به گزارش خبرروز، پارسا ارقمی در یادداشتی درباره ی ن”مایشِ کرم خاکی” که این روزها در مجموعه ی هنر شهر آفتاب روی صحنه است، آورده است:
با نمایشنامه خوب میشود اثر بدی ساخت، اما با یک نمایشنامه بد به هیچ عنوان نمیشود اثر خوبی ساخت. وقتی که یک نمایشنامه اساسیترین مساله نمایش و تئاتر باشد نمیشود کمترین سرمایهگذاری را روی آن کرد. کرمهای خاکی به کارگردانی و نویسندگیِ کامران هوشمندیان، اثریست که یک سری فاکتورهای قابلِ قبول دارد اما نمایشنامهای حراف با زیادهگوییهایی بسیار دارد، تا جایی که بر تمامیِ عناصر اثر تاثیر گذاشته است. سوالهای بسیاری در ذهن مخاطب طرح میکند اما در آخر نمیتواند به همه آنها جواب بدهد.
اما نکته مثبتی که از نمایشنامه دریافتم، از بخشِ پرورش شخصیتها بود به شکلی که همه آنها خاکستری جلوه داده میشدند. روایت به شکلی چیده شده بود که مخاطب خود قضاوتگری باشد بر آنتاگونیست و پروتاگونیست بودن شخصیتها؛ یک اتفاق از دیدگاهِ سه نفر به نمایش گذاشته شده بود. البته این مساله را نمیشود نادیده گرفت که اثر کلیشه زدایی نشده بود. روایتش، روایتی پست مدرن بود در فضایی مالیخولیایی.
در بخشِ کارگردانی، یک سری خط با استفاده از چسبکاغذی بر روی زمین بودند که انتظار داشتم از آنها استفادهای بشود و معنایِ خاصی داشته باشند. بطور مثال در برخی از آثار؛ خطیاند میان تماشاگر و اجراکننده و یا خطیاند زمانی، میانِ گذشته و آینده. اما در این اثر فقط اینها بدون هیچ معنایی روی زمین بودند، بلااستفاده و یا اگر هم استفادهای از آنها میشد به شکلی بود که تاثیرگذاری خاصی در روند داستان نداشتند. برخی از حرکات و موومانها کاملاً اضافی بودند و نیازی به وجود آنها نبود. فاصلهگذاریِ برشتی استفاده شده در این اثر حائز اهمیت و قابل توجه بود و در میانِ بخشهای مختلفی پخش شده بود که باعث آشنایی زدایی میشد و این اتفاق خوبی بود که بتواند کمی ریتم اثر را بالاتر بالا ببرد. با توجه به این مساله که موومانها از میانههای اثر بسیار ثابت و بدون تغییر شدند، ریتم بسیار افت کرد و اثر به سمت و سویی ایستایی رفت. مشخص بود که بازیگرها تمرینهای بسیاری کردهاند و به نقشهایشان مسلط هستند و به فهم و درک متن رسیدهاند.
وقتی که کامران هوشمندیان دیالوگی را یادش میرفت و یا اتفاق غیرمنتظرهای در صحنه میافتاد، بداههپردازیهایش خلاقانه بود. او در تلاش بود بازیِ لایه لایهای را از شخصیتِ خودش به نمایش بگذارد. با توجه به اینکه دیالوگها بسیار بازیگر را به طرفِ مونوتنی میبردند اما او تلاش بسیار میکرد که این اتفاق رخ ندهد. آکسانگذاریهایش دقیق و درست بود که ریشهاش از مقدارِ فهماش از متن میآمد. گرچه همیشه جایز است که کمدی بخشی از چاشنیهای یک اثر جدی باشد اما دیالوگهای به اصطلاح “بامزه” نمایشنامه به هیچوجه به اثر نمینشستند و رابطه بازیگرها را با شخصیتشان خراب کرده بودند، به طوری که شخصیتها دچارِ دوگانگیِ شده بودند و بیرونزدگیهایشان عیان بود. بازیگرها همگی بازیهایی برونگرا از خود نشان دادند. البته باید به این مساله توجه کرد که به سمتِ مبالغهگری نرفتند.
صداها و موسیقیهای استفاده شده در اثر آنچنان که باید مربوط به حال و هوای اثر نبودند و باعث پرشافکارِ و دوری تماشاگر از صحنه میشدند، شاید اگر انتخاب موسیقی کمی دقیقتر و مطابق با فضا بود، اثر را پلهای بالا میکشید. دکور کمی بهم ریخته و با چینشی نامرتب بود اما میشود این مساله را در نظر گرفت که مطابقت مناسبی داشت با موومانهای طراحی شده توسط کارگردان.
پارسا ارقمی.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش” و “کتایون” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
میشه لطف کنی دیگه نقد نذاری شما.خیلی چرند مینویسی
با چه رویکردی شما نقد مینویسید خدایی.چقد سواد داری.از خودتون یه رزومه میتونید نشر بدین
نقدتون بسیار چرند و اشغال هست.مطمعنم نه تنها یه کتاب نقد مناسب نخوندین حتی مطمعنم سواد آن چنانی ندارید