×

قلعه زراس اندیکا، تاریخ کمتر گفته شده و اجحاف ها

  • کد نوشته: 216981
  • ۱۴۰۳-۱۱-۲۹
  • 30 بازدید
  • آنچه بیش از هر چیز باعث رنجش می شد این بود که، آن قلعه ی تسخیرناپذیر، که روزگاری مرکز حکمرانی خوانین دورکی بختیاری بود ، حالا در سکوت و فراموشی و به طرزِ دلگیر کننده ای به تصرفِ برخی از اهالی در آمده. بقایای قلعه، بین چند خانوار از روستاییان که در همسایگی و همجوار […]

    قلعه زراس اندیکا، تاریخ کمتر گفته شده و اجحاف ها

    آنچه بیش از هر چیز باعث رنجش می شد این بود که، آن قلعه ی تسخیرناپذیر، که روزگاری مرکز حکمرانی خوانین دورکی بختیاری بود ، حالا در سکوت و فراموشی و به طرزِ دلگیر کننده ای به تصرفِ برخی از اهالی در آمده.

    بقایای قلعه، بین چند خانوار از روستاییان که در همسایگی و همجوار قلعه بودند ، تقسیم و هریک از آنها به فراخورِ نیازهای شخصی شان،بدونِ در نظر گرفتنِ کاربری اولیه سازه،در اتاق هایی از آن که حالا جزیی از املاک شخصی شان محسوب و خود را مجاز به هر نوع تصرف مالکانه در آن می دانند ، اقدام به نگهداری دام و طیور و علوفه و کاه کرده اند

    دیدگاه نیوز/ محمد باقری: اندیکا سرزمینی است که هرکس با هر ذایقه ای به آن وارد شود.به وُسع و سلیقه از آن بهره خواهد برد؛ از طبیعت زیبا و آب و هوای معتدل و کوهستانی تا آثار عدیده و وَزینِ باستانی و تاریخی و مردمانی که غالبا هنوز پایبند به شیوه ی زیستِ سنتی ایل بختیاری هستند ، موزه ی روبازی را می ماند که با هر گامی که در آن بر می داری ، وسوسه می شوی تا پیشتر بروی و بیشتر ببینی و از تاریخ و طبیعت و مردمانِ کُهن فرهنگش بیاموزی.
    با نیت دیدن قلعه ی تاریخی روستای قلعه زَراس و با میزبانی برادر ارجمندم آقای رحیم احمدی به اندیکا رفتیم.شب را در روستای مزاروَنده (مزارَنده) گذراندیم.و صبح ، پس از طی مسافت حدودا ۱۰ دقیقه ای به قلعه زراس رسیدیم.
    از دیدن منطقه ای که پیش از قلعه خواجه ، در اندیکا و قلمرو قشلاقی بختیاری ، نقشِ مرکزی و محوری داشته است ، بسیار متاثر شدم. سوگوارانه سرنوشتِ این قلعه نیز مانند بسیاری از آثارِ تاریخی بجا مانده از اسلافمان ، رها شده و به دور از نظارت های حمایتی و قانونی بود. در بخشی از سازه ،همچنان بقایای باروها و دیواره های قلعه در دو طبقه با غرور و روی پاهای کهن سال و فرسوده اش ایستاده بود. هرچند سقف طبقه ی فوقانی ، فرو ریخته بود.اما آنچه بیش از هر چیز باعث رنجش می شد این بود که ، آن قلعه ی تسخیرناپذیر، که روزگاری مرکز حکمرانی خوانین دورکی بختیاری بود ، حالا در سکوت و فراموشی و به طرزِ دلگیر کننده ای به تصرفِ برخی از اهالی در آمده. بقایای قلعه، بین چند خانوار از روستاییان که در همسایگی و همجوار قلعه بودند ، تقسیم و هریک از آنها به فراخورِ نیازهای شخصی شان،بدونِ در نظر گرفتنِ کاربری اولیه سازه،در اتاق هایی از آن که حالا جزیی از املاک شخصی شان محسوب و خود را مجاز به هر نوع تصرف مالکانه در آن می دانند ، اقدام به نگهداری دام و طیور و علوفه و کاه کرده اند.
    در نبود نظارت ها و حمایت های قانونی و از سوی همان خانواده ها و آن هم بخاطر حُسنِ استفاده از مکانِ مذکور ، تعمیر و مرمت هایی جزئی در قسمت هایی از سازه ، آن هم به صورت کاملا غیر علمی و بدون در نظر گرفتن نقشه ی اولیه ی آن انجام گرفته است.که این اقدامات غیر اصولی، ضربه ی مُهلِکِ دیگری بر پیکره ی رنجور آن مکان وارد آورده ، به گونه ای که اصالت را از آن بنا گرفته و چهره اش را مخدوش تر از پیش کرده و کلاف سر در گم مرمت های اصولی ارگان های متولی و احتمالی آینده را به دلیل از بین رفتن شکل اصلی ساختمان ، پیچیده تر کرده است.
    با فاصله ی تقریبی ۳۰۰ الی ۴۰۰ متر از این قلعه ، در آن سوی جاده ارتباطی روستا ، بقایای یک گرمابه ی خوش ساخت در وسط زمین های کشاورزی موجود بود.عمر این بنا معاصر با قلعه بود و به لحاظِ سیاقِ معماری از یک الگوی ساخت ، تَبعیت کرده اند.سنگ و ملات و درگاه هایی هلالی شکل ، وجوه اشتراک این دو اثر است. به نظر می رسد به دلیل وجود این گرمابه در منطقه ی زراعی و غیر مسکونی ، ساختمان آن تقریبا مصون از تعرض های انسانی مانده و در شرایط مطلوب تری نسبت به قلعه قرار دارد.
    از دیگر سو به نظر می رسد به دلیل کمبود و یا نبود اقدامات تحقیقی و پژوهشی ، از پیشینه ی دقیق و وقایع و رویدادهای مهم و همچنین اشخاص شاخصی که در آن بوده اند ، اطلاع دقیقی موجود نمی باشد.(یا لااقل برای بنده اینگونه بوده است.)به گونه ای که با جستجو در اینترنت،هیچ تحقیق و گزارش و نوشته ای به صورت مستقل به این اَبنیه نپرداخته است.
    مجموعِ این بی مهری ها، سبب فراموشی بیشتر این آثار شده و عرصه را برای سودجویان و تخریب گرانِ میراثِ تاریخی نیاکانمان فراهم آورده است.و فرصت دیده شدن و جذب توریست را از آن منطقه ی محروم ، بیش از پیش سلب کرده و برگ هایی از کتابِ سترگِ تاریخ ایل بختیاری را به باد فراموشی سپرده است.امید آنکه روزی تمامی افراد ، فارغ از حمایت و حضور دستگاه های دولتی،میراث بانانی شایسته برای حفظ و نگهداری از آثار تاریخی و باستانی این کُهَن سرزمین باشند.

     

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    مطالب مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *