×
آخرین اخبار

نسخه خوراکی برای کاهش خطر ابتلا به اختلال دو قطبی

  • کد نوشته: 191682
  • ۱۴۰۳-۰۳-۱۷
  • 117 بازدید
  • یک مطالعه جدید شواهدی را ارائه کرده که نشان می‌ دهد اختلال دوقطبی (BPD) ممکن است تا حدی محصول سطوح پایین اسید آراشیدونیک و لیپیدهای آراشیدونیک باشد که سلامت سلول را ارتقا می‌ دهند.

    هنگامی که فردی مبتلا به  اختلال دوقطبی  باشد، با چرخه ای متناوب و تمام نشدنی از فراز و نشیب های هیجانی شدید رو به‌ رو می شود.

    این وضعیت می‌ تواند به شدت بر وضعیت زندگی افراد تاثیر بگذارد، چرا که بازه های زمانی فراز یا اوج با احساس غیر واقعی شکست ‌ناپذیری همراه هستند و نشیب ها نیز با نوعی افسردگی ناتوان ‌کننده مشخص می‌ شوند. دلایل ابتلا به اختلال دوقطبی می توانند بسیار متفاوت باشند، اما اعتقاد بر این است که این بیماری به عوامل ژنتیکی نیز مرتبط است.

    یک مطالعه جدید شواهدی را ارائه کرده که نشان می‌ دهد  اختلال دوقطبی (BPD)  ممکن است تا حدی محصول سطوح پایین اسید آراشیدونیک و لیپیدهای آراشیدونیک باشد که سلامت سلول را ارتقا می‌ دهند. اسید آراشیدونیک یک اسید چرب غیراشباع امگا ۶ است. لیپیدها مواد چرب یا مومی شکل و نامحلول در آب در بدن هستند که وظایف کلیدی مختلفی را بر عهده دارند.

    محققان دریافته اند که سطوح بالاتر آراشیدونیک اسید در بدن با احتمال کمتر بروز اختلال دوقطبی در ارتباط است. این یافته ها توسط  مجله روانپزشکی بیولوژیکی  منتشر شده اند.

    بیومارکرهای چربی در اختلال دوقطبی

    نویسندگان این مطالعه با استفاده از داده‌ های متابولومیک در دسترس عموم از ۱۴۲۹۶ فرد اروپایی، ۹۱۳ متابولیت در گردش را برای ارتباط با  اختلال دوقطبی  آزمایش و ۳۳ متابولیت مرتبط با این بیماری را شناسایی کردند.

    بیشتر متابولیت ها، از جمله اسید آراشیدونیک، لیپید بودند. گفتنی است که هیچ ارتباطی بین لیپیدها و سایر اختلالات مانند اسکیزوفرنی یا افسردگی مشاهده نشد.

    علاوه بر این، مطالعه مورد نظر نشان داد که ارتباط لیپیدی با اختلال دوقطبی توسط زیرشاخه های ژنتیکی در خوشه ژنی FADS1/2/3 ایجاد شده است. این منطقه تحت عنوان یک عامل خطر قوی برای اختلال دوقطبی شناخته می شود و مسئول شروع تبدیل اسید لینولئیک به اسید آراشیدونیک است.

    دکتر Jason Ng ، دانشیار غدد درون ریز و متابولیسم  دانشگاه پیتسبرگ  آمریکا که در این مطالعه شرکت نداشت، توضیح داد که خوشه ژنی FADS1/2/3 سبب ایجاد لیپیدهایی با پیکربندی ‌های خاص می‌ شود که نهایتا ممکن است باعث کاهش یا افزایش خطر BPD شوند.

    سطح اسید آراشیدونیک و اختلال دوقطبی

    یکی از دستاوردهای مهم این مطالعه بدون شک این نکته است که مداخله غذایی می تواند در کاهش خطر ابتلا به  اختلال دوقطبی ، به ویژه در خصوص افرادی که سابقه خانوادگی این بیماری را دارند، نقش داشته باشد.

    مداخله غذایی همچنین می تواند به حداقل رساندن سرعت پیشرفت این بیماری برای کسانی که سال هاست با آن زندگی می کنند، کمک کند. اسید آراشیدونیک از طریق رژیم غذایی به عنوان اسید چرب امگا ۶ موجود در غذاهایی مانند  غذاهای دریایی ، تخم مرغ و گوشت به دست می آید. این ترکیب همچنین از اسید لینولئیک غذایی موجود در آجیل، دانه ها و روغن ها نیز سنتز می شود.

    دکتر Ng توضیح داد که سطح بهینه اسید آراشیدونیک هنوز به طور دقیق شناخته نشده است، دلیل دیگری که نشان می دهد چرا این مطالعه از ارزش بالایی برخوردار است. این پژوهش واضحا می تواند به افزایش درک بیولوژیک از زمینه های اختلال دوقطبی یاری برساند.

    سطوح بالای اسید آراشیدونیک با تشکیل سنگ کیسه صفرا و التهاب مغز مرتبط است. در مقابل سطوح پایین تر آراشیدونیک اسید ممکن است به طور بالقوه خطر برخی از اختلالات روانپزشکی مانند اختلال دوقطبی را افزایش دهد. علاوه بر این، کبد انسان اسید آراشیدونیک را از اسید لینولئیک که در شیر وجود دارد، سنتز می کند. این موضوع نیز به نوبه خود نشان دهنده نقش مهم این ترکیب در رشد عصبی سالم است.

    دکتر Ng اضافه می کند: «این مطالعه به حمایت از بهینه‌ سازی تغذیه در نوزادان و کودکان با هدف دریافت مقادیر سالم و کافی از اسید آراشیدونیک ادامه می‌ دهد. چنین رویکردی ممکن است به کاهش خطر ابتلا به اختلال دوقطبی در آینده یاری برساند.»

    چه چیزهایی باید در مورد اختلال دوقطبی بدانیم؟

    اختلال دوقطبی قبل تر تحت عنوان اختلال شیدایی- افسردگی شناخته می شد.

    موسسه ملی سلامت آمریکا  ( NIH )  تخمین می زند که حدود ۴.۴٪ از بزرگسالان آمریکایی حداقل یک بار در زندگی خود BPD را تجربه می کنند. در سال قبل از مطالعه اخیر این موسسه، ۲.۹٪ از مردان و ۲.۸٪ از زنان بزرگسال آمریکایی BPD را تجربه کرده بودند.

    سه نوع اختلال دوقطبی وجود دارد:

    – اختلال دوقطبی I: با این فرم از BPD، خلق و خوی شیدایی حداقل هفت روز ادامه می یابد. گاهی اوقات، رفتار می تواند آنقدر شدید شود که مراقبت های پزشکی مورد نیاز باشند. به دنبال این فاز یک دوره افسردگی که معمولا حداقل دو هفته طول می کشد، رخ می دهد. برخی از افراد حتی ممکن است هر دو فاز را همزمان با یکدیگر تجربه کنند.

    – اختلال دوقطبی II: این مدل نسخه ای با شدت کمتر از اختلال دوقطبی نوع I به شمار می رود اما مانند حالت قبلی با نوسانات میان خلق و خوی شیدایی و افسردگی مشخص می شود.

    – اختلال سیکلوتیمیک یا سیکلوتیمیا: یک اختلال دوقطبی با سرعت بالا که در آن حالت‌ های شیدایی و افسردگی به اندازه کافی طول نمی‌ کشند تا به عنوان «دوره» شناخته شوند.

    اگر یافته های مطالعه فعلی تایید شوند، نشانگرهای زیستی ارزشمندی به پزشکان ارائه می شوند که ممکن است امکان تشخیص راحت تر اختلال دوقطبی را فراهم کنند. گفتنی است که در حال حاضر هیچ نشانگر زیستی خونی و مورد تایید بالینی منحصر به فردی برای تشخیص اختلال دوقطبی وجود ندارد.

    امید این است که نشانگرهای زیستی جدید تشخیص ‌های روانپزشکی را تسهیل کنند و گزینه‌ های درمانی بهینه تری را پیش روی پزشکان و بیماران قرار دهند.

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *