×
آخرین اخبار

چرا تمدن چین هزاران سال تداوم یافته است؟

  • کد نوشته: 138971
  • ۱۴۰۲-۰۳-۲۳
  • 136 بازدید
  • در طول حدود ۶۰۰۰ سال تاریخ بشر، ۲۳ تمدن‌ وجود داشته، اما در میان تمدن‌های اصیل در جهان، تنها تمدن چین هرگز قطع نشده و پیوسته ادامه داشته است.

    لوئو لایی آن، تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار چین در سایت رادیو بین المللی چین نوشت: چرا تمدن چین هزاران سال نسل به نسل منتقل شده و تا به امروز ادامه دارد؟ دانشمندان و کارشناسان  نظرات متفاوتی دارند. سخنرانی اخیر «شی جین پینگ» رئیس جمهوری خلق چین، الهام جدیدی به افرادی که در مورد این موضوع فکر می‌کنند، داده است.

    آقای شی ۲ ژوئن (۱۲ خرداد) در سمپوزیوم میراث فرهنگی و توسعه تاکید کرد که عناصر مهم بسیاری در فرهنگ سنتی عالی چین وجود دارد که به طور مشترک ویژگی‌های برجسته تمدن چین را شکل می‌دهند. تمدن چین دارای ویژگی‌های برجسته تداوم، خلاقیت، وحدت، فراگیری و صلح است.

    «پنج ویژگی برجسته» تمدن چین مکمل یکدیگر هستند. ویژگی اول معلول است و چهار ویژگی دیگر جزو علل به حساب می‌آیند. به عبارت دیگر، دلیل اینکه تمدن چین هزاران سال منتقل شده خلاقیت برجسته، وحدت برجسته، فراگیری برجسته و صلح برجسته آن است.

    در این مقاله سعی دارم عمدتاً درباره فراگیری تمدن چین صحبت کنم.

    چین از دوران باستان کشوری با فرهنگ غنی و عمیق بوده و دارای میراث فرهنگی متنوع و فراوان است. در عین حال، چین به خاطر آغوش باز و مدارا با فرهنگ‌های بیگانه، جستجوی زمینه‌های مشترک در عین حفظ تفاوت‌ها، جذب و پذیرش تمدن‌های دیگر و ادغام آنها در فرهنگ سنتی چین، شناخته شده است.

    فراگیری تمدن چین ریشه در فرهنگ سنتی چین دارد. امسال دهمین سالگرد ساخت مشترک ابتکار «کمربند و جاده» است که از مفهوم «وجود اشتراک در کل دنیا» در فرهنگ چینی نشات گرفته و متعهد به ترویج مبادلات و همکاری بین کشورهای مختلف است. «شیان» و «چوان جوئو»، دو شهر معروف تاریخی و فرهنگی که مبدا جاده ابریشم زمینی و دریایی محسوب می شوند، نمایندگانی از ویژگی فراگیر بودن تمدن چین هستند.

    11

    شیان که چندی قبل اجلاس سران چین و آسیای مرکزی را با موفقیت برگزار کرد، یکی از پررونق ترین کلان شهرهای بین‌المللی در تاریخ چین است. در دوران اوج سلسله «تانگ»، حوزه‌های مختلف جامعه شیان صحنه‌های رنگارنگ و با تنوع فرهنگی را به نمایش گذاشتند. در زمینه هنر، ده موسیقی ملی سلسله تانگ نه تنها  موسیقی و رقص ملیت هان و موسیقی و رقص اقلیت‌های قومی در مناطق غربی کشور، بلکه بسیاری از موسیقی‌ها و رقص‌های خارجی در هند و آسیای جنوب شرقی نیز شامل آن شده است. در آن زمان عشق به موسیقی خارجی مد شد و سازهای خارجی مانند سرنا، پیپا و کنگو رواج یافت و «موسیقی هو» و «رقص هو» که در تاریخ چین مدتی اقوام خارجی «هو» نامیده شدند، در دربار سلطنتی اجرا می‌شد. در زمینه دین، سلسله تانگ نیز سیاستی باز و فراگیر در پیش گرفت. بودیسم که در زمان سلسله هان وارد چین شد، درسلسله تانگ عمیقاً در فرهنگ و جامعه چین ادغام یافت. آیین نسطوری از اروپا، آیین زرتشتی و مانوی از ایران نیز در زمان سلسله تانگ در چین گسترده شد.

    «چوان جوئو» یکی از چهار بندر اصلی تجارت خارجی چین در سلسله تانگ بود و در سلسله‌های «سونگ» و «یوان» به اوج خود رسید. در این شهر بندری تجاری شلوغ، آنچه مردم می‌دیدند وضعیت رونق فرهنگ چندگانه است. هر قومی به روش خود زندگی می‌کردند و مناطق مسکونی، معابد، خیابان‌ها، هتل ها و انبارهای خاص خود وجود داشتند. در آن زمان تعداد زیادی عرب، ایرانی و یهودی در چوان جوئو زندگی می‌کردند. اسلام، مسیحیت و هندوئیسم در اینجا گسترش یافتند و آثار بسیاری از خود به جای گذاشتند. همچنین تنها معبد مانوی به نام «چائو ان» به خوبی حفظ شده در جهان امروز وجود دارد.

    22

    به دنبال تقویت بنیه ملی و جایگاه بین‌المللی چین، «نظریه تهدید چین» در برخی از نقاط جهان ظهور کرده است. «نظریه تهدید چین» و «تئوری درگیری تمدن‌ها» در هم تنیده شده‌اند تا مفهومی را به اطلاع جهان برسانند: درگیری بین تمدن‌های متفاوت اجتناب‌ناپذیر است و هر تمدنی در دوره‌ قدرت خود ناگزیر به سمت گسترش طلبی و هژمونی خواهد رفت و فرهنگ خود را صادر می‌کند و از فرهنگ خود برای حذف و جایگزینی فرهنگ‌های بیگانه استفاده می‌کند.

    انتشار این نوع «تئوری تهدید چین» از آنجا ناشی می‌شود که برخی از غربی‌ها در مواجهه با ظهور چین از تعادل خارج شده‌اند و از انتشار شایعاتی برای بی‌اعتبار کردن چین به بهانه به اصطلاح رقابت، دریغ نمی‌کنند. آنها تحول و توسعه چین را جزو «مراحل توسعه» تجربه ‌شده توسط غرب قرار دادند تا نشان دهند که چین پس از فدرتمند شدن، ناگزیر مانند قدرت‌های غربی گذشته، توسعه طلبی و هژمونی را دنبال خواهد کرد. آنها معتقدند تمدن بشری تنها می‌تواند یک مدل توسعه داشته باشد، یعنی راهی که غربی‌ها طی کرده‌اند. نظریه «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما دانشمند علوم سیاسی آمریکایی نماینده این دیدگاه است.

    اما تمدن انسان منحصر به یک مدل نیست و توسعه جامعه انسانی نیز تنها با یک مسیر محقق نمی‌شود. نمونه‌های شیان و چوان جوئو نشان می‌دهد که تمدن چین در موقع قدرت، دارای جنبه‌های قوی گشایش و فراگیری است. تمدن چین در قبال ورود تمدن‌های خارجی، مقاومت و سرکوب نکرده، بلکه به آنها احترام می‌گذارد و از آنها استفاده می‌کند، نقاط اشتراک را می‌جوید و اختلافات را کنار می‌گذارد و در صلح و صفا و انسجام همزیستی می‌کند. این یکی از دلایل مهم قطع نشدن تمدن چین در کل تاریخ هزاران ساله  محسوب می‌شود.

    تولد حزب حاکم چین، حزب کمونیست چین، خود نتیجه مطالعه و اشاعه مشتاقانه نظریه‌های مارکسیستی خارجی توسط روشنفکران پیشرفته چینی است. اندیشه شی جین پینگ درباره سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی در عصر جدید، تازه‌ترین  دستاورد نظری نوسازی و بومی سازی مارکسیسم در چین است. حزب کمونیست چین سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی را بر اساس بیش از ۵۰۰۰ سال تمدن چینی بنیان نهاده و توسعه بخشیده و مدل جدیدی از زندگی فرهنگی یعنی  مدرنیزاسیون به سبک چینی را ایجاد کرده است، که انتخاب جدیدی برای بشر در دستیابی به  مدرنیزاسیون فراهم و به صلح و توسعه جهانی کمک جدیدی کرده است.

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *