نازیلا از دلیل این جدایی میگوید.
*چه مدتی است با شوهرت زندگی میکنی؟
۱۹ سال قبل ازدواج کردیم.
*بچه هم دارید؟
بله، یک پسر داریم.
*چرا میخواهی جدا شوی؟
شوهرم به اموال پدری من چشم دارد. من از این رفتارش ناراحت شدم.
*چرا چنین فکری میکنی؟
دو سال پیش پدرم را از دست دادم. در حالی که ما روزهای سختی را می گذراندیم و حالمان خیلی بد بود، شوهرم جلو آمد و گفت خودش همه کارها را انجام میدهد. من هم خوشحال شدم و فکر کردم از روی مهربانی این کار را میکند. بعد که کارهای قانونی انجام شد، شوهرم گفت من باید اموال پدرم را به نام او کنم.
*چرا تو باید این کار را بکنی؟
شوهرم میگوید او دوندگی کرده و من سهم خودم را باید به نام او بکنم. او میگوید برای اینکه زندگی بهتری داشته باشد این کار را کرده است.
*تو چه جوابی دادی؟
به او گفتم این کار را نمیکنم. شوهرم هم من را از خانه بیرون کرد.
*وقتی شوهرت تو را از خانه بیرون کرد، چه کردی؟
به خانه پدریام رفتم. مادرم در آن خانه تنها زندگی میکند. من و پسرم با مادرم هستیم.
*درخواست مهریه کردهای. شوهرت میتواند بدهد؟
شوهرم وضع مالی بدی ندارد. نمیدانم چرا چشم به مال پدری من دوخته است اما به هر حال قصد ندارم این مال را به او بدهم و حالا درخواست مهریه هم دارم.
*در سالهایی که با هم زندگی کردید، چالشی داشتید؟
او خیلی مرد خوبی بود. نمیدانم چرا این کار را کرد. ما به اندازه زن و شوهرهای معمولی درگیری داشتیم.
*هدفت از اجرا گذاشتن مهریه چیست؟
اگر شوهرم طلاقم بدهد، مهریهام را میبخشم.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
دیدگاهتان را بنویسید