×
آخرین اخبار

امیر فرض‌اللهی
سینمای به‌راستی حقیقت؟

  • کد نوشته: 208734
  • ۱۴۰۳-۰۹-۲۴
  • 9 بازدید
  • به گزارش دیدگاه نیوز و به نقل از همشهری آنلاین، امیر فرض‌اللهی منتقد فیلمنامه در یادداشتی با عنوانِ “سینمای به‌راستی حقیقت؟” آورده است: ▪️مصداق بارز برجسته‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم‌های جشنواره امسال «سینماحقیقت»، بی‌شک دو فیلم است که تهیه‌کننده‌اش محمد کارت بود و بیشترین حضور مخاطبان را در سالن نمایش داشت. فیلم‌هایی که سرراه ماست خریدن، […]

    سینمای به‌راستی حقیقت؟

    به گزارش دیدگاه نیوز و به نقل از همشهری آنلاین، امیر فرض‌اللهی منتقد فیلمنامه در یادداشتی با عنوانِ “سینمای به‌راستی حقیقت؟” آورده است:

    ▪️مصداق بارز برجسته‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم‌های جشنواره امسال «سینماحقیقت»، بی‌شک دو فیلم است که تهیه‌کننده‌اش محمد کارت بود و بیشترین حضور مخاطبان را در سالن نمایش داشت. فیلم‌هایی که سرراه ماست خریدن، می‌توان ساخت؛ موقعیت‌سازی میزانسن‌های بسیار فرمایشی و کاذب در «تورگی» و نقاط عطف کاذب و دست‌کم گرفتن فهم مخاطب در رفتارهایی که برای آدم‌های فیلم طراحی شده است از یک‌سو و عدم وجود دلایل کافی برای سکانس‌های پایانی فیلم از سویی‌دیگر، شومن بودن و عدم درک کارت از فیلم مخاطب سینمای مستند را می‌رساند.

    ▪️در مستند «آسانسور» که درواقع پشت صحنه سریال باسمه‌ای «یاغی» است، این سطحی‌بودن، آسان‌پسندی و دست‌کم گرفتن شعور مخاطب به طرزی عیان‌تر مشهود می‌شود. یکی از مشکلات اساسی محمد کارت این است که گمان می‌کند زیست چندساله او در جنوب شهر شیراز سبب این است که جنوب شهرهای تمام ایران را بشناسد و اساساً حتی گمان هم نمی‌برد که اهالی مستقر در جنوب شهر تهران که قدمت شهرنشینی‌اش به ۸ هزار سال می‌رسد، تفاوت ماهوی با شیراز یا دیگر شهرها دارد و به‌خاطر عدم درک این موضوع و تفاوت‌های بسیار زیادی که در این موضوع وجود دارد و کارت از آن غافل است «شنای پروانه» و «یاغی» جُکی است که مردم تهران و کسانی که جنوب شهر را می‌شناسند باورش نمی‌کنند.

    ▪️اینجاست که باید گفت: دانه فلفل سیاه و فال ‌مه‌رویان سیاه که هر دو جانسوزند. اما این کجا و آن کجا. کارت اساساً متوجه نمی‌شود جنوب شهر کلانشهر تهران حتی در محله‌های مختلف‌اش چه تفاوتی با هم در ابعاد مختلف مرامی و شخصیتی دارند. اینکه مثلاً اهالی دروازه‌غار با بچه‌های بی‌سیم و تیردوقلو چه خصوصیت‌های متفاوتی دارند یا اهالی خانی‌آباد با اهالی ۱۳ آبان یا بچه‌های دولت‌آباد با یافت‌آباد.

    ▪️نگاه کلیشه‌ای و باسمه‌ای محمد کارت باعث شد مثلاً حشمت فردوس، سعید مطلبی را فقط در سیمای یک خودکامه یا یاغی ببیند و دیگر ابعاد شخصیتی‌اش را درک نکند و اینگونه می‌شود که برای امثال محمد کارت، سینمای داستانی و مستند، راهی برای مطرح‌شدن است. او به تفاوت شخصیت‌های جنوب شهر توجه نمی‌کند، نمی‌بیند؛ چراکه نمی‌خواهد ببیند. با این نگاه سطحی هرچه بسازد دهن‌پرکن و باسمه‌ای است؛ چراکه از روی شناخت عمیق و صحیح نیست و مانند سعید روستایی پیچش موی اهالی جنوب شهر را نمی‌تواند درک کند.

    ▪️ازجمله فیلم‌های دیگری که خیلی‌ها را به سینماحقیقت کشاند فیلم سفارشی به‌نام «ضدقهرمان» است، با هدف توجیه رفتار خلخالی در ابتدای انقلاب و مصادره سفارشی شخصیت او به جناح چپ. فیلمی که بار دیگر نشان داد سازمان سینمایی اوج جز انجام سفارشات حزبی هدف دیگری از ساخت فیلم ندارد و اساساً تمام شناخت‌هایش تاریخ مصرف‌دار و ناماناست و تماماً در جهت منافع جناحی، مصادره و تقلیل‌گرایی در رخدادهای مختلف چهار دهه اخیر متمرکز است.

    ▪️فیلم‌هایی که حیف پول و حیف اثر نامیده می‌شوند. در این راستا حتی «خط‌القعر» فرشاد اکتسابی نیز با وجود آنکه سرمایه‌گذارش اوج نیست، با چنین نیاتی ساخته شده و سعی در پوشاندن یک چیزهای اساسی در تاریخ معاصر داشته است. ازجمله برجسته نبودن رخدادهای غیرمهم یا کمتر مهم دیگر با وجود آنکه توان کارگردانی اکتسابی را نباید پایین فرض کرد، اما ملاحظات زیادش، به اعتبار تاریخی این فیلم صدمات زیادی زده است.

    https://hammihanonline.ir/بخش-فرهنگ-۲۷/۲۹۲۷۴-سینمای-به-راستی-حقیقت

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نویسنده: محمد ناصریراد
    منبع: همشهری آنلاین

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *