×
آخرین اخبار

آسیب های روانی به مرز بحران‌ رسیده است

  • کد نوشته: 159820
  • ۱۴۰۲-۰۷-۱۸
  • 134 بازدید
  • ​امیرحسام اسحاقی نوشت:‌ دهم اکتبر برابر ۱۸ مهرماه از سوی فدراسیون جهانی سلامت روان (WFMH) «روز جهانی سلامت روان» نام‌گذاری‌ شده است. هدف از این نام‌گذاری در سال ۱۹۹۲، توجه بیشتر به پیشگیری و درمان اختلالات روانی و افزایش آگاهی مردم از اهمیت بهداشت روان و تأثیر آن بر جامعه بوده است. در ایران نیز ۱۸ تا […]

    آسیب های روانی به مرز بحران‌ رسیده است

    ​امیرحسام اسحاقی نوشت:‌ دهم اکتبر برابر ۱۸ مهرماه از سوی فدراسیون جهانی سلامت روان (WFMH) «روز جهانی سلامت روان» نام‌گذاری‌ شده است. هدف از این نام‌گذاری در سال ۱۹۹۲، توجه بیشتر به پیشگیری و درمان اختلالات روانی و افزایش آگاهی مردم از اهمیت بهداشت روان و تأثیر آن بر جامعه بوده است. در ایران نیز ۱۸ تا ۲۴ مهر به‌عنوان «هفته بهداشت روانی» تعیین‌ شده است.

    سلامت روان، حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی یا آسایش ذهنی و نوعی خودتوانمندی عقلی و هیجانی است که فرد را قادر می‌کند تا با استرس‌های روزمره زندگی کنار بیاید.

    طبق برآورد سازمان جهانی بهداشت، حدود ۲۵ درصد مردم جهان به‌ یکی از انواع اختلالات روانی، عصبی و رفتاری (به‌‌جز اعتیاد به‌ مواد مخدر، الکل و…) دچار هستند و ۷۶ درصد آنها به مراکز مراقبت از بهداشت روان دسترسی ندارند. دسترسی به خدمات سلامت روان هنوز به‌شدت نابرابر است؛ به‌طوری‌که ۷۵ تا ۹۵ درصد مردم کشورهای با درآمد کم و متوسط به خدمات درمانی دسترسی ندارند یا با تأخیر دریافت می‌کنند.

     بنا بر گزارش سازمان ملل متحد، اکنون شاهد موج بی‌سابقه‌ای از فوریت‌های بشردوستانه ناشی از جنگ‌ها و بلایای طبیعی هستیم و سالانه میلیون‌ها انسان که مورد تجاوز جنسی، جرائم خشونت‌آمیز و تصادفات تلخ قرار می‌گیرند، از هیچ مشاوره آنی برخوردار نیستند.

    در ایران، بر‌ اساس اعلام وزارت بهداشت و درمان، اختلالات روان‌پزشکی بعد از همه‌گیری ویروس کرونا به حدود ۲۹ درصد رسیده است. دبیر علمی سی‌و‌نهمین کنگره روانپزشکان ایران نیز با اشاره به شیوع بیشتر افسردگی در زنان نسبت به مردان، گفت: این بیماری در کشور در ۲۶ سال گذشته حدود دو برابر شده است. طبق این آمار به ازای هر صد هزار جمعیت مرد ایرانی، سه‌هزارو ۹۴۷ نفر و در زنان به ازای هر صد هزار نفر، پنج‌هزارو ۳۷ نفر افسرده هستند.

    افسردگی موجب اتلاف سالانه ۱۲ میلیارد روز کاری و تحمیل یک تریلیون دلار خسارت به اقتصاد جهانی می‌شود. بر اساس شاخص بار بیماری‌ها و عوارض ناشی از آن (سال‌های ناتوانی و عمر از‌دست‌رفته)، ناتوانی و از‌کارافتادگی حاصل از بیماری‌های روانی بسیار شدید و مزمن است. عوارض این بیماری، بار سنگینی بر خانواده و جامعه نیز تحمیل می‌کند. مطالعات نشان داده از ۱۰ بیماری اصلی که باعث ناتوانی می‌شود، چهار بیماری ناشی از اختلالات روانی یعنی افسردگی یک‌قطبی (۷.۱۰ درصد)، اختلال خلقی دوقطبی (سه درصد)، اسکیزوفرنی (۶.۲ درصد) و وسواس (۲.۲ درصد) است. طبق گزارش این سازمان از هر هفت نوجوان ۱۰ تا ۱۹ساله، یک‌ نفر دچار نوعی از عوارض سلامت روان است. خودکشی پنجمین علت شایع مرگ در این گروه سنی است. سالانه ۴۶ هزار نوجوان یعنی هر ۱۱ دقیقه یک نفر به علت خودکشی جان خود را از دست می‌دهد. اکنون خودکشی یکی از نگرانی‌های جدی سازمان بهداشت جهانی است. 

    طبق گزارش WHO سالانه یک‌ میلیون نفر در سراسر جهان بر اثر خودکشی از بین می‌روند. خودکشی به‌عنوان یکی از ۱۰ علت اصلی مرگ‌ومیر، ریشه در آشفتگی‌های جسمی-زیستی، روان شناختی و محیطی مانند اختلالات خُلقی و روانی ناشی از افسردگی، اضطراب، اختلالات دوقطبی و شخصیتی، اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان ها و الکل، ناامیدی، انزوای اجتماعی و احساس تنهایی، آزار و اذیت جنسی، دسترسی به سلاح گرم و مواد مسموم‌کننده و… دارد. ایالات متحده بالاترین میزان خودکشی را در بین کشورهای ثروتمند دارد. بر ‌اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا (CDC) بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰، خودکشی دومین علت اصلی مرگ برای افراد ۱۰ تا ۳۴‌ساله و پنجمین علت مرگ برای افراد ۳۵ تا ۵۴‌ساله بوده است. بالاترین میزان خودکشی در لسوتو و کمترین مربوط به آنتیگوا و باربودا است.

    سازمان بهداشت جهانی، سه راهبرد مؤثر شناسایی و درمان بهنگام اختلالات روان‌پزشکی، کاهش دسترسی به روش‌های اقدام به خودکشی و ثبت مسئولانه موارد اقدام به خودکشی و فوت ناشی از آن هم‌زمان با گزارش مسئولانه در رسانه‌ها را برای پیشگیری از خودکشی توصیه‌ کرده است.

    در ایران هرچند درباره شیوع خودکشی و میزان ابتلا به بیماری‌های روانی آمار دقیقی نیست، اما برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد در سال‌های اخیر به‌ویژه واپسین سال‌های دهه ۹۰ با روند تصاعدی خودکشی به‌ویژه در کلان‌شهرها و شهرهای بزرگ مواجهیم. حتی میزان جست‌وجوی واژه خودکشی در گوگل طی فروردین ۱۴۰۲ نسبت به نیمه دوم سال ۱۴۰۱ افزایش بیش از دوبرابری را نشان می‌دهد. به گزارش گروه علمی-فناوری خبرگزاری سلامت (طبنا)، طبق پژوهشی که از داده‌های استخراج‌شده از فضای مجازی در سال ۱۳۹۸ تا نیمه نخست ۱۴۰۲ در متون خبری و خبرگزاری‌ها و رسانه‌های آنلاین انجام‌ شده، «۶۱ هزار پست خبری از ۷۱۹ خبرگزاری درباره خودکشی رصد شده است»! رقمی بزرگ که نشان از بحران خودکشی در ایران دارد. به باور جامعه شناسان، این روند تحت تأثیر شرایط آنومیک است.

    جامعه آنومیک در آسیب‌شناسی اجتماعی، جامعه‌ای است که در آن شاهد نوعی فروپاشی هنجاری هستیم و آوار بحران‌های اقتصادی و تنگناهای معیشتی، تورم، بی‌ثباتی و… رفاه جسمی، روانی و اجتماعی جامعه را با سرعتی مهیب مختل می‌کند. بر اساس گزارش شاخص‌های عدالت اجتماعی، بیش از ۴۰ هزار مرگ ناشی از خودکشی در مدت ۱۰ سال از طرف نیروی انتظامی ثبت‌ شده است. در این گزارش‌ها، اختلاف درخور توجهی وجود دارد. برای مثال در گزارش خبرگزاری ایسنا به‌ نقل از سازمان پزشکی قانونی در اسفند ۱۳۹۹، در سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به ترتیب پنج‌هزارو ۱۰۱ و پنج‌هزارو ۱۴۳ خودکشی کامل رخ داده است. به‌ گفته رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، «بررسی‌ها از افزایش آمار خودکشی در کشور حکایت دارد. روند خودکشی (منجر به‌ فوت) در ایران به ازای جمعیت در حال افزایش است؛ به‌طوری‌که از حدود پنج به ازای صد هزار نفر در دو دهه گذشته، به رقم ۷.۴ به‌ ازای صد هزار نفر در سال ۱۴۰۰ رسیده است. این روند افزایشی خیلی نگران‌کننده است. نگران‌کننده‌تر اینکه برنامه جامعی برای کنترل و کاهش این بحران در دستور کار قرار ندارد. بر اساس آمارهای پزشکی قانونی، درصد تغییرات خودکشی در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹ نزدیک 

    ۱۳ درصد تغییر مثبت داشته است».

    این آشفتگی‌ها نشان می‌دهد حوزه سلامت و بیماری‌های روانی با وجود طراحی و به‌کارگیری برنامه‌های بهداشت روانی در نیم‌قرن اخیر، همچنان با چالش‌های زیادی مواجه است. سازمان جهانی بهداشت از کشورها می‌خواهد با بازبینی در ساختار نظام درمانی موجود، تا سال ۲۰۳۰ خدمات بهداشت روانی را با مراقبت‌های اولیه بهداشتی تلفیق کنند. این در حالی است که طبق داده‌های این سازمان در سال ۲۰۲۱ فقط 

    ۲۵ درصد کشورها برای تحقق این هدف، نظام درمانی جدید تدوین کردند. براساس‌این تا دو دهه آینده در بسیاری از کشورها، بیماری‌های روانی در اولویت اساسی نظام بهداشت و درمان قرار می‌گیرد.

    در کشور ما و در شرایطی که آسیب‌های روانی‌-اجتماعی در برخی شاخص‌ها به مرز بحران‌ رسیده، جامعه تحت فشار جمعیت جوان، سقوط سرمایه اجتماعی، کاهش امید اجتماعی، افزایش نگران‌کننده خودکشی و طلاق به‌ویژه طلاق عاطفی، همه‌گیری نگرانی‌های تحصیلی و کنکور، ناکارآمدی نهادهای آموزش مهارت‌های زندگی، شیوع روزافزون اعتیاد و مواد روان‌گردان صنعتی، عصبانیت و تندخویی و درگیری‌های لفظی، سوگ، اضطراب و افسردگی، کاهش آستانه تحمل و تاب‌آوری، بی‌عدالتی و تعمیق شکاف طبقاتی، نرخ بالای بی‌‌کاری و نبود فرصت‌های شغلی پایدار، ناکارآمدی نظام رفاه و بیمه همگانی، فقر و گرانی سرسام‌آور مواد غذایی و مسکن، ازدیاد جمعیت محلات کم‌برخوردار به بیش از ۲۰ میلیون نفر، ناترازی درآمدها و مخارج خانواده‌ها، ترافیک، بحران‌های طبیعی و غیرطبیعی و… از نظر روانی شرایط خوبی ندارد.

    دولت در کوتاه‌مدت علاوه بر ایجاد و تقویت بیمه‌های پایه، باید برای ارائه خدمات روان‌شناسی و مشاوره، پایش مستمر نظام سلامت روان و پیشگیری و مقابله علمی با آسیب‌های روانی- اجتماعی را نیز در دستور کار خود قرار دهد. اکنون این پایش‌های ملی در بیشتر کشورها دست‌کم هر پنج‌ سال یک بار با رعایت استانداردهای سازمان جهانی بهداشت انجام می‌شود. سازمان جهانی بهداشت با هدف ارتقا و کمک به نظام سلامت کشورها، ابزاری با عنوان WHO-AIMS ارائه‌ داده است. این ابزار با نظارت بر روند پیشرفت و ارائه تصویر روشن از نقاط قوت و ضعف نظام سلامت روان، به اجرای سیاست‌های درمانی کشورها کمک می‌کند.

    سلامت روان، علاوه بر نقشی که در تقویت نشاط اجتماعی و شادکامی دارد، در کیفیت و امنیت روانی، رفاه، آرامش و رضایت شغلی کارکنان نیز بسیار مؤثر است و با تقویت سلامت روان در محیط سازمانی به‌عنوان خانه دوم، می‌تواند از تعارض، پریشانی و فرسودگی شغلی کارکنان بکاهد و سطح سازگاری و انعطاف‌پذیری کارکنان با مدیران را ارتقا دهد. رعایت اصول سلامت روان با بهبود رفتار سازمانی کارکنان نیز رابطه معناداری دارد و موجب می‌شود تا هم کارایی و وفاداری کارکنان افزایش و هم غیبت و کم‌کاری آنها کاهش و بهره‌‌‌وری در سازمان ارتقا یابد.

    تحقیقات نشریه هاروارد نشان داد واگذاری اختیارات بیشتر به کارکنان می‌تواند آنها را در نحوه انجام کار، انعطاف‌‌‌پذیری بیشتر به‌ زمان و مکان انجام کار، افزایش ثبات در برنامه کاری، ایجاد فرصت‌‌‌های بیشتر برای شناسایی و حل مشکلات محیط کار توانمندتر کند. گرچه اندازه‌‌‌گیری شادی کارکنان از منظر روان‌شناسی بسیار دشوار است، اما به‌ گفته انجمن روانپزشکی آمریکا، در یک نظرسنجی از طریق اندازه‌گیری چهار شاخص رفاه، آرامش و شادمانی، استرس و رضایت و هدفمندی، بیش از هفت نفر از هر ۱۰ نفر به توجه بیش‌از‌پیش کارفرما نسبت‌ به سلامت روانی کارکنان معترف بودند. سازمان ملل متحد از سال ۲۰۰۰ میلادی، احساس شادی را در کنار سایر شاخص‌ها مانند سرانه تولید ناخالص داخلی، ادراک فساد، فراغت، جشن‌ها و مراسم جمعی، امنیت شغلی و عاطفی و اجتماعی، حمایت اجتماعی، امید، خشنودی، آزادی، سخاوت و رضایت‌مندی، برای سنجش سطح توسعه‌یافتگی کشورها تعیین‌ کرده است. ایران در رتبه‌بندی شادی کشورها در سال ۲۰۲۲ که ۱۴۶ کشور جهان را شامل می‌شود، در جایگاه ۱۱۰ قرار دارد.

    نظرسنجی اخیر مؤسسه گالوپ از «وضعیت محیط کار جهانی سال ۲۰۲۳» نشان می‌دهد که هرچند شمار کارکنان موفق در سال ۲۰۲۲ به رکورد تاریخی رسید، اما نداشتن رضایت روانی و شغلی کارکنان، چگونه سازمان‌ها را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. طبق این نظرسنجی، اغلب کارکنان جهان در حال «ترک بی‌سر‌وصدای» شغل خود هستند.

    ترک یا استعفای بی‌سر‌وصدا یا نامحسوس در وصف کارکنانی به کار می‌رود که در محل کار حاضر می‌‌شوند اما اشتیاقی به شغل خود ندارند، دل به کار نمی‌‌دهند و به انجام حداقل وظایف اکتفا می‌کنند. از نظر روانی اکثریت این افراد از شغل خود فاصله گرفته‌اند. گالوپ پیش‌بینی کرد بازدهی از‌دست‌رفته ناشی از بی‌تفاوتی و نبود مشارکت، علاوه بر ایجاد استرس و احساس خستگی در کارکنان، می‌تواند ۸.۸ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی خسارت وارد کند که معادل ۹.۹ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی‌‌ است. 

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *