روزنامه فرهیختگان درباره تعطیلی شبکه منوتو نوشت: به عبارتی منوتو با یارگیری از سطح پایینترین افراد جامعه به لحاظ فکری و دانشی، به آنها اعتمادبهنفسی برای ابراز وجود و اظهار نظر در برابر یک فرد آگاه میداد که علنا نصصریح تاریخ را نپذیرند و در مقابل آن دروغ محضی مثل ثابت ماندن قیمت خودکار بیک در دوران ۱۳ ساله نخستوزیری هویدا را باور کنند؛ بیاینکه یک خط در هیچ کتاب یا گزارشی نوشته شده باشد که خود او چنین ادعایی کرده یا یک ثانیه فیلم یا صوت از چنین ادعایی وجود داشته باشد که اگر هم داشت، چنین ادعایی با رکوردشکنی تورم ایران پس از جنگ جهانی (سال ۱۳۵۵) که بهرغم هزاربرابر شدن درآمد نفتی ایران در دوران هویدا رقم خورد، جور درنمیآمد.
دیگر چنان اعتمادبهنفسی پیدا کرده بودند که اعداد و ارقام رسمی یا نکات ثبتشده تاریخی را هم با گردن افراشته نمیپذیرفتند. از این دست مثالها زیاد است و شرح تنها بخشی از آنها از مثنوی هفتاد من کاغذ بیرون میزند اما بههرحال مجموع تمام اینها یک گزاره و یک نتیجهگیری را مرتبا تکرار خواهد کرد؛ اینکه منوتو روی لمپنها و بیسوادهای جامعه فارسیزبان حساب کرده بود و به آنها برای اظهار نظر اعتمادبهنفس میداد. چند سال پیش که شبکه فارسیزبان دیگری به نام ایراناینترنشنال تاسیس شد همین روند با شدت و شتاب بیشتری ادامه پیدا کرد.
ایراناینترنشنال پا را از دایرهای که منوتو برای خودش تعریف کرده بود هم فراتر گذاشت و علنا به حمایت از چیزهایی مثل گروهک مجاهدینخلق، گروهکهای تروریست و تجزیهطلب و امثال آن پرداخت و اگرچه در یک مقطع زمانی بهخصوص توانست موج رسانهای قابلتوجهی به راه بیندازد بهسرعت بدنام شد و تنها دیوانگان و لجوجهای کمعقل و بیسواد دور و بر آن باقی ماندند.
منوتو هم در این میان هر روز کمفروغتر از دیروز میشد و عملا میشد گفت اگرچه هنوز بخشی از آدمهای لجوج و کمبهره از دانش و سواد را به عنوان مخاطبان خودش نگه داشته بود، اما دیگر آن ضریب نفوذ و تاثیرگذاری سابق را نداشت.
توجه به این نکته هم مهم است که منوتو یک سبک زندگی لاکچری و غربگرا را ترویج میکرد و این ایده، بهخصوص بعد از دی ماه ۹۶ شدیدا در جامعه ایران به چالش کشیده شد. وقتی جامعه ایران بهشدت تب ضدسرمایهداری پیدا کرده بود، مجریان منوتو به هر بهانه بیربطی سعی میکردند به منتقدان سرمایهداری حمله کنند؛ حال آنکه عموما حتی نام این افراد را نمیتوانستند درست تلفظ کنند.
به عبارتی گفتمان منوتو خیلی قبلتر از نیمسال دوم ۱۴۰۱ صدمه خورده بود و رو به افول گذاشت و مدتها میشد که داشت باقی مسیر را نیمهجان ادامه میداد.
وقتی در پاییز ۱۴۰۲ از طرف مدیریت این شبکه اطلاعیهای راجعبه تعطیلی آن منتشر شد باز هم ماجرا به همان سرفصل همیشگی پرسشها درباره منوتو رسید؛ منابع مالی این شبکه. عوامل شبکه در این اطلاعیه اعلام کردند «تداوم بیثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی در منطقه ادامه این مدل تلویزیون تجاری را ناممکن کرد و ما را از رشد، گسترش و درآمدزایی در این صنعت در حال تحول ناتوان ساخت.»
آیا این علامتی غیر از آن میدهد که منوتو را اسرائیلیها حمایت مالی میکردند و حالا که آنها به دلیل جنگ غزه گرفتار مشکلات مالی فراوانی شدهاند دیگر تمایلی ندارند که برای یک شبکه کماثر شده و نیمهجان هزینه کنند؟
به نظر میرسد منطقیترین و حتی قطعیترین پاسخ درباره منابع مالی منوتو با توجه به همین موضوعات و محمولات که کنار هم چیده میشوند این باشد که از ابتدا حامی مالی منوتو رژیمصهیونیستی بوده است. اینکه صاحبان این شبکه یعنی مرجان و کیوان عباسی، بهایی هستند و در داخل مرزهای رژیمصهیونیستی (شهر حیفا) ازدواج کردهاند هم این ظن را به شدت پررنگتر میکند.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
دیدگاهتان را بنویسید