انسان در زندگی با سه بعد جسمی، عاطفی و مالی مواجه است که ضعف یا قدرت در هر کدام از اینها بر روی دیگری اثر منفی و مثبت دارد. عدم ثبات اقتصادی در یک کشورباعث نوسان در بعد مالی میشود وهمان هم روی روان و سپس بر جسم افراد تاثیر مخرب می گذارد.
از همین رو، حتی در شرایط عدم ثبات اقتصادی، نباید دست روی دست گذاشت. بهتر است راهکارهای کاهش ریسک را در کنار عوامل افزایش یا ثبات سرمایه بررسی کرده و به سمت آن قدم بردارید.
نخستین موردی که در این مسیر برای اکثر مردم دارای جذابیت میباشد توجه به بخش مسکن است. مسکن جزو اولویتهای زندگی هرفرد هست چراکه تمامی انسانها برای زندگی، یک چهاردیواری لازم دارند. مسکن برای مردم جایگزین ندارد؛ یعنی شاید بتوان از خرید یک سهام در بورس صرف نظر کرد اما نمی توان در یک خانه و زیر یک سقف مشخص زندگی نکرد.
در همین حال، عامه جامعه اما در مورد قیمت مسکن باوری نادرست دارند؛ اینکه «مصالح ساختمانی چون گران شود مسکن نیز گران باید شود!». عوامل عرضه و ساخت یک ساختمان در قیمت نهایی یک مسکن تاثیرگذار است اما وقتی گفته میشود این بازار چندبرابر رشد قیمتی داشته باید به جای دیگری رجوع کرد.
از جمله این موارد، فاصله ارزش تولید ناخالص داخلی با ارزش فعلی بازار مسکن است. این فاصله آنقدر زیاد هست که اگر به فرض در جایگاه تولید ایستاده باشید، جایگاه مسکن تقریبا برای شما قابل رویت نیست!
نکته دیگر پیرامون این بازار آن است که برخلاف بازارهای مختلف، سهم دولت در مسکن تولیدی کشور بسیار ناچیز میباشد. این مورد در کشورهای مهاجر پذیر مانند کانادا و استرالیا نیز صدق میکند.
در کنار مورد مذکور، اگر کشوری نفتخیر بوده و بودجه آن نیز وابسته به این طلای سیاه باشد، ورود دلالان به بخش مشکن بیشتر میشود. نفت فروش میرود و ارز وارد کشور میشود، واردات زیاد شده و سرکوب قیمتی بر تولید داخلی شکل می گیرد، نرخ ارز نیز کاهش مییابد و زمین که نمیتواند جزو کالاهای وارداتی باشد، شاهد حضور بیش از پیش سفته بازان میشود. این مورد اما در قیمت مسکن به صورت مستقیم اثرگذار نیست. مورد مهم دیگری همراه با آن مطرح میباشد که «رشد نقدینگی» در کشور است.
در بازار مسکن دونوع داریم؛ مصرفی و سفتهبازی. در تعریف نوع اول باید گفت که ما اگر صاحب یکخانه هستیم، یا در آن زندگی میکنیم یا آن را اجاره میدهیم. اما نوع دوم که در کشورهای نفت خیز، مهاجرپذیر و کشورهایی که نقص سیستم مالیاتی دارند مشاهده میشود، توجه سرمایهداران و دلالان به خرید و فروش مسکن میباشد که از حد معمول دیگر جوامع بالاتر است. تقاضای سفتهبازارنه یعنی رویکرد خرید و فروش بیشتر برای سود بیشتر در بازار مسکن. عدم ورود دولت به ساخت مسکن، نفتخیر بودن بودجه کشور، رشد نقدینگی شدید دربرابر سهم ناچیز تولید ناخالص داخلی و عدم اصلاح سیستم مالیاتی این مدل از تقاضا را تقویت میکند.
در این بین اما پیگیریهای دولت برای اصلاح سیستم مالیاتی کمک زیادی به کاهش سفتهبازی خواهد کرد. البته لازم است تاکید کنم که منظور دریافت مالیات از خانههای خالی نیست؛ چرا که چنین موردی بیشتر جنبه رسانهای دارد تا اجرا! همچنین به اندازه کافی هم برای ثبات این بازار نتیجه بخش نخواهد بود.
مالیات در این بازار بهتر است به ازای متراژ زمین گرفته شود. یعنی هر متر از زمینی در هر جایی از کشور به نام هر فردی هست به ازای آن باید مالیات مشخصی را پرداخت کند. این شیوه که شبیه دریافت عوارض میباشد در کنار ضمانت اجرایی به تعداد خانهها و طبقات ساخته شده روی آن زمین کاری ندارد. در چنین صورتی سفتهبازی از این بازار به میزان قابل توجهی کم میشود.
| دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
|  |  |  |  |  |  |  |  | 

اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
 












 
 








دیدگاهتان را بنویسید