×
آخرین اخبار

خیانت به مسجدسلیمان / نفت ملی، به نام مسجدسلیمان، به کام تهران

  • کد نوشته: 90866
  • ۱۴۰۱-۰۵-۲۹
  • 815 بازدید
  • مسجدسلیمان، که روزگاری نگین زرین صنعت در کشور بود، حال همانند کودک یتیمی که از همبازی هایش توسری می‌خورد و کسی نیست که به داد این فرزند خلف و شایسته ی کشور برسد، روزگاری سیاه به مانند نفت خامی که از قعر سرزمینش به بیرون کشیدند و کشوری را از صدقه سر این شهر رنگین کردند را به دیدگان خود می‌بیند. 
    خیانت به مسجدسلیمان / نفت ملی، به نام مسجدسلیمان، به کام تهران

    دیدگاه نیوز / بامداد پنجم خرداد ۱۲۸۷، مردی انگلیسی به نام سرگرد آرنولد ویلسون بیرون از چادر خود در هوای آزاد خوابیده بود. یک نظامی که سال پیش از آن، از هند به خوزستان آمده بود و اکنون همراه یک تیم حفاری، در جست‌وجوی نفت بودند. آنها، هفت سال در جست‌وجوی نفت بودند و بعد از صرف پول فراوان، به جایی نرسیده بودند. بالاخره چند روز قبل، صبر مدیران شرکت به پایان رسید و به آنها دستور داده بودند کار حفاری متوقف شود و همه به خانه‌هایشان برگردند. ولی تیم حفاری بدون توجه به دستور، کماکان مشغول کار بود. ویلسون اعتقاد داشت چاه‌های خوزستان دیر یا زود به نفت خواهند رسید و بهتر است اولین بار، انگلیسی‌ها بتوانند طلای سیاه را در خاورمیانه کشف کنند، نه رقبای آمریکایی و آلمانی.

    حوالی صبح، ویلسون با صدای هیاهوی حفاران و کارگران از خواب پرید. در حالی که ساعت چهار صبح را نشان می‌داد، او صحنه‌ای را مشاهده می‌کرد که احتمالاً فقط در یک رویای شیرین می‌شد سراغش را گرفت: نفت در حال فوران بود و کارگران به دور دکل حفاری می‌رقصیدند و شادی می‌کردند. تاریخ نفت خاورمیانه، آغاز شده بود.

    از چاه‌سرخ تا مسجدسلیمان

    چند ماه بعد از آنکه ویلیام ناکس دارسی، قرارداد اکتشاف و استخراج نفت را در سال ۱۹۰۱ امضا کرد، ژرژ برنارد رینولدز، سرپرست عملیات حفاری، کار را در حوالی قصرشیرین در غرب کشور آغاز کرد. بعد از چند سال تلاش، در ژانویه ۱۹۰۴ چاه شماره دو چاه‌سرخ به نفت رسید و تا ۱۲۰ بشکه در روز نیز نفت تولید کرد. اما فوران نفت، دیری نپایید و طی چند ماه چاه خشک شد. عملیات اکتشاف، تقریباً شکست خورده بود و باید کار از جایی دیگر شروع می‌شد. این بار، دو گزینه جدید روی میز بود: نفتون، در شمال خوزستان، و شاردین و مامتین در نزدیکی رامهرمز. نظر رینولدز این بود که حفاری در نفتون آغاز شود، ولی تصمیم شرکت بر حفاری در مامتین و شاردین بود.

    حفاری در نزدیکی رامهرمز آغاز و دو چاه حفر شد. هر دو چاه اثری از نفت نداشتند. بیش از شش سال از آغاز قرارداد دارسی می‌گذشت و پول فراوانی بدون کوچک‌ترین نتیجه صرف شده بود، اما رینولدز هنوز امید داشت. نوبت نفتون بود که به عنوان آخرین گزینه، مورد کاوش قرار گیرد. لکه‌های نفت روی سطح زمین و چشمه‌های قیر، امید فراوانی برای کشف نفت ایجاد کرده بود. در ژانویه ۱۹۰۸، حفاری چاه جدید در نفتون (که بعدها به مسجدسلیمان تغییر نام یافت) شروع شد.

    بعد از حدود چهار ماه، چاه به عمق بیش از ۳۳۰‌ متری رسیده بود که تلگرافی از لندن رسید: «پول تمام شده است و بر اساس تصمیم متخذه باید کار عملیات حفاری متوقف، کارمندان را اخراج و هر چیزی که ارزش حمل را داشته باشد جمع‌آوری و به انگلستان ارسال گردد.»

    ویلسون در جواب تلگرافی زد و اعلام کرد بهتر است حفاری ادامه یابد. رینولدز هم موافق بود و لذا تصمیم به ادامه حفاری تا زمان دریافت دستور مکتوب گرفته شد. در گرمای اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد خوزستان، کار با دلسردی و خستگی ناشی از هفت سال جست‌وجو در بیابان‌های ایران ادامه می‌یافت. بر اساس گزارش‌ها، ۲۶ اردیبهشت بوی گاز استشمام شد. حفاری ادامه پیدا کرد و کمتر از دو هفته بعد، در بامداد پنجم خرداد ۱۲۸۷، نفت از چاه شماره یک مسجد سلیمان تا ارتفاع ۱۵‌ متری فوران می‌کرد.

    رینولدز فوران نفت را این‌گونه توصیف می‌کند: «همان‌گونه که مته حفاری با قدرت و زورمندی به کندن و کاویدن در گردش بود، در یک طبقه سخت سنگی، طبقه و لایه‌ای آنچنان سخت که ما هرگز قبلاً به مانند آن برخورد نکرده، طبقه‌ای که ویران‌کننده دستگاه می‌توانست باشد و مهار و دهنه زدن به آن کاری بس دشوار می‌نمود و کنترل چاه را بسیار مشکل و بل محال می‌کرد، نفت فوران کرد.»

    مسجدسلیمان، صاحب نخستین چاه نفت خاورمیانه شده بود. هرچند چاه شماره یک مسجد سلیمان، نخستین چاه حفر‌شده در ایران نبود، اما اولین چاه موفق به شمار می‌رفت و تولید از آن به میزان ۳۶ هزار لیتر در روز انجام می‌شد. این چاه، بعدها به «نمره یک» معروف شد. این نام، بر روی محله‌ای در مسجدسلیمان که چاه در آن قرار دارد نیز نهاده شده است.

    چاه شماره یک مسجدسلیمان در سال‌های نخست کشف نفت

    سال‌ها قبل از کشف نفت به صورت صنعتی در مسجد سلیمان، مردم شمال خوزستان از نفت این منطقه به صورت سنتی بهره‌برداری می‌کردند. سادات‌قیری، از خانواده‌های معروف با‌اصالت شوشتری در این منطقه بودند که نفت خام و قیر را از چشمه‌های طبیعی استخراج می‌کردند، به مناطق مختلف ایران می‌بردند و می‌فروختند. دارسی نیز با آنها قراردادی امضا کرده بود که به موجب آن، سالانه مقادیری قیر و نفت به این خاندان پرداخت می‌شد.

    با فوران نفت از چاه شماره یک، فرصتی به وجود آمد تا مردم منطقه بتوانند صنعت نفت را به صورت مدرن و با مقیاس گسترده تجربه کنند. در عصر جدید نفت در خوزستان، این امکان فراهم شد تا افراد در تماس با دستاوردهای دنیای مدرن، توسعه و پیشرفت شهرشان را رقم بزنند و به محک استعداد و توانایی خود بپردازند. به نظر می‌رسد آنها از این آزمایش نسبتاً سربلند بیرون آمدند. دکتر یانگ، پزشک حاضر در تیم رینولدز در این باره نوشته است: «افراد قبائل بختیاری به تجربه ثابت کرده بودند که قدرت فراگیری خیلی خوبی دارند.

    مردانی که پدران آنها هیچ‌گاه اتومبیل نرانده بودند، در اسرع وقت یاد گرفتند که چگونه موتور ماشین را پیاده کرده و پس از تعمیر دوباره ببندند. قوه فراگیری و ذوق بدیهه‌سازی آنها تحسین‌انگیز بود… بختیاری‌ها مردمی بااستعدادند. در کارهای نقشه‌برداری، زمین‌شناسی و یا حفاری در مناطق صعب‌العبور به راحتی طاقت کار کردن را دارند». البته حضور اهالی منطقه در صنعت نفت، روی دیگری نیز داشت.

    دکتر یانگ در این باره می‌نویسد: «به کارگران می‌گفتیم که شرکت مال آنهاست و باید با تمام وجود برای آن کار کنند. اما غالباً بر‌خلاف آن عمل می‌کردند و استنباط دیگری از این مالکیت داشتند. در یک مورد کارگری از پایه برق بالا می‌رود تا با گازانبر مقداری از سیم‌های مسی را که ۱۱ هزار ولت برق از آنها عبور می‌کرد قطع کند تا بعداً آنها را به فروش رساند… یک شب ۲۸۰۰ متر سیم مسی تلفن یک جا کنده شده بود.»

    با طلوع نفت در نفتون، مردم این منطقه به تدریج به سمت مشاغل مرتبط با صنعت نفت جذب شدند. نخستین شغل نفتی مردم مسجدسلیمان، حراست از تاسیسات و کارکنان حاضر در منطقه بود. حضور در سرزمین محل سکونت بختیاری‌ها بدون توافق با آنها امکان‌پذیر نبود؛ لذا مذاکراتی با سران ایل بختیاری صورت گرفت و برای نخستین بار، در سال ۱۹۰۵ میلادی، بختیاری‌ها مزه لیره‌های انگلیسی را چشیدند: حراست از عملیات اکتشاف نفت به بختیاری‌ها سپرده شد و در مقابل ضمن پرداخت مقداری پول، شرکت نفت بختیاری تاسیس و سه درصد سهام آن به خان‌های بختیاری واگذار شد.

    متعاقب حفاری چاه نمره یک، حفاری‌های دیگری نیز کلید خورد و پای کارگران مسجدسلیمانی را به نفت باز کرد. با افزایش تولید نفت، این بار مساله خط لوله انتقال نفت به آبادان برای پالایش و صادرات مطرح شد. مطالعات از ۱۹۰۹ آغاز شد و احداث خط لوله در ۱۹۱۱ به پایان رسید. تصاویر منتشر‌شده از روند احداث خط لوله، نشان‌دهنده حضور گسترده مردم محلی است؛ مردمی که تا پیش از این به دامداری و کشاورزی می‌پرداختند. ویلسون، مسجد سلیمان آن سال‌ها را این‌گونه توصیف می‌کند: «در صحرایی سوزان و بایری که سابقاً کلاغ هم پر نمی‌زد، جمع کثیری عمله، کارگر، بنا، مهندس، معمار، آهنگر، مکانیک، نجار و … مشغول سعی و فعالیت بودند. ساختمان‌ها و ابنیه جدیدالاحداث و دکاکین و مغازه‌های مختلف و انبارها و مخازن بزرگ، انسان را دچار شگفتی و اعجاب می‌کند که چگونه محل بایر و ویرانی در فاصله کوتاهی از برکت محصولات نفتی این‌طور معمور، آباد و پرجمعیت شده است!؟»

    کارگران محلی در حال احداث خط لوله نفت مسجدسلیمان – آبادان

    از سال ۱۹۱۲ و با پایان احداث خط لوله مسجدسلیمان-آبادان، صادرات نفت آغاز و مسجدسلیمان وارد دوران نخست رونق نفتی شد. تا سال ۱۹۱۴، مجموعاً ۳۰ حلقه چاه در مسجدسلیمان حفر شد. پایتخت نفتی ایران، شاهد سیل مهاجران از طوایف گوناگون و اغلب بختیاری بود که برای کار در صنعت نفت به این منطقه می‌آمدند. در حفاری‌های نخستین، تعداد کارگران محلی انگشت‌شمار بود. ظرف بیش از دو دهه، تعداد کارگران به بیش از ۱۰ هزار نفر و بر اساس برخی تخمین‌ها حدود ۲۰ هزار نفر رسید.

    این در حالی است که پیشتر، بسیاری از مردم کوچ‌نشین بودند و به طور دائم محلی را برای اقامت انتخاب نمی‌کردند، بلکه مسجد سلیمان اقامتگاه زمستانی آنها به شمار می‌رفت. اغلب کارگران بومی، عهده‌دار مشاغل غیر‌فنی و فنی سطح پایین بودند. به مدد نیروی کار فراوان و ارزان همین کارگران بود که استخراج نفت در سال ۱۹۱۲ حدود ۴۳ هزار تن بود، طی ۱۳ سال هزار برابر شد و به ۴٫۳ میلیون تن افزایش یافت.

    کمتر از دو دهه بعد از کشف نفت، یعنی در سال ۱۳۰۶ هیئتی از نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی به مسجدسلیمان آمدند که در جمع آنها ملک‌الشعراء بهار نیز حضور داشت. چند بیت از قصیده ملک‌الشعراء درباره مسجدسلیمان، توصیفی روشن از تاثیر نفت بر شکل‌گیری و توسعه این شهر را نشان می‌دهد:

    شرکت نفت بریتانی و ایران است این / کز هنرمندی جهان را مات و حیران کرده‌اند

    آب را با آتش از کارون به بالا برده‌اند / نفت را با لوله سرگرد بیابان کرده‌اند

    سنگ را با مته علم و هنر، سنبیده نرم / نفت را از قعر چه زی اوج، پرّان کرده‌اند

    بهر مجروحان و بیماران و گرماخوردگان / چند مارستان به طرز انگلستان کرده‌اند

    انتظاماتی که در آن خطه دیدم، ‌ای عجب / سال‌ها خلق آرزویش را به تهران کرده‌اند

    MIS، شهر اولین‌ها

    هرچند منابع زیادی از جمعیت مسجدسلیمان پیش از کشف نفت وجود ندارد، تخمین‌ها نشان می‌دهد پیش از حضور تیم حفاری خارجی در مسجد سلیمان، منطقه جمعیتی ناچیز داشت و همچون بخش‌های دیگر کشور توسعه‌نیافته به شمار می‌رفت و از جمله وضعیت بهداشتی بسیار نامناسب بود. در سال‌های ابتدایی، دکتر یانگ، یکی از اعضای تیم حفاری رینولدز علاوه بر کارکنان نفتی، بیماران محلی را نیز درمان می‌کرد. مراجعان را طیف وسیعی از مردم تشکیل می‌دادند که از بیماری‌های متعدد رنج می‌بردند: از مالاریا و قطع عضو گرفته تا عقرب‌گزیدگی و هاری و آبله.

    این معالجات، موجب ارتقای جایگاه کاوشگران انگلیسی در بین خوانین منطقه و بهتر شدن روابط با اهالی منطقه نیز می‌شد. دکتر یانگ از جمله توانست چشم یکی از خوانین را معالجه کند و بینایی را به او بازگرداند. این اقدام او، از سوی مردم تعبیر به معجزه شد و بسیاری از مردم منطقه، کودکان خود را صرفاً برای تماس با دست شفاگر دکتر یانگ به نزد او می‌بردند.

    با بهبود وضعیت شهر، حضور مردم در بخش‌های اغلب غیر‌فنی صنعت نوپای نفت و بهبود رفاه مردم، نخستین جلوه‌های زندگی مدرن در مسجدسلیمان نمایان شد. انگلیسی‌ها که برای دهه‌ها استخراج نفت به مسجدسلیمان آمده بودند، تمامی ملزومات زندگی مدرن را در این شهر فراهم ساختند. به عنوان مثال، وضعیت بهداشتی به طور مداوم در حال ارتقا بود. کاهش آمار ابتلا به بیماری‌هایی مثل مالاریا، نشان‌دهنده پیشرفت وضعیت بهداشت در این شهر از آغاز اکتشاف نفت تا اواخر دهه ۱۹۲۰ است. با این وجود، امکانات بیشتر در خدمت رفاه افراد خارجی بود و اهالی بومی مسجدسلیمان و مهاجران ایرانی، دسترسی زیادی به این امکانات نداشتند. این مساله به ویژه به علت رفتار آن دسته از نیروهای انگلیسی بود که از هندوستان به ایران آمده بودند و به رفتار نامناسب با مردم شرقی عادت داشتند.

    بیمارستان شرکت نفت در مسجدسلیمان

    با روی کار آمدن رضاخان، افزایش قدرت دولت مرکزی و کاهش نفوذ خوانین محلی، و متعاقباً امضای قرارداد امتیازی جدید در سال ۱۳۱۲، دور جدید رونق مسجدسلیمان آغاز شد. در قرارداد جدید، شرکت موظف شد حتی‌الامکان از نیروهای متخصص ایرانی استفاده کند. آموزش کارکنان ایرانی و افزایش امکانات برای کارکنان ایرانی و عموم مردم، در دستور کار قرار گرفت. تاسیس و گسترش فرودگاه، سینما، بیمارستان، آتش‌نشانی و باشگاه‌های تفریحی و ورزشی، موجب شد از دل منطقه‌ای نه‌چندان پررونق، یکی از نخستین تمدن‌های مدرن شهری کشور با امکانات شهرنشینی جدید ظاهر شود. برخی به دلیل همین ظهور نخستین جلوه‌های زندگی معاصر در این شهر، به مسجدسلیمان لقب «شهر اولین‌ها» داده‌اند.

    همزمان با توسعه شهر، مطالبات مردمی و کارگری نیز گسترش می‌یافت و به صورت منسجم صورت می‌گرفت. اعتصابات سازماندهی‌شده در سال‌های دهه ۲۰ که فضای سیاسی نسبتاً بازی در کشور حاکم بود، موجب شد رسیدگی به وضعیت کارکنان بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. در تمامی این سال‌ها، جمعیت مسجدسلیمان در حال افزایش بود و حتی پس از ملی شدن نفت نیز این روند ادامه داشت. بر اساس آمار مرکز آمار ایران، جمعیت این شهر از ۴۴ هزار نفر در سال ۱۳۳۵، به ۶۴ هزار نفر در سال ۱۳۴۵ رسید.

    اغلب مهاجران به مسجد سلیمان، به صورت مستقیم وارد بخش نفت می‌شدند و به نظر می‌رسد بقیه افراد نیز تحت تاثیر رونق نفتی این شهر در آن ساکن می‌شدند. در سال ۱۳۳۵،‌ بیش از ۶۲ درصد شاغلان مسجدسلیمان در بخش نفت فعالیت می‌کردند. رشد جمعیت مسجد سلیمان، مستقیماً وابسته به تولید نفت بود و در نتیجه از اواسط دهه ۴۰ با کاهش تولید نفت، به تدریج از رونق افتاد. رشد جمعیت طی سال‌های ۳۵ تا ۴۵ به طور متوسط ۳٫۷ درصد در سال بود، که البته بعد از آن اقبال برای مهاجرت به این شهر کاهش یافت.

    رانندگان شرکت نفت در مسجدسلیمان

    رونق مسجدسلیمان در سال‌های ابتدایی کشف نفت، با حضور انگلیسی‌ها گره خورده بود. اسامی انگلیسی بسیاری محلات و اصطلاحات رایج در این شهر، تا حد زیادی این مساله را نشان می‌دهد. اهالی مسجدسلیمان، هنوز از شهرشان با اسم M.I.S (خلاصه کلمه Masjad – I – Sulaiman) یاد می‌کنند. این اسم یادگار زمانی است که انگلیسی‌ها در این شهر حضور داشتند و به نوعی دوران رونق اقتصادی و اجتماعی شهر به شمار می‌رفت.

    کاوشگران انگلیسی در ایران

    به نظر می‌رسد صنعت نفت در زمان قاجار و پهلوی، بهترین نمود از تئوری‌های دایی‌جان ناپلئونی درباره نقش‌آفرینی اتباع بیگانه، و از جمله انگلیسی‌ها در صحنه اقتصاد و سیاست ایران است. هر چند نخستین فردی که توانست امتیازی اختصاصی برای نفت دریافت کند، یک تبعه هلندی به نام هوتسن بود، اما نخستین تلاش گسترده برای کشف نفت، توسط انگلیسی‌ها انجام شد. در سال ۱۸۷۲ میلادی، رویتر توانست امتیازی برای اکتشاف معادن از جمله نفت به دست آورد. با کارشکنی روس‌ها این امتیاز لغو شد، اما چند سال بعد رویتر مجدداً امتیازی دیگر به دست آورد که این امتیاز نیز منجر به کشف نفت نشد. بعد از رویتر، یک انگلیسی دیگر، یعنی ویلیام ناکس دارسی وارد ماجرا شد.

    او نمایندگان خود را به ایران فرستاد تا دربار را به امضای قرارداد نفت راضی کند. امین‌السلطان واسطه معامله شد و قرارداد امتیازی دارسی در ۷ خرداد ۱۲۸۰ به تصویب رسید. دارسی با این قرارداد، امتیاز اکتشاف و استخراج نفت در تمامی ایران به جز پنج استان شمالی را برای مدت ۶۰ سال به دست آورد. در مقابل نیز ایران ۲۰ هزار سهم، ۲۰ هزار لیره وجه نقد و بهره مالکانه‌ای معادل ۱۶ درصد به دست آورد. با طولانی شدن عملیات حفاری بدون نتیجه، به دلیل کمبود سرمایه دارسی، سندیکای امتیازات تشکیل شد تا عملیات حفاری را با پشتیبانی شرکت نفت برمه ادامه دهد. با موفقیت حفاری چاه شماره یک مسجد سلیمان، حفاری ادامه پیدا کرد و بعد از حفر سومین چاه موفق در مسجدسلیمان، شرکت نفت ایران و انگلیس با سرمایه اولیه دو میلیون لیره تشکیل شد.

    نام این شرکت، در ابتدا APOC مخفف (Anglo-Persian Oil Company) بود. سال‌ها بعد و با امضای قرارداد امتیازی جدید، در سال ۱۹۳۵ این نام به AIOC مخفف (Anglo-Iranian Oil Company) تغییر پیدا کرد. این شرکت بعد از ملی شدن نفت در سال ۱۹۵۴ به بریتیش پترولیوم تغییر یافت. بریتیش پترولیوم هم‌اکنون یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های بین‌المللی نفت به شمار می‌رود.

    خروج خانواده‌های انگلیسی از مسجدسلیمان پس از ملی شدن نفت

    افول یک تمدن نفتی

    تا ۲۰ سال پس از کشف نفت در میدان مسجدسلیمان، این میدان تنها منبع استخراج نفت کشور به شمار می‌رفت. تولید اولیه میدان مسجد سلیمان، حدود ۵۰۰ بشکه در روز بود که این رقم به تدریج افزایش یافت و در بیشترین میزان خود در سال ۱۳۱۳ به ۱۲۷ هزار بشکه در روز رسید. این رقم در دوران ملی شدن کاهش یافت، اما مجدداً افزایش پیدا کرد و در سال ۱۳۳۸ به ۶۱ هزار بشکه در روز رسید. از اواسط دهه ۴۰ شمسی، تولید میدان به تدریج کاهش یافت و بعد از افت تولید در سال‌های نخست پس از انقلاب، این روند تاکنون ادامه داشته است. در سال ۱۳۷۰، تولید نفت این میدان به ۱۰ هزار بشکه رسید و در صدمین سالگرد کشف نفت اعلام شد تولید این میدان به پنج هزار بشکه در روز رسیده است.

    با در نظر گرفتن تولید نفت حدود چهار میلیون بشکه در روز در آن زمان، در سال ۱۳۸۷ حدود یک‌دهم درصد تولید نفت ایران از این میدان صورت گرفت که رقم اندکی به شمار می‌رود. دلیل این امر ورود میدان به نیمه دوم عمر و برداشت بخش اعظم نفتی است که به لحاظ فنی و اقتصادی امکان آن وجود دارد. طی صد سال تولید نفت از این میدان، در مجموع یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون بشکه نفت از آن تولید شده است و هم‌اکنون نفت قابل استحصال بسیار کمی در آن وجود دارد. البته همزمان با صدسالگی تولید نفت از میدان مسجدسلیمان، برنامه‌هایی برای افزایش تولید از آن در نظر گرفته و به چینی‌ها سپرده شد. در سال ۱۳۹۰، تولید نفت از میدان مسجدسلیمان به ۲۸ هزار بشکه در روز افزایش یافت که البته این افزایش تولید با توجه به عمر مخزن، پایدار نبوده است.

    چاه شماره یک مسجدسلیمان، صد سال پس از کشف نفت

    کاهش تولید نفت مسجدسلیمان، به تدریج افول رونق اقتصادی و اجتماعی این شهر را نیز رقم زد. با کمرنگ شدن نقش مسجد سلیمان در تولید نفت ایران، دیگر لزومی دیده نمی‌شد که انبوه امکانات رفاهی و شهری به سمت پایتخت نفت ایران سرازیر شود. به جای مسجدسلیمان، قطب‌های جدید تولید نفت و گاز ایران در سراسر ایران به وجود آمده بود که خود، نیازمند رسیدگی بودند و البته هزینه‌های بهبود وضعیت رفاهی شهر، مثل زمان قاجاریه و رضاخان، در مقابل درآمد حاصل از تولید نفت مسجدسلیمان اندک به نظر نمی‌رسد. کاهش تولید نفت در سال‌های پس از انقلاب، مسجدسلیمان را به حوزه‌ای حاشیه‌ای مبدل کرده بود و توسعه صنعت نفت در دهه ۷۰ و ۸۰، بدون توجه به این میدان پیش می‌رفت. دلیل اصلی نیز این بود که اغلب ذخایر نفتی قابل برداشت مسجدسلیمان، به تولید رسیده بود و سرمایه‌گذاری‌های جدید دارای صرفه اقتصادی نبود. همزمان میادین نفتی و گازی جدید همچون پارس جنوبی تشنه سرمایه‌گذاری بودند و سرمایه‌ها به سمت مکان‌های جدید سرازیر شدند.

    اکنون، مسجدسلیمان بر‌خلاف صد سال قبل نه‌تنها پذیرای مهاجران جویای کار نیست، بلکه حتی اهالی بومی آن نیز درصدد مهاجرت به مناطق دیگر برای یافتن شغل و زندگی بهترند. بر اساس آمارهای مرکز آمار ایران، جمعیت مسجد سلیمان در سال ۱۳۷۵، بیش از ۲۲۲ هزار نفر بود. طی ۱۰ سال، این رقم با کاهشی ۲۲‌ درصدی به ۱۷۱ هزار نفر در سال ۱۳۸۵ رسید. کاهش جمعیت در سال‌های اخیر نیز تداوم داشته است و در سال ۱۳۹۱، جمعیت این شهر به ۱۱۳ هزار نفر رسید، یعنی حدود نصف جمعیت این شهر در سال ۱۳۷۵٫

    مسجدسلیمان دارای یکی از بالاترین نرخ‌های بیکاری در استان خوزستان است. نفت، بلای جان محیط زیست طبیعی و انسانی شهر شده است و در برخی محله‌ها، گاز یا نفت به صورت خودجوش از زمین بیرون می‌آید و آتش می‌گیرد. پراکندگی نفت و گاز در محیط، موجب بیماری‌های ریوی و تنفسی در این شهر شده است و همزمان خطرات آتش‌سوزی و انفجار نیز منازل اهالی را تهدید می‌کند. بسیاری از چاه‌های نفتی، در محدوده شهر هستند و همین مساله دهه‌هاست بهداشت و رفاه مردم را مختل کرده است. بسیاری از مناطق مسجد سلیمان، ساعاتی از روز را بدون آب سپری می‌کنند. در حالی که یکی از نخستین شبکه‌های فاضلاب شهری ایران در این شهر تاسیس شد، با وجود گسترش شهر، شبکه فاضلاب گسترش نیافت و هم‌اکنون دفع فاضلاب نیز به مشکلات بهداشتی شهر اضافه شده است.

    چشمه‌های نفت در محلات مسجدسلیمان به وفور به چشم می‌خورد

    با پایان عصر طلایی نفت، پایتخت نفتی خاورمیانه، روزگار چندان خوشی را نمی‌گذراند. گزارش چند سال قبل سازمان بازرسی کل کشور از مسجدسلیمان، کوچک‌ترین شباهتی به توصیفات تاریخی از «شهر اولین‌ها» ندارد: «نشتی نفت و گاز در مناطق مسکونی شهر، کمبود شدید آب آشامیدنی شهری، کمبود اعتبارات برای سامان‌دهی شبکه برق، کمبود شدید کادر پزشکی متخصص، کمبود مراکز پاراکلینیکی و تجهیزات بیمارستانی و آزمایشگاهی و جاری بودن فاضلاب در سطح زمین و رودخانه‌های شهر از جمله مشکلات موجود در این منطقه نفت‌خیز است. همچنین نگهداری موقت و جمع‌آوری نکردن و دفع مواد جامد (زباله) از سوی شهرداری، تراکم جمع کثیری از زندانیان در فضای بسیار محدود و نامناسب زندان شهر، کمبود ناوگان حمل و نقل درون‌شهری، کمبود فضاهای فرهنگی و فقدان زیرساخت‌های لازم برای استقرار واحدهای صنعتی و معدنی (با توجه به وابستگی دیرینه این شهرستان به شرکت نفت) از دیگر مشکلات این شهر به شمار می‌رود.»

    ملی شدن نفت، خیانتی بزرگ به شهر طلای سیاه

    با ایجاد فضای باز سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰، نگاه افکار عمومی و نیز اندیشه‌گران سیاسی و اجتماعی به سوی موضوعاتی که پیش از آن مجال بازگویی آنها وجود نداشت، معطوف شد. صنعت نفت و جایگاه و اختیارات ایران در این صنعت را می‌توان از مهم‌ترین مباحث مورد توجه در این دوران برشمرد؛ مبحثی که با نهضت ملی ایران همراه شد و نام دکتر محمد مصدق را بر پیشانی داشت.

    پس از کشمکش‌های بسیار میان رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت و رقبای او در ارتش و دربار، با تلاش‌های رجال سیاسی و دینی مردم و اقلیت، جبهه ملی با زعامت دکتر مصدق در سال ۱۳۲۸ خورشیدی به شانزدهمین مجلس شورای ملی راه یافت. یک سال بعد، اقلیت مجلس به شدیدترین شکل به رویارویی با رزم‌آرا پرداخت، زیرا او در پی مصالحه با انگلیسی‌ها در مورد نفت ایران بود و می‌پنداشت که ایرانیان توان فنی در اختیار گرفتن صنعت نفت را ندارند.

    از نظر رزم آرا، بهتر بود که ایران به افزایش ۵۰ درصدی سهم خود از سود حاصل از فروش نفت رضایت دهد. این دیدگاه او موجب شد تا در افکار عمومی به عنوان خائن به منافع ملی کشور معرفی شود؛ موج شدیدی علیه او شکل گرفت و اگرچه لایحه قرارداد الحاقی نفت را از مجلس پس گرفت، اما مخالفت‌ها با او ادامه یافت و در نهایت روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در مسجد شاه تهران به ضرب گلوله کشته شد.

    پس از ترور رزم‌آرا، روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹، کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی وقت، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب کرد. به بیان دقیق‌تر، قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که با امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت و «به نام سعادت ملت ایران» در روز ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. سپس، مجلس سنا نیز در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ این پیشنهاد را تصویب کرد و پس از توشیح محمدرضاشاه به قانون بدل شد. به این ترتیب، روز ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در تاریخ ملت ایران به عنوان روز «ملی‌شدن صنعت نفت ایران» ثبت شد.

    پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، لایحه خلع ید در بهار سال ۱۳۳۰ توسط نمایندگان مجلس شورای ملی به تصویب رسید. این لایحه، چگونگی اجرای قانون ملی شدن نفت را مشخص می‌کرد. دولت انگلیس به دادگاه بین‌المللی لاهه شکایت برد اما به جایی نرسید و حق ملی بودن صنعت نفت برای ایران احراز شد.

    در سال ۱۳۵۱ در پی دیدار شاه با رؤسای شرکت‌های نفتی غربی، مقدمات شکل‌گیری کنسرسیوم دیگری به وجود آمد و در سال ۱۳۵۲ به تصویب رسید؛ شش شرکت نفتی به هشت شرکت پیشین کنسرسیوم پیوستند و طبق قرارداد جدید ۲۰ سال حق حفاری و برداشت از منابع نفتی کشور به این ۱۴ شرکت داده شد.

    بر اساس قرارداد کنسرسیوم که توسط امینی، وزیر دارایی وقت و مستر پیچ به امضا رسید، شرکت‌های نفتی از چهار کشور جهان، در مغایرت با قانون ملی شدن، برای مدت ۲۵ سال، حق برداشت از نفت ایران را به دست آوردند.

    روزگار سیاه مسجدسلیمان، همچون سیاهی نفت خام

    مسجدسلیمان، که روزگاری نگین زرین صنعت در کشور بود، حال همانند کودک یتیمی که از همبازی هایش توسری می‌خورد و کسی نیست که به داد این فرزند خلف و شایسته ی کشور برسد، روزگاری سیاه به مانند نفت خامی که از قعر سرزمینش به بیرون کشیدند و کشوری را از صدقه سر این شهر رنگین کردند را به دیدگان خود می‌بیند. 

    چه زیبا بر پلاک شیر چاه شماره ۷ مسجد سلیمان که در خیابان های لندن نصب شده بود نوشتند:  «کسانیکه از منافع ناشی از حجم عظیم تولید این چاه نفت اطلاع دارند لازم است هنگام عبور از مقابل آن کلاه خود را به پاس احترام از سر بردارند.»

    منابع:

    ۱- رئیس نفت، علی یعقوبی‌نژاد، انتشارات یادواره کتاب

    ۲- تاریخ مسجدسلیمان، دانش عباسی شهنی، نشر هیرمند، ۱۳۸۲

    ۳- شهر من مسجدسلیمان، منوچهر یاوری، نشر اکنون، ۱۳۸۷

    ۴- مقاله بیوگرافی رینولدز نخستین کاشف نفت در ایران، ترجمه باقر علوی، مجله وحید، ۱۳۵۱

    ۵- مقاله خوانین بختیاری، دولت انگلیس و سیاست‌های نفتی، غفار پوربختیار، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، شمار ۴۱

    ۶- مقاله مسجدسلیمان، شرکت شهری مدنیت‌یافته، کمال اطهاری، نشریه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۴۷ و ۴۸

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *