×
آخرین اخبار

۲۰۲۳، “سال پرتگاه” بود و ۲۰۲۴ می تواند بدتر باشد

  • کد نوشته: 173592
  • ۱۴۰۲-۱۰-۰۶
  • 202 بازدید
  • سال ۲۰۲۳، می توانست بسیار وخیم تر باشد اما بر لبه پرتگاه ماند و بحران هایش را به ۲۰۲۴ منتقل کرد. جهانِ پساکووید، خسته و بی پول است اما همچنین ترسناک تر از هر زمان دیگر در این چند دهه گذشته.

    ۲۰۲۳، “سال پرتگاه” بود و ۲۰۲۴ می تواند بدتر باشد

     نیک پاتون والش Nick Paton Walsh، خبرنگار ارشد امنیتیِ سی ان ان، ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳ نوشت:

    آنچه بر این سال سایه افکنده، یک ابرقدرتِ پرچمدار است که در بهترین حالت، ذهنش معطوف به انتخابات ریاست جمهوری است و در بدترین حالت با منازعات صندوق رای و افراط گرایی سیاسی، خودش را چندپاره می کند. این احتمال که ایالات متحده غرقه در حوادث و مصائب خودش شود، هر ریسکی را تشدید می کند. در آن صورت، دیگر از عامل ژئوپولیتیکی واکنش آمریکا خبری نخواهد بود و در غیاب آن، جاه طلبی های اقتدارجویانه شعله می کشند یا نظم جهانی به تندی وارونه می شود. ۲۰۲۴ می تواند موجب شود که سال ۲۰۲۳ بعنوان یک برهه عقلانی و خویشتندارانه به نظر آید.

    نخست، مهم است خوشنود باشیم که حمله خشونت بار حماس به اسراییل و یورش خشونت بار اسراییل به غزه تاکنون به یک آتش منطقه ای، که بسیاری از آن هراس داشتند، تبدیل نشده است. به نظر می رسد که جنبش اسلامگرای تحت حمایت ایران یعنی حزب الله، تا به اینجا، دخالتش را به زد و خوردهای قابل پیش بینی و قابل کنترل در مرز لبنان و اسراییل محدود کرده است. این نکته قابل توجهی است که گروهی، که به ظاهر، برای مقاومت در برابر اشغال اسراییل بنیانگذاری شده، تصمیم می گیرد که کشته شدن تقریبا بیست هزار نفر از اهالی غزه- که حداکثر یک سوم آنها پیکارجو بوده اند- ارزش مداخله ندارد.

    شاید حزب الله که در یک دهه گذشته، رزمندگان مجربش را خرج سوریه و فراتر از آن کرده و این چندسال هم نقدینگی کمتری از ایران دریافت میکند، هنوز خسته باشد. شاید رهبری اش حساب کرده که درگیرشدن با اسراییل به بمباران گسترده لبنان می انجامد و موجب می شود که این گروه در لبنان، بسیار غیرمردمی تر شده و در آینده تضعیف شود.

    شاید هم ایران که مهمترین پشتیبان حزب الله است، رغبتی به یک جنگ گسترده با اسراییل نداشته باشد. بیشترِ تحلیلگران بر این باورند که تهران، نه دستور حمله هفتم اکتبر حماس را صادر کرد، نه آن را ارج می گذارد و نه از آن باخبر بوده است. حکومت ایران هنوز هم از اعتراضات داخلی که در این دهه ها بی سابقه بود، همچنین از آشفتگی اقتصادی و احتمالا از مرگ یک چهره نظامی بسیار برجسته اش یعنی قاسم سلیمانی، کمر راست نکرده است.

    ایران به توافق هسته ای که دونالد ترامپ، رییس جمهوری پیشین آمریکا آن را چندپاره کرد، پشت کرده و تا جایی که عموما روشن است، به غنی سازی اورانیوم با شتابی هشدارآور سرگرم است. بنابر ارزیابی مقام های رسمی آمریکا، چه بسا که ایران در نقطه ای است که “زمان گریز” آن برای غنی سازی اورانیوم سطح تسلیحاتی، تنها به ۱۲ روز رسیده باشد.

    آیا بمب هسته ای ایران، می تواند بحران بعدی ای باشد که منطقه را تکان می دهد؟ آیا حزب الله برای زمانی ذخیره شده که در صورت حمله اسراییل و آمریکا به منابع هسته ای ایران، وارد عمل شود؟ یا اینکه دولت های خودکامه خاورمیانه، آنچنان بر آرامش، اتحاد علیه ایران و همکاری اقتصادی سرگرمند که آرمان فلسطین، تنها سوژه خشم خواهد بود و نه عمل و اقدام. 

    نخستین تصمیمی که می تواند نگرانی بزرگ ۲۰۲۴ باشد، چه بسا که از دولت فوق راست افراطی اسراییل سرچشمه بگیرد. آیا از این فرصت همبستگی نسبی داخلی و حمایت آشکار آمریکا، برای شانه زدن از همه توصیه های متحدانش استفاده کرده و به حزب الله حمله میکند؟

    شاید افکار عمومی اسراییل که با حمله هفتم اکتبر به اندازه کافی تند و سخت شده، آمادگی هضم تلفاتی را داشته باشد که با امواج ناگزیر راکت های حزب الله حاصل می شود. شاید آمریکا مجبور شود با توجه به نمایش عمومی همبستگی اش با اسراییل، حمایت نظامی اش را به جریان اندازد. به هرحال، آسیب به هر دو طرف و به غیرنظامیان، آسیبی نجومی خواهد بود. این در حالی است که سیاستمداران اسراییلی، هیچ حزم و حذری نشان نمی دهند. این درگیری احتمالی، که از زمان جنگ دو طرف در ۲۰۰۶ در حال شکل گیری بوده، با گذشت هر سال این درک روشن را موجب شده که چنین جنگی بسیار دوزخی خواهد بود و شاید بهتر باشد از آن پرهیز شود. اما اکنون، آیا این سنجش برای اسراییل تغییر نکرده است؟

    از خاورمیانه که بگذریم، یورش روسیه به اوکراین، همچنان سنگین ترین بحران امنیتی جهان است. تاخیر های آمریکا و اتحادیه اروپایی در ارسال کمک، به روحیه اوکراینی ها و نیز احتمالا به امید و ارزیابی شان از آنچه می توانند در این زمستان و بهار آینده بدست آورند، آسیب زده است. میلیاردها دلاری که ناتو صرف ضدحمله تابستانی اوکراین کرد، نتایجی را نداد که برای مقابله با دشواری های انتخاباتی ۲۰۲۴ آمریکا، به شدت ضرورت داشت. 

    اکنون اوکراین در تقلای بسیج پانصدهزار نیروی نظامی دیگر برای جبران تلفاتش در میدان نبرد است، حال آنکه روسیه در حال اعزام محکومان، بسیار آموزش دیده و مجهزش به جبهه هاست که به ادعای اوکراین ها، برخی شان را با خوراندن مواد مخدر به ماموریت های موجی انتحاری گسیل می کنند.

    تاب آوری مسکو در برابر آسیب، ارزش صفری که کرملین برای جان انسانها قائل است- اکنون با خونسردی و تصمیم گیری تک قطبی اش ترکیب می شود تا جهشی را در میدان های نبرد بوجود آورد. بعید است که ارتش روسیه، یک شبه تبدیل به آن نیروی نظامی ای شود که ناتو در سال ۲۰۲۱ از آن واهمه داشت اما می تواند شیره جان اوکراین را بکشد و سرزمین هایی را که در اوکراین از دست داده بود، پس بگیرد و در شرایطی که متحدان غربی خسته اند، پایداری خشونت باری داشته باشد.

    دو هفته ای را که در خطوط جبهه اوکراین سپری کردم، روشن ساخت که کی یف اکنون با یک بحران وجودی در این زمستان دست به گریبان است و بدون کمک غرب، جان سالم به در نخواهد برد. اوکراین نمی تواند به گستره چالش هایش اذعان کند چرا که توسط جمهوریخواهان آمریکایی بعنوان بازنده ای تلقی خواهد شد که ارزش هزینه کردن آمریکا را ندارد.

    فرارسیدن سال ۲۰۲۴ به این معنی نیست که ما باید در حیاط خانه هایمان پناهگاه بسازیم یا به جنوب آرژانتین مهاجرت کنیم اما جهان را به مکانی تبدیل می کند که نسبت به هر زمان دیگری در دهه های گذشته، هراس آلودتر است. خبر خوب این است که بدترین سناریوها در سال ۲۰۲۳ رخ نداد، شاید در سال آینده هم رخ ندهد، یا هیچگاه رخ ندهد.

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *