به گزارش خبرروز، محمد ناصریراد مستندسازِ شیرازی در یادداشتی با عنوانِ بیوکراسی چیست؟ به تبیین مفهوم نوظهورِ زیست سالاری پرداخته و آورده است:
لینتون کالدول، دانشمند علوم سیاسی با ملیت ایالات متحده که در طول زندگی پربارش همت ورزید تا یک مفهوم بین رشته ای در سیاست و زیست شناسی را تبلیغ و اشاعه دهد در مقاله ای با عنوان «گفتوگوها در زیست شناسی و سیاست» در سومین پانل سالانه انجمن سیاست و علوم زیستی و انجمن علوم سیاسی آمریکا در کنوانسیون سال ۱۹۸۴ در واشنگتن دی سی در مورد واژه «بیوکراسی» گفت: جنبه اول و اساسی بیوکراسی یا همان زیست سالاری یا زی سالاری، مربوط به تأثیر واقعی نیروهای حیات بر جامعه بشری است، خواه درک یا شناسایی شده باشد و یا درک نشده باشد. جنبه دوم به تأثیرات درک شده از یافته ها و کاربردهای علوم زیستی بر جامعه اشاره دارد.
اما نهایتا در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۲۲ با ۱۶۱ رأی موافق وبدون رأی مخالف قطع نامه ی بسیارمهمی تصویب شد که حق دست رسی بشر به محیط زیستِ سالم وپاک، سلامتِ پایدار و “زی سالاری” را به رسمیت می شناسد.
اما ایران یکی از ۸ کشوریست که به همراه کشورهایِ روسیه، چین، سوریه، بلاروس، کامبوج، اتیوپی، قرقیزستان به این قطع نامه رأی ممتنع داده است.
باید گفت بیوکراسی (زی سالاری) مفهومی فراتر از دموکراسیست و مفهوم اداره و توسعه در مقامی که همه زیست مندان نظیرِ نباتات، حشرات، جانوران و انسان ها و… فرصت و حرمت حیات داشته باشند را میرساند.
با توجه به اینکه وقتی در مورد نظام طبیعت در سطح کره زمین صحبت می شود دقیقا در مورد یک نظامی با قدمت چند میلیارد سال با سازوکارها و تقسیم وظایف میلیمتری سخن به میان می آید، قطعا تاثیر هر تصمیمی که ابعاد بین المللی و حتی منطقه ای دارد به صورت مستقیم در این نظم طبیعی تاثیر گذار است و برای تعریف این مساله و گفتگو کردن پیرامون آن باید از تعاریف نوینی همچون بیوکراسی، توسعه پایدار، تغییر اقلیم و تبعات ناشی از بی توجهی به این مسایل صحبت کنیم.
اما همهی اینها در حالیست که چه بخواهیم و چه نخواهیم محیطزیست به مسأله اول دنیای ما در قرن ۲۱ بدل شده و در این میان کماکان برخی از سیاستمداران و فعالان اجتماعی بهویژه راستهای افراطی در نظیر دونالد ترامپ در آمریکا و دیگر سردمدارانِ جزم اندیش در برخی دوَلِ اروپا با شروع فعالیت کنشگران محیطزیست در سرتاسر جهان در اواخر قرن بیستم و حتی دورانِ حاضر، قصد داشتند با این حرکت مقابله کنند و متاسفانه آنان هیچ تمایلی نداشتند تا با این واقعیت کنار بیایند و علت اصلی آن هم عمدتا دیدگاه توسعهمحور، تمامیت خواهانه و چپاولگرایانه آنها نسبت به طبیعت بود.
این سیاستمداران همواره سعی میکردند تا دانشآموختگان و بهویژه فعالان محیطزیست را متهم به افراطگرایی کنند تا همیشه در موضع ضعف و دفاع قرار داشته باشند و نتوانند گفتمانی را که مدنظرشان است، در جامعه شکل بدهند اما با آغاز قرنِ حاضر، میزان هشدارهایی که از سوی دانشمندان محیطزیست و اقلیمشناسان از تریبونهای رسمی به کشورهای توسعهیافته داده میشد، شدت گرفت و این باعث شد تا فعالیت کنشگران محیطزیست در سرتاسر دنیا افزایش پیدا کند.
در سالهای گذشته موضوعات بسیاری در فضای اجتماعی غرب پیرامون محور محیطزیست شکل گرفت. که میتوان به استفاده عُقلایی از طبیعت و بحث توسعه پایدار تا جنبشهایی در طرفداری از گیاهخواری و وِگانیسم که همه اینها درنهایت تبدیل به یک موضوع بحث یا سبک زندگی و رژیم غذایی شد، اشاره نمود.
باید آذعان نمود متاسفانه این بحثها هنوز جایگاهی در افکارعمومی جامعه جهانی پیدا نکرده است اما شوکی که کرونا و نگرانیهای جهان پساکرونا به مردم وارد کرده است، میتواند این مقوله را بیش از پیش در جامعه مطرح کند. به اعتقاد عمده بیوکراتها، دموکراسی ناتوان از انتخاب مسیر درست برای آینده بشریت است؛ زیرا قوانینی که دموکراسی با آن سعی دارد بر ملتها حکومت کند، دچار تضاد و تعارضِ منافع بسیاری با قوانین حاکم بر طبیعت است و کرونا برگ برنده اثبات این ادعا خواهد بود. حال تا چه میزان این گفتمان میتواند در گفتمان سیاسی جهانِ پساکرونا جایگاهی برای خود باز کند، بسته به میزان ماندگاری یا فراموشی داستان کرونا در افکارعمومی جامعه جهانی خواهد داشت.
محمد ناصریراد
عکس: محمد ناصریراد
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش” و “کتایون” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
دیدگاهتان را بنویسید