به گزارش محمد ناصریراد خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرروز، دیوید تامسون منتقد و مورخ مطرح بریتانیایی بر فیلم مسعود کیمیایی چنین نوشت: «تارانتینو و اسکورسیزی شور و شوق عمیقش را دوست خواهند داشت»
دیوید تامسون منتقد برجسته سینما در ادامه میگوید: گویا باید ۵۲ سال از زمان نمایش «قیصر» میگذشت تا این فیلم در محافل بینالمللی مورد توجه قرار بگیرد و منتقدی مثل دیوید تامسون درباره آن بنویسد.
«دیوید تامسون، منتقد و مورخ بریتانیایی سینما، با این که ۸۰ سال دارد، هنوز با شوق و رغبتی مثالزدنی درباره فیلم و سینما قلم میزند. تامسون که بهنظر برخیها بزرگترین منتقد و نویسنده زنده سینماست، تاکنون بیش از ۲۰ کتاب نوشته است و در شماره دسامبر ۲۰۲۱ مجله سینمایی «سایتاند ساوند»، تامسون در صفحه «گمشده و پیدا شده» (LOST AND FOUND) درباره فیلم«قیصر» (۱۳۴۸) ساخته مسعود کیمیایی نوشته است.
۲
در بخشهایی از این یادداشت آمده: «…فیلم کیمیایی کاملا برای من ناشناخته بود، همانطور که تصور میکنم برای تمام کسانی که شناختشان از سینمای ایران بیشتر به آثار منحصربهفرد عباس کیارستمی محدود است ناشناخته باشد.
غافلگیری دیگر با کشف ارتباط بین این دو کارگردان [کیمیایی و کیارستمی] رقم خورد. تیتراژ آغازین «قیصر» تعدادی کلوزآپ از دستوپاهای مردانه خالکوبیشده با پیکرههایی از اساطیر فارسی است که گاه با خم شدن ماهیچهها به حرکت درمیآیند. اسامی عوامل نشان میدهد که تصاویر تیتراژ کار عباس کیارستمی است که در آن زمان طراح گرافیک بود این تیتراژ چقدر با فیلمی که خارج از تقسیمبندیهای ساده تجاری یا هنری قرار میگیرد در تناسب است، هرچند «قیصر» از صنعت فیلم عامپسند در حال رشد ایران برآمده که اغلب با تحقیر از آن با عنوان «فیلمفارسی» یاد میشد.
در سینمای بدنه ایران، قهرمانان معمولا مطرودان اجتماع بودند. لوتیها یا جاهلها – لاتهای خیابانی که کتوشلوارهای مشکی و کلاههای نمدی میپوشیدند. موفقترین جاهل روی پرده ناصر ملکمطیعی بود – بازیگری عبوس و باابهت. در «قیصر»، ملکمطیعی نقش فرمان را بازی میکند، و زمانی که او از فیلم حذف میشود، با مدل جدیدی از ضدقهرمان جایگزین میشود: قیصر که بهروز وثوقی به او جان میبخشد. برای تأکید بر این که چقدر حضور وثوقی در سینمای دهه ۱۹۷۰ ایران پویا بوده، نمونهای مشابه میتواند شانکانری باشد که با بازی در «جیمز باند» به شهرت رسید.
کیمیایی و وثوقی با همدیگر داشتند سینمای ایران را از نو اختراع میکردند. کیمیایی بچهای از خیابانهای تهران بود که عاشق سینما بود و از این که چند قانون را بشکند واهمهای نداشت. بیشک جوانی نسبی گروه تولید به «قیصر» انرژی خاصی بخشیده؛ از دوربین روی دست و تدوین سرضرب مازیار پرتو تا موسیقی پرسوز اسفندیار منفردزاده با گرومبگرومب تبلها و ملودیهای اوجگیرنده سازهای زهی. هر قتل برای خودش صحنه استادانهای است؛ صحنه حمله با تیغ ریشتراش در حمام – که همچون ادای احترامی به «روانی» هیچکاک است. سَبُعیت صحنه سلاخخانه که مرگ حیوانات با حمله بیرحمانه قیصر میانبرش میشود؛ و یک تعقیب و گریز نهایی از میان محوطه ریلهای آهن که پر از لکوموتیوهای بخار زنگزده در انتظار اسقاط شدن است. فیلم کشف و شهودهایی از نوع دیگری هم دارد؛ مثلا وقتی نامزد قیصر (با بازی پوری بنایی فوقالعاده موقر) زغال گداختهای را با مفتول سیمی میچرخاند، قیصر از ته دل از پنجره طبقه بالا نگاهش میکند – از این صحنه به درستی بهعنوان یکی از بزرگترین صحنههای عاشقانه سینمای ایران یادشده است.
اما چه بر سر فیلم «قیصر» آمد؟ همچون بسیاری از فیلمهای ایرانی محبوب پیش از انقلاب، «قیصر» زندگی غیررسمیای روی کاستهای VHS غیرمجاز و حالا روی یوتیوب داشته است؛ جایی که نسخهای با زیرنویس کاملا مناسب از آن وجود دارد، هرچند پیدا کردنش بدون دانستن زبان فارسی کار مشکلی است. با این حال، گویا نسخههای خوبی از فیلم وجود دارد و تصور این که یک سینما یا دیسک، فیلم را با حمایت اسکورسیزی یا تارانتینو عرضه کند سخت نیست؛ اگر ایندو هنوز فیلم را ندیده باشند، افراطکاری ژانری و شور و شوق عمیقش را دوست خواهند داشت.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
خبرنگار دیدگاه نیوز در شهر شیراز می باشد. وی مستندساز، تدوینگر و عکاس شیرازی است که فعالیت خود را از سال ۸۸ با انجمن سینما جوانان شروع کرده و ساخت مستندهای “دروازه حقیقت”، “من میخوام معتاد بشم”، “طاووس ها پرواز را نمیفهند”، “سوداگرانِ بی سودا”، “وداع”، “آبفروش”، “کتایون” و “فروزان” را در کارنامه دارد، وی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و سینمایی قلم میزند .
دیدگاهتان را بنویسید