به گزارش دیدگاه نیوز، وقتی چاههای نفت در مسجد سلیمان، شروع به تراوش «نفت ناب» کردند، انگلیسیها بلافاصله دستور جذب تعداد قابلتوجهی کارگر را از هند صادر کردند و زمان چندانی نگذشت که سیل کارگران هندی به سوی مسجدسلیمان سرازیر شد.
این کارگران ساده و فاقد تخصص که به زبان هندی «کولی» و به زبان فارسی «عَمَله» خوانده میشدند، در تاسیسات نفتی این شهر در کنار چاههای پربرکت نفت، آغاز به کار کردند. در ابتدا، تعداد اینها زیاد نبود ولی بعد از ۶ ماه از آن فراخوان کذایی، جمعیتی انبوه یافتند. به طوری که از جمعیت بومی شاغل در این شهر نیز پیشی گرفتند.
یکی دو سال بعد تعدادشان بالاتر رفت و طبعا برای خرید نیازمندیهای خود، هر ۱۵ روز یکبار، به تعاونی شرکت نفت میرفتند تا مایحتاج ماهانه خود را از طریق ارائه «برگه کوپن» دریافت کنند.
سیستم جیرهبندی شرکت نفت، بر اساس «رشن» بود که در واقع نوعی جیره رسمی به شمار میآمد. در این مورد، سهمیه هندیها و کارگران بومی مسجد سلیمان تقریبا مساوی بود. ناگفته نماند که این تساوی تقریبی، منحصرا در رده کارگری حاکم بود و در ردههای بالاتر، ماجرا به نفع بومیان شهر تنظیم میشد ولی به هر حال، چه کارگران و چه متخصصان، از نوعی جیره خاص استفاده میکردند.
آنچه که کارگران – اعم از هندی و ایرانی – به عنوان جیره دریافت میکردند، شامل اقلام انگشتشماری بود که برای هر کسی قابل حدس به نظر میرسد؛ به عنوان مثال: قند، شکر، چای، برنج، یخ و مواردی از این قبیل. طبعا کارکنان نفت برای حصول نیازمندیهای دیگر (اقلام غیرکوپنی) ناچار بودند در ساعات فراغت به دنبال فروشگاههای دیگری باشند.
این وضعیت برای کارکنان، اندکی طاقتفرسا مینمود و با این که نارضایتی به وجود آمده در ابتدا قابل تحمل بود ولی بعدها به دنبال افزایش نیروی کار، اعم از بومی و هندی، شکل جدیتری به خود گرفت. تا این که یک روز در زمین بزرگی که حوالی تاسیسات نفتی بود، عملیات ساختمانسازی مفصلی برپا شد.
تاپو یا بهتر بگوییم آقای تاپو، در واقع یکی از سرمایهداران بزرگ هندی بود که همراه با یکی از آخرین کاروانهای کارگران هندی به مسجد سلیمان آمد. او قبل از آمدنش، پیشاپیش سفارش یک محل مناسب را برای تاسیس سوپرمارکت خود داده بود.
وقتی همه چیز تمام شد، تابلوی بزرگی را کشانکشان آوردند و با هزار سلام و صلوات، بالای «سردر فروشگاه» نصب کردند به اسم «فروشگاه تاپو». البته این یک فروشگاه معمولی نبود و اگر امروز میتوانستید آن را ببینید، حتما به قصد تصحیح میگفتید: سوپرمارکت و نه فروشگاه!
به هر روی با توجه به این که مبحث اولینها، یکی از مباحث جدی در پژوهشهای نفتی است، جا دارد یادآوری کنیم که در آن هنگام در تهران یا سایر شهرهای ایران، چیزی به نام سوپر مارکت وجود نداشت.
همان طور که گفته شد تاپو قبل از آمدن، پیشاپیش سفارش یک محل مناسب را جهت تاسیس سوپر مارکت خود داده بود و وقتی آمد، همه چیز طبق سفارش آماده شد. حتی تابلو را هم از پیش نصب کرده بودند.
به این ترتیب او پس از ورود به مسجد سلیمان، کار زیادی نداشت، جز اینکه فروشگاه بزرگ خود را افتتاح کند و مردم را به تماشای آن فرابخواند!
تاپو، شخصا در روز افتتاح، به مردم گفت که نباید مقدار قابلتوجهی از وقت و حوصله آنها در گرما و سرما برای خرید نیازمندیها، صرف دور زدن در خیابانهای این شهر شود. به علاوه آنها در این فروشگاه میتوانند چیزهایی را بیابند که در جاهای دیگر پیدا نمیکنند و به همه توصیه کرد که نیازمندیهای خود را از این فروشگاه تدارک ببیند.
ظاهرا تاپو برای تامین کالاهای خود علاوه بر روابط تجاری با هند – که البته پیشتر از این هم میان مناطق جنوبی ایران و هند برقرار بود – به دوستان انگلیسی خود و روابط تجاری با آنها نیز متکی بود.
به هر روی مدتی بعد تاپو به معروفترین فرد مسجد سلیمان تبدیل شد. همانطور که میبینید عکسی هم از او در فروشگاهش به جا مانده که احتمالا باید مربوط به سالهای دهه ۱۳۲۰ خورشیدی باشد.
فروشگاه تاپو سعی میکرد بیشتر کالاهای موردنیاز مردم و کارمندان نفت را تهیه و عرضه کند. به این ترتیب پس از مدتی این جمله ورد زبان مردم شد که هر چه میخواهی، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، در سوپرمارکت تاپو هست!
البته بعدها نظیر این فروشگاه در آبادان هم تاسیس و باعث توجه و اقبال مردم آنجا شد. جالب این که هنوز هم در آبادان فروشگاهی به این نام وجود دارد که یادآور تولد نخستین فروشگاه به سبک سوپرمارکتهای امروزی در مناطق نفتی است؛ فروشگاهی که بعدها در بیشتر شهرهای استان خوزستان و سپس سرتاسر ایران گسترش یافت.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
سردبیر دیدگاه نیوز، بیش از 16 سال است که در زمینه های تخصصی طراحی، توسعه، بهینه سازی و سئوسازی وب فعالیت می کند. وی از سال ۱۳۸۷ فعالیت خبری خود را در حوزه اخبار تکنولوژی آغاز کرده و از سال ۱۳۹۳ در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی شروع به فعالیت مستمر خبری کرده است. وی عضو هیئت مدیره شرکت رایسام نیز می باشد.
اگر منظور از فروشگاه تابوت همان است که کنار یک سربالایی کنار جاده بین باشگاه مرکزی و باشگاه کاوه چشمه علی میباشد بنده در سال ۱۳۳۳ به اتفاق مرحوم پدرم به این فروشگاه شیک مراجعه و یک رادیو خریدیم ولی آنچنان سوپر بزرگی نبود که همه چیز داشته باشد،فقط وسایل شیک داشت و مساحت آن زیر صد متر مربع بود.
جالب بود
شهر من شهر اولین ها ،متاسفانه به علت بی توجهی و بی مهری مسئولین در حال حاضر ویرانه ای بیش نیست.زنذه باد مردم نجیب وصبور مسجدسلسمان
مسجدسلیمان شهر اولینها ایران و خاورمیانه
عشق من ، شهر اولین ها مسجدسلیمان.
لعنت بر ذات پلیدتان که این شهر را به فلاکت انداختین
بسیار مفید بود،مسجدسلیمان(پارسوماش) شهر اولین هاست، شهر بختیاریهای مهربان و مهمان نواز.
شهر من ، من به تو می اندیشم…
❤M.I.S❤
کاااش میشد شهرم زیباترین شهرایران میشدوهمه مردم شهر بالذت زندگی میکردن نه ب اجباردرشهر
امااااافسوس…..