×

معلق میان زمین و آسمان
نمایش نامه ی ” فاصله ماه “

  • کد نوشته: 219016
  • ۱۴۰۳-۱۲-۱۷
  • 14 بازدید
  • آیا ماه حق ندارد که خودش را از پهنه ی زمین دور نگه بدارد ؟ آیا نباید با چوب خیزران ، ماه را به دورتر جایی از زمین هدایت کرد ؟
    نمایش نامه ی ” فاصله ماه “

    به گزارش دیدگاه نیوز، فیض شریفی نویسنده و منتقد ادبی در یادداشت برای نمایشِ “فاصله ماه” به نویسندگی و کارگردانی مرضیه برزوئیان
    و با دستیار کارگردانی فرامرز شاه قلعه آورده است:

    این نمایش نامه ۵۹ یاری دهنده ی اصلی و فرعی و فرمایشی دارد و چند دکتر افتخاری ! که همیشه در لیست پلاکارد ها قرار‌ می گیرند .
    نمایش نامه فرمی کریستوایی ” دواری / چرخشی ” دارد.
    آن چه در صحنه ی آغازین استارت می خورد در صحنه ی فرجامین تکرار می شود :
    دو نفر روی تپه‌ ای نشسته اند و به ماه نگاه می کنند ، صحبت می کنند.
    نمایش نامه ی ” فاصله ی ماه ” در واقع یک شعر – داستان از ایتالو کالوینو ایتالیایی است که برزوئیان آن را اقتباس کرده و به پیس تبدیل کرده است.
    “فاصله ماه ” نماد و استعاره ای ست از زمانی‌ که فاصله ی ماه خیلی به زمین نزدیک بوده‌ و داستانی عاشقانه در این میان اتفاق می افتد.
    کارگردان این نمایش نامه می گوید :” نوع فانتزی در نظر گرفته شده برای کار و طراحی های مختلف مهم ترین ویژگی ” فاصله ماه ” است .در سبک و سیاق سخت عروسک ها و طراحی سعی کردیم فانتزی مناسب مخاطب بزرگسال را ایجاد کنیم ….”

    ( مصاحبه با خبرگزاری مهر )

    آیا کارگردان ها در این کار موفق عمل کرده است ، باید در این باره صحبت کنیم .
    نویسنده زیاد زحمت کشیده است ، کار هنری در این سامان بی سامان ، زیاد آب بر می دارد و سختی کشی بسیاری دارد .
    ولی کارگردان نتوانسته با بیننده و مخاطب به خوبی ارتباط برقرار کند .
    دیالوگ ها قادر نیستند که شخصیت های این نمایش نامه را رو کند و شخصیت سازی کند .عروسک ها هم به خوبی ظاهر و باطن شان مشخص نیست.
    مجموعه ی اشخاص ( ناخدا، دختر ناخدا ، پسر عمو کره ، کیو ، ایکسل ، پسر بچه و …) نتوانسته اند با مخاطب به خوبی همدل و صمیمی و با بیننده اخت شوند .
    عمدتا نمایش نامه های سمبولیست- سورئال مثل پرسوناژ ها در هوا معلق رها شده اند و در رؤیا و تخیلات موهوم خویش سیر می کنند و حرف های عاشقانه تحویل همدیگر می دهند ، این طوری ها که راوی و بازیگران عروسکی می گویند :”

    من عاشق دختر بی بی شدم …ما شیر ماه را می دوشیدیم …ماه تا ابد این جا نمی مونه …شما آویزون هستید در تاکستان دریا ، شیره ، عسل ، کرم ، گچک ، فلفل، …حریره ی جادو درست می کنه …
    پسر عمو می ره راه های ناشناخته را کشف کنه …
    دختر ناخدا عاشق پسر عمو کره شده ، ماه داره به سرعت از زمین دور می شه ، فکر اینو نکرده بودیم …فقط پسر عمو فهمیده بود که باید از ماه خدا حافظی کنه، او بعدا به سختی پیدا شد …ماه داره می ره …اون قدر می ترسم که نمی تونم بپرم …
    دو عروسک روی ماه مثل رؤیاها تنها بودند ، میان زمین و آسمان از ترس از دست دادن زمین می لرزیدم .زمین بود که به من هویت می داد …دوباره ماه رفت بالای صخره‌های رود ، قایق را دیدم به روی نردبانی که دیگر مصرفی نداشت …یک چوب خیزران به طرف ماه می رفت و به ماه ضربه می زنه و اونو هل می ده …می شناختمش ، پسر عمو کره ، داره آخرین عاشقی هاشو می کنه ، او می خواست ماه را از مدارش بزرگ تر کنه ، اون از دوری ماه لذت می بره همون طوری که از نزدیکی با ماه لذت برده بود …عشقش به ماه انکار ناپذیر بود ، او رفت دور از ماه که دور از دسترس باشه ، پسر عمو روی ماه نشسته و داره آواز می خونه …)

    ماه به مرور دارد محو می شود و صحنه تمام می شود .
    مرضیه برزوئیان ، شعر – داستان سورئال و بورخسی ایتالو کالوینو را عرفانی کرده است .
    عرفان با مکتب سوررئالیسم تا حدودی هم فضا و در یک حال و هوا سیر می کند ، اما
    نویسندگان و شاعران سورئالی مثل بورخس، آندره برتون، پل الوار ، گارسیا لورکا و نرودا ِلائیسیته اند .

    نمایش نامه ی ” فاصله ماه ” میان زمین و ماه معلق است ، میان اندیشه های خیام ، مولوی و حافظ در نوسان است .
    جهت دوربین نگاه کارگردان اغلب رو به سوی ماه و گاه به سوی زمین و دریاست .

    مرضیه برزوئیان مثل حافظ اندیشه های فلسفی خیام را با عرفان مولانا آغشته کرده و آن را مثل بورخس بازسازی کرده و طرحی نو در انداخته است.

    از این زاویه باید کارگردان را ستایش کرد .در این زمانه ی بی هیاهوی لال پرست ، اجرای نمایش نامه های رئال سخت است و سوررئال هم مکافات بیشتری دارد .
    اگر دست اندرکاران این نمایش نامه با حضرات ارشاد اسلامی همکاری نمی کردند ، ارشاد به غایت اسلامی حاضر به تجویز اجرای این نمایش نامه نبودند .شاعر می گوید :”

    این پیر خشمگین که عصایش از خیزران صحراست
    جز رنگ مرگ
    منکر هر رنگ روشن است
    وقتی صدها هزار پرنده
    در دشت پرپر شدند
    ناگاه پیاز پیری
    از کناره ی مطبخ سر کشید
    که اینک منم
    آیین آن بهار .”

    آیا ماه حق ندارد که خودش را از پهنه ی زمین دور نگه بدارد ؟ آیا نباید با چوب خیزران ، ماه را به دورتر جایی از زمین هدایت کرد ؟

    به دست اندر کاران این نمایش نامه ی به تقریب ابتکاری شادباش می گویم .

    فیض شریفی
    هفدهم اسفند ۱۴۰۳

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نویسنده: محمد ناصریراد
    منبع: دیدگاه نیوز

    مطالب مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *