×
آخرین اخبار

به بهانه ی آنتالوژی(هستان شناسی) در شعر فارسی

  • کد نوشته: 178183
  • ۱۴۰۲-۱۱-۰۶
  • 155 بازدید
  • به گزارش خبرروز، داریوش ثمر نویسنده و منتقد شیرازی در یادداشتی به بهانه ی آنتالوژی شعر فارسی، محفل ادیب گرانمایه استاد فیض شریفی در آدینه اول بهمن ماه ۱۴۰۲ آورده است: کم پیش میآید در برهه های دراز زمستان که خشکیده درختان در زیر سُربی آسمان لرزانند، به بزمگاه ادب دلان، عصر آدینه را میهمان […]

    به بهانه ی آنتالوژی(هستان شناسی) در شعر فارسی

    به گزارش خبرروز، داریوش ثمر نویسنده و منتقد شیرازی در یادداشتی به بهانه ی آنتالوژی شعر فارسی، محفل ادیب گرانمایه استاد فیض شریفی در آدینه اول بهمن ماه ۱۴۰۲ آورده است:

    کم پیش میآید در برهه های دراز زمستان که خشکیده درختان در زیر سُربی آسمان لرزانند، به بزمگاه ادب دلان، عصر آدینه را میهمان باشی آنهم به بُست و گلزاری از سخن که پیشگاهِ پیراستهِ استاد فیض شریفی است.
    در محفلی که پیرامونِ سخنِ استاد فیض شریفی در باب آنتالوژی شعر معاصر فارسی بود گروهی از ادب دوستان و ادیبان جمع بودند چونانکه جا برای نشستن نبود اما به مهر گرانمایه فیض که مرشد جمع بود و خودش بنده نوازی میکرد، دست میگرفت و همه را کنار هم جا میداد جمعیت تجالس یافت، این اولین درس کردار او بود ، ایستادن واستقبال و همراه با آن از ادبیات گفتن که چند ساعت طول کشید و او چند ساعت پای تخته سفید با ماژیک (ایستاده) بود! بی خستگی و پیشرو بود در بذلِ بی دریغِ آنچه سالها اندوخته بود از ادب،
    از بذل بی دریغ علم ،
    لب او خندان بود به تجوید و بازیاد ده ها خاطره از دوستانش از شمس لنگرودی از شفیعی کدکنی از بهرام بیضایی از شجریان …واز بزرگانی که با او هم دوره هم کلاس و همکار بودند که چون او ستاره ادب معاصر هستند میگفت تمثیل میآورد تا تجزیه و ابعاد شاعران را از کهن تا نو برایمان تشریح کند ، این بر من پوشیده نماند که او انتقال تجربه خود را نه فقط با تدریس و شکلی گذرا و میزبانی بخواهد در این آدینه بگوید انگار واجب بود برایش که در جمیع حاضران مطلب را بفهماند به همین دلیل لحظه ایی نشد که بنشیند ، این ایمان به هنر است نوعی التزام از درون است که جوشش دارد در فیض زیرا نیاز به تدقیق نبود که بفهمم چه ابیاتی را جدا کرده چه چیزی روی کاغذ آورده صدها بیت در ذهن او بود صدها سطر شعر نو در مغزش جریان داشت گاهی فقط چند ثانیه مکث میکرد تا شعر را اشتباه نگوید و العجب که هیچ اشتباهی نداشت و حافظه او تاریخ ادبیات را در خودش مثل یک هارد دیسک گویا قرار داده بود بدون مبالغه عارضم و از حاضران و ادیبان جمع قابل استعلام است که همه متعجب بودیم ، گاهی در بیان اشارت هایش میگفت؛… آن بیت از آن شاعر که گفته از شکاف کوه بالا رفتم مشکل دارد… بعد خودش میخندید و میگفت بهتر از این نمی توانسته بسراید… یا دلیل میآورد چرا شاملو در ترجمه به اندازه سرایش موفق بوده چون اساسا اورا میشناخت حتی از زندگی های شاعران معاصر که با آنها مصاحبه داشته مثال میزد که حال شاعر وزمان او را بفهمیم همین را به دوران کلاسیک تعمیم میداد که رویداد زندگی نویسندگان در اثر آنها بازتاب دارد و چرا و چگونه.
    و این کردار یعنی اشتیاق جسم که مجال استراحت به خودش نداد و روح که از گلستان سعدی که از دشت پرنور عرفان مولوی که از برج و باروی بزرگ فردوسی که از آینه های تو درتوی عشق حافظ میگفت توقف نداشت ، این که هر سوالی را بی مضایقه پاسخ میداد توضیح میداد همه تحبیب روحی او به جمع بود، موضوع جلسه که آنتالوژی شعر فارسی بود در چند بخش گستردگی تاثیر عمومی شاعر، عمق معنا در شعر، زیبا شناختی و نگاه مولف و قضایای بینا متنی چونان تفهیم شد که اگر از حاضران امتحان شفاهی میگرفتی همه نمره قبولی دریافت میکردند زیرا فیض شریفی با زبانش سخن نگفت دل خود را در سالن بسط داد از پشت عینک نگاه نمیکرد با دل جمع را میدید این همان خاصیت هنرمندیست ، از خواص ارتباط هنری است ورنه به قول خودش هیچ چیز تازه ایی در کل دنیا وجود ندارد که قبل از ما گفته نشده باشد ، اما تحلیل هاست که ابعاد تازه باز میکند برای همین فیض شریفی ده ها کتاب نوشته است، و صدها مقاله چاپ کرده است تا تخاطب بیابیم تا گستره ادب پارسی به تموج قلم این چنین ادیبانی دریا باشد بی نهایت باشد، نوشتار من فقط تمجید ایشان نیست توجه است ، دقت است که بدانیم مردانی در سالهایی که فشردگی زندگی آدمیان و عامه را از هنر و گنجینه ادبیات پارسی دور کرده است و سوار بر گاریهای بی اعتنایی از روی هنر گذر میکنند هستند هنر پرورانی که غم نان را به جان خریده تا ارابه نورانی هنر را با عشق به حرکت درآورند این موافق سلیقه همه نیست معمولا متداول نیست زیرا معمولا ثروت بهتر از علم و هنر است! همه جای دنیا، اما هنرمند روشن بین زنجیر شده به روزمرگی ها نیست ، هنر میجوید ، هنر میآفریند و هنر می پرورد ، آن را تمشیت میکند که جریان یابد و حتی هدیه تقدیم میکند که نهال ادب خود را در دل همگان بنشاند، چونانکه فیض شریفی از کتابهای چاپ شده خودش در طبق اخلاص
    به حاضران هدیه داد که سهم این شاگرد از این یادگارهای گرانبها که امضا کرده بود سه کتاب بنام های
    (چگونه نمایش نامه بنویسیم)
    (کیمیای رحمانی)
    (تحلیل ویس و رامین)
    به قلم استاد فیض شریفی بود.
    از ایشان ممنونم و پایداری و تندرستی این ادیب گرانمایه را از ایزد خواستارم.
    با سپاس
    داریوش ثمر
    آدینه اول بهمن ۱۴۰۲.

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *