×

بازی با “تنش” ریسک خطرناک !

  • کد نوشته: 180250
  • ۱۴۰۲-۱۱-۲۲
  • 301 بازدید
  • ما می مانیم و حوضمان که حالا جهنم و آزردگی روح است …
    اگر بازی تنش را پهن میکنیم “باید” قادر باشیم آنرا قبل از تیتراژ پایان جمع کنیم .
    باشد که رستگار شویم

    بازی با “تنش” ریسک خطرناک !

    به گزارش خبرروز، حانیه پورآذری فیلمساز و کارشناس سینما در یادداشتی با عنوانِ بازی با “تنش” ریسک خطرناک !” درباره ی فیلم سینمایی احمد آورده است:

    فیلم “احمد” ساخته ی امیر عباس ربیعی ، در اولین اولویت خود به تنش و اضطرار لحظات اولیه ی بعد از زلزله  بم می پردازد .
    اولین نکته این است که فیلمساز ظاهرا به امر واقع وفادار نبوده است و یا در مرحله ی “پژوهش” کارش را خوب انجام نداده؛ که در مبحث ژانر تاریخی این امر خیانت در امانت است، خاصه اینکه هزینه ی ساخت فیلم بالا باشد!
    فیلمساز با استفاده از انواع تمهیدات سیاه روزی و درماندگی مردمان زلزله زده را به تصویر می کشد، اما فیلم مسلسل وار و بدون مکث به تصویر گری تنش می پردازد !
    تا حدی که علی رغم دور بودن فیلم از ژانر اسلَشر گویی تماشاگر را به تماشای سلاخی نشانده است؛ سلاخی که روح انسان شریف را میازارد و فیلمساز مخاطب را در این جهنمی که برای او ساخته است تنها می گذارد و میرود!
    حالا تصور کنید در جهنم هستید، آیا قادرید لحظات بدیع و خوب را به خاطرتان بیاورید؟
    پاسخ “خیر” است .
    این فیلم در زمره ی معدود فیلم هایی بود که بازیگردانی قدرتمندی در جای جای آن به چشم می خوردو از کودک تا پیر سالان در فیلم بازی بالاتر از حد قابل قبول از خود به نمایش گذاشتند؛ البته به جز قهرمان فیلم که بازی او گاهی از حد متوسط هم پایین تر بود!
    در خصوص فیلم نامه هم در مقام مقایسه با سایر فیلم ها اتفاقا اگر شخصیت پردازی و خرده پیرنگ ها جا نیفتاده اند ، اما “وجود دارند”
    یک آش شله قلمکار که از متریال با کیفیت بهره می جوید اما هنوز آش جا نیفتاده است .
    اما شخصیت پردازی بد عمل نکرده است و گواه این ادعا سیر تحول شخصیت “طراح” است و گواه این ادعا سیر خرده داستان دختر بچه است و گواه این ادعا سیر لحظات دکتر زن است که “به تدریج” میفهمیم در فکر او چه می گذرد و کتابچه ی توی جیب او چیست!
    و گواه این ادعا سیری است که کاراکتر “طلبه” میپیماید تا به آنجا که بهش می گویندآخوندی کن و می گوید : “من نمی توانم آخوندی کنم!”
    اما این تلاش فنی شرافتمندانه در ماحصل به یک فیلم شریف ختم “نشده است” !
    عجیب است که شخصیت قهرمان این چنین خام و سیقل نخورده افتاده و عجیب تر این است که “امید” به عنوان یک کاراکتر هیچ گونه پردازشی ندارد و ناگهان از وَرای ابرها یک لحظه امید روی پرده می افتد که تا می آید کار خودش را بسازد فیلم تمام می شود !
    ما می مانیم و حوضمان که حالا جهنم و آزردگی روح است …
    اگر بازی تنش را پهن میکنیم “باید” قادر باشیم آنرا قبل از تیتراژ پایان جمع کنیم .
    باشد که رستگار شویم

    حانیه پورآذری
    ۲۲ بهمن ۱۴۰۲

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    مطالب مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *