. در نتیجه، سیاست گذاری های دولت لائیک تابع هیچ سرمشق و سرچشمه و اصول آسمانی، مقدس و متعالی نبوده و نمی شود.
میتوان چنین بیان کرد که لائیسیته بی طرفی دولت را در برابر قانون بدون تمایز به هر دین یا باور اعمال می کند. لائیسیته تضمین کننده حق برابر برای باورمندان و ناباوران به هر دین و باور است و آزادی بیان آنها را تضمین میکند. در حالی که طبق آخرین تعریف دیکسیونر کامبریج از “سکولار” چنین آمده است: چیزی سکولار است که هیچ ارتباطی با دین نداشته باشد. جامعه سکولار یعنی اینکه هیچ دینی در امور زندگی روزمره ما اثر گذار باشد.
لائیسیته که خاستگاه ملموس آن در فرانسه پس از انقلاب سال ۱۷۸۹ است؛ به آزادی باورها و اعتقادات، “یعنی هرکس آزاد است به آنچه که دلش میخواهد باور داشته باشد” پافشاری می کند، قانون دسامبر ۱۹۰۵ کلا خط باطل بر نفوذ کلیسا کشید که به واقع جنبه اعلان جنگ رسمی علیه اعمال قدرت کلیسا و دین و مذهب در امور عمومی کشور فرانسه بود.
در فرانسه کلیسا به مدت یک قرن برای عدمِ استقرار لائیسیته مبارزه کرد تا اینکه در اواخر قرن نوزدهم با به وجود آمدن یک دولت جمهوریخواه لائیک و با کوشش مبارزانی مانند ژول فری، کندرسه ، آریستید بریان، ژرژ کلمانسو و… مدارس عمومی و لائیک به وجود آمد و دخالت کلیسا در آن از هر نظر قدغن شد، زمینه برای تصویب قانون لائیسیته ۱۹۰۵ فراهم گردید.
با این قانون کلیسا ها و زمین های متعلق به کلیسا به تصرف جمهوری درآمد، کارمندان و مبلغین مذهبی حقوق شان قطع شد، دولت هرگونه کمک به موسسات دینی را متوقف ساخت، در همین سال ها دولت جمهوری توانست دین رسمی را که بر اساس توافق ناپلئون با کلیسا تحت عنوان کنکوردا به تصویب رسیده بود منحل کند و دین رسمی را از قانون اساسی پاک نماید. به عنوان نمونه در فرانسه دانشگاه و مدارس خصوصی دینی می توانند وجود داشته باشند اما تدریس دروس دینی محدود است در این صورت آن مدارس نباید از پذیرش شاگردان سایر ادیان خود داری کنند بلکه باید به آنها نیز به همان اندازه درس دینی مربوط به دین آنها داده شود.
میتوان با صراحت بیان کرد در لائیسیته نه تنها دولت دخالت دین و عقیده را بطور کلی از سیاست قطع میکند، بلکه دولت از آزادی بیان اندیشه های علمی، فلسفی، باور یا ناباوری صیانت می کند.
اگر بخواهیم به طور خلاصه اصول لائیسیته را بیان کنیم باید گفت که لائیسیته یک اعتقاد و یک باور نیست، یک اصل قانونی می باشد که سه ویژگی بزرگ دارد:
۱- لائیسیته دین و مذهب را از دخالت سیاست برکنار می کند،
۲- لائیسیته آزادی مذاهب، ادیان و باورها را محترم می شمارد،
۳- دولت لائیک برای هیچ دستگاه دینی ارجحیت قائل نیست و به آنان امتیاز مادی، معنوی، حقوقی، قانونی و کمک مالی و غیرمالی نمیدهد. در یک حکومت لائیک دین رسمی وجود ندارد، همه ادیان در حقوق برابر و از نظر دولت خنثی می باشند و هیچ دینی بر دین دیگری ارجحیت و برتری ندارد، یعنی بی تفاوتی دولت در مقابل تفاوتهای دینی و باور اصل انکار ناپذیر است.
“حال به شرحی در باره ی سکولاریزم می پردازم”
واژهٔ سکولار در زبان لاتین به معنای «این جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و متضاد با «دینی» یا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن میگویند، معمولاً مقصود هر فلسفهای است که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات (دُگمهای) دینی بنا میکند و در پی پیشبرد دانشها و روشهای بشری است.
این واژه بارِ نخست توسط نویسندهٔ بریتانیایی، جورج هالی اوک در سال ۱۸۴۶ استفاده شد. هر چند این اصطلاح تازه بود، ولی مفهوم کلی آزادی که سکولاریسم بر پایهٔ آن بنا شده بود، در درازای تاریخ وجود داشتهاست. ایدههای اولیهٔ سکولار را میتوان در آثار ابن رشد (اورئوس) پیدا کرد. وی و پیروان مکتب اوروئسیسم باورمند به جدایی دین از فلسفه بودند. هالی اوک این ایدهٔ جدایی اجتماع از دین را بدون تلاش برای انتقاد باورهای دینی مطرح کرد. هالی اوک یک ندانمگرا بود و به نظر خودش سکولاریسم برهانی علیه مسیحیت محسوب نمیشد، بلکه مستقل است. سکولاریسم تنها به این نکته میپردازد که راه درست در حقیقت سکولاریسم است. دانستنیهای سکولار بهطور روشن در همین زندگی پیدا میشوند و میتوانند در همین زندگی آزمون شوند.
میتوان گفت سکولاریسم سازش دین و دولت است، بطوریکه مقامات دینی کلیسا در به وجود آوردن قدرت و حاکمیت به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم دخالت می کنند. بطور مثال در آمریکا نقش پروتستان ها در انتخابات بسیار زیاد است. در حالیکه لائیسیته، برخلاف سکولاریزاسیون، که خواستار همزیستی قدرت دولتی و نهادهای دینی است، بطور مشخص از مقامات دولتی میخواهد که در مسائل دینی به بیطرفی شدید پایبند باشند و مذاهب خود را به عنوان یک مرجع مداخله گر در امور عمومی جامعه معرفی نکنند.
در سکولاریسم رئیس جمهور و دیگر مقامات پس از انتخاب شدن به کتاب آسمانی سوگند می خورند نه به قانون اساسی کشور.
در سکولاریسم نه تنها کلیسا به دولت مالیات نمیدهد بلکه از دولت کمک دریافت میکند. مردم در برگه مالیات سالانه خود دین خود را بیان میکنند و از آنها خواسته می شود تا اگر مایلید بخشی از مالیات خود را مستقیما با بطور غیر مستقیم به کلیسا واریز کنند در صورتیکه در لائیسیته این کار تفتیش عقاید محسوب شده و قدغن است.
معمولا در نظامِ تابعِ سکولاریسم دانشگاهها از کلیسا کمک دریافت کرده و این کمک بلاعوض نیست ولی در لائیسیته این کار ممنوع است.
در منطق سکولاریسم، دولت و نهاد دین از یکدیگر جدا نمی شوند بلکه به مثابه شریک و همکار در پیوند و اتحاد با هم قرار دارند و عمل می کنند. در کشور های پروتستان که راه و منطق سکولاریسم را پیش می گیرند، دولت و پروتستانتیسم استقلال یکدیگر را به رسمیت می شناسند. البته کلیسا موقعیت ممتاز و هژمونیک خود را به لحاظ معنوی و سیاسی از دست می دهد و به یکی از عوامل معنوی و اجتماعی در کنار دیگر عوامل جامعه ی مدنی تبدیل می شود. ولی در عوض، دولت در قانون اساسی خود ارجاع به دین کرده و برخی امتیازات کلیسا را حفظ می کند.
از چنین دیدگاهى کشور دانمارک یک کشور لائیک نیست، اما سکولار است، مذهب لوترى، مذهب رسمى آنجا است و در عین حال جامعه مدنى آنجا از قید هرگونه قیمومیت دینى آزاد است، در حالىکه ترکیه نمونه یک کشور لائیک است که سکولار نشده است.
در ترکیه هر چند که انقلاب مصطفى کمال آتاتورک، همزمان با رضاشاه در ایران دین اسلام را به عنوان دین رسمى کشور لغو کرده، اما این دین با توجه به سبقه ی تاریخی و سیطره ی چند صدساله ی امپراتوری عثمانی، هنوز هم نفوذ بسیار در زندگى اجتماعى آن سرزمین دارد. در عمل لائیسیم گزاره ای سیاسی با اهرمِ قانون و سکولاریسم گزاره ای اجتماعی با زمینه های فرهنگیست.
پس میتوان نتیجه گرفت بین لائیسیته و سکولاریسم تفاوت وجود دارد؛ لائیسیته یک نظریه سیاسی است که طبق آن دین از حکومت جدا است و این نظریه با هدف افزایش آزادیهای متضاد با دین ارائه شدهاست، درحالی که سکولاریسم با هدف زدودن دین از زندگی جاری مردم معرفی شدهاست، در نظامی بر پایه ی لائیسم دولت با ابزار قانون دین زدایی کرده و عملا با لیبرالیسم (اصل آزادی) منافات دارد در صورتیکه در نظام سکولار چنین نمی باشد یعنی منافیِ لیبرالیسم نیست. با این وجود گاهی اصطلاحات سکولاریسم و سکولاریته به معنای لائیسیته به کار میروند که اشتباه رایجیست .
با این همه ی این تفاسیر آیا میتوان گفت ذهنیت جمهوریخواهان در ایالت متحده به تفکر لائیسم گرایش دارد و ذهنیت دموکرات های گلوبالیست به منظرگاهِ سکولاریسم ؟
پاسخ: آری
محمد ناصریراد
منابع:
«لائیسیته چیست» اثر شیدان وثیق
لائیسیته در برابر سکولاریستم / نویسنده محمد حسین حافظیان/ روزنامه شهروند/ مرداد ۸۷
تاریخ عقاید سیاسی / دکتر بهاءالدین پازارگارد/ جلد دوم
حیات یحیی در دو کتاب و ۴ جلد، نوشته ی یحیی دولت آبادی، جلد ۲-۱، انتشارات عطار – انتشارات فردوس، چاپ ششم، ۱۳۷۱
سیدصادق حقیقت؛ تشیع و عرفیگرایی؛ فصلنامه علمی – پژوهشی رهیافتهای سیاسی و بینالمللی.
مشروطه ی ایران، ماشاالاه آجودانی، ص ۲۱۹، نشر اختران، ۱۳۸۲
در روزنامه شرق، شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۳، مطلبی از آقای پرویز ورجاوند در نقدی بر مقاله ی آقای قوچانی تحت عنوان «عصر جدید» چاپ شده است.
اعلامیه حقوق بشر و شهروندی به تاریخ ۲۶ اوت ۱۷۸۹، برآمده از انقلاب فرانسه است
آشوری، داریوش، فرهنگ علوم انسانی، ص ۲۰۱.
بریجانیان، ماری، رئیسی، طیبه بیگم، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی، «واژه لائیک(Laic)» ویراستار، خرمشاهی، بهاء الدین، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
فرهنگ آکسفورد، فرهنگ انگلیسى – فارسى باطنى، فرهنگ کامل انگلیسى – فارسى آریانپور، فرهنگ وبستر، فرهنگ علوم انسانى آشورى.
مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه، مؤیدى، محسن، ص ۶۴، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ۱۳۵۸ش.
ر. ک: ربانی گلپایگانی، علی، تحلیل و نقد سکولاریسم، فصلنامه پیام حوزه، ۱۳۸۱، شماره ۳۶.
محمد ترکمان؛ مدرس در پنج دوره تقنینیه؛ ص ۴۲۰.
دو ماهنامه نقد کتاب آینه پژوهش، شماره ۱۳۹ فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۲
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش” و “کتایون” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
لیبرالها و دموکراتها تجربه بیگانگی را چشیدن کاملا مطلب جالبی است ولی دولتها تفکیک نمیکنند تا بتوانند هر زمان به نحوی استفاده بهینه ببرند چرا می گویم دولتها چون در هر کشوری دو بازی گر دولتی هست دموکرات یا جمهوری در ایران کند و تند مردم مثل ورق در دست بازیگرند ترکیه را نگاه کن چگونه بازی میکنه سیاستمداران جدید مردم آگاه را نمی خواهند ولی مردم دانا و آگاه متوجه این بور خوردن ها هستند کاره انگلیسی است شگرد این پیر استعمار است
پس سکولاریسم جدایی دین از سیاست نیست جدایی دین از سیاست.در واقعیت لاییک است