او و برادرش گوپیچاند، در سال ۲۰۲۲ برای چهارمینبار در صدر فهرست ثروتمندان نشریه ساندی تایمز قرار گرفتند و به نوشته رویترز، دارایی خالص آنها ۵ /۲۸ میلیارد پوند تخمین زده میشد. او در کراچی زمانی که بخشی از هند بود، به دنیا آمد، وارث ثروت پدرش شد و بیشتر عمرش را رئیس هلدینگ بزرگ تجاری «هندوجاگروپ» بود که در حوزههای نفت، بانکداری، صنعت، سینما، مخابرات و حملونقل فعالیت داشت. پدرسالار خاندان هندوجا، که در سالهای پایانی عمرش از بیماری زوال عقل رنج میبرد، به گفته دخترانش در ۸۷سالگی در آرامش درگذشت. سریچند هندوجا مشهور به SP یکی از ثروتمندان افسانهای بریتانیا که در قصری در همسایگی ملکه الیزابت روزگار میگذراند، نخستین گامهای موفقیتش را در ایران برداشت، پدرش شرکت تجاریاش را پیش از جنگ جهانی اول در تهران تاسیس کرد و تا سالها در ایران تجارت میکرد. SP و برادرانش نیز که در دوره محمدرضا پهلوی فعالیتهای تجاری گستردهای در ایران داشتند، با وقوع انقلاب اسلامی راهی بریتانیا شدند، اما روابطشان را با ایران از دست ندادند، و در دوران سازندگی و پسابرجام فعالیتهایی در تجارت ایران صورت دادند. اما برادران هندوجا چه ارتباطی با ایران داشتند؟
بنیاد سنگام
برادران هندوجا که اغلب به Fab four شناخته میشوند، با ثروت تخمینی ۵ /۲۸ میلیارد پوند، از پررمزورازترین ثروتمندان بریتانیا هستند. چهار برادر که هر کدام در گوشهای از دنیا این ثروت عظیم را اداره میکنند، رابطهای بسیار نزدیک با هم دارند و در مطبوعات بریتانیا به مرموز بودن و مخفیکاری معروف هستند. آنها هندوانی مومناند که گیاهخوار هستند، لب به الکل نمیزنند، حتی چای هم نمینوشند و فقط آب میخورند و شایعه است که در مهمانی شام ملکه غذایشان را با خود میبرند. آنها حتی کت و شلوارهای یکسان میپوشند. وقتی میخواهند درباره کسبوکارشان صحبت کنند به راهپیماییهای طولانی در پارکها میروند تا کسی صحبتهایشان را نشنود. با ایمیلهای رمزگذاریشده مکاتبه میکنند و تمایلشان به حفظ حوزه خصوصی به حدی است که اگر نامهای بفرستند آدرس فرستنده ذکر نمیشود. برادران هندوجا شرکتهای متعددشان را که زیرمجموعه شرکت عظیم هندوجاگروپ هستند، در پناهگاههای مالیاتی مثل باهاما، پاناما، لیختن اشتاین و لوکزامبورگ به ثبت رساندهاند. دو برادر بزرگتر، سریچاند ۸۸ساله و گوپیچاند ۸۳ساله تابعیت بریتانیایی دارند و در همسایگی کاخ باکینگهام، قصر ملکه بریتانیا زندگی میکنند. سریچند، معروف به «رئیس» تا زمان مرگش سرپرست اصلی شرکت بود، گوپیچاند، معاون او، تجارت نفت را بر عهده دارد، برادر سوم پراکاش ۷۸ساله، بر بانکداری و سرمایهگذاریهای شرکت در سوئیس نظارت دارد و برادر کوچکتر آشوک ۶۴ساله در بمبئی زندگی میکند و در تجارت خانواده در هند و بهخصوص حوزه فیلمسازی فعال است. زندگی پرزرقوبرق و لوکس هندوجاها چشم را خیره میکند. آنها مبالغ عظیمی را صرف کارهای خیریه و عالمالمنفعه میکنند. شبکهای وسیع از روابط در تمام دنیا دارند و با صاحب نفوذترین افراد از بیل کلینتون و تونی بلر گرفته تا ملکه بریتانیا، مارگارت تاچر و مایکل جکسون دوستی و ارتباط داشتند و دارند.
با همه اینها منابع ثروت افسانهای آنان، همیشه پر از شبهه و ابهام بوده است. روزنامه گاردین در گزارشی مینویسد: این خانواده داراییهای قابل مشاهده اندکی دارند و این به گمانهزنیهای مداوم منجر شده که ثروت آنها از منابع پنهان و بحثبرانگیز به دست آمده است. فوربس، مجله تجاری ایالات متحده، نیز معتقد است: «هندوجاها ثروت خود را به رخ میکشند، اما جریان آن را پنهان میکنند.» برای آگاهی از داستان هندوجاها باید به ۱۱۰ سال پیش سفر کرد. پدر این خانواده، پارماناند، فعالیتهای تجاری خود را در شکارپور دره سند در جنوب پاکستان کنونی شروع کرد، در سال ۱۹۱۴ به بمبئی نقل مکان کرد و در سال ۱۹۱۹ فرش و میوه خشک از ایران وارد و چای، ادویه، پارچه، پوشاک و کنف به ایران صادر میکرد. به نوشته کتاب «مهاراجههای جدید»، خانواده هندوجا ابتدا وارد صنعت فیلم شد و بعد با تولید فیلم در بمبئی و وارد کردن فیلم به ایران و بعضی کشورهای دیگر خاورمیانه کار خود را ادامه داد. در صنعت سینمای ایران سرمایهگذاری کرد و با دوبله و اکران فیلمهای هندی یا خرید سینما در بازار سینمای ایران و خاورمیانه فعال بود. سینما آسیا در تقاطع خیابان جمهوری و ولیعصر یادگار همین خانواده است. گفته میشود آنها شش هزار دلار برای گرفتن حق پخش فیلمهای هندی در ایران پرداختند و میلیونها دلار از فروش فیلمها به دست آوردند. خرید حق پخش فیلم معروف «سنگام» در خارج از هند، یکی از موفقترین اقدامات تجاری آنها بود و موفقیت و محبوبیت غیرمنتظره فیلم، سود سرشاری برایشان به ارمغان آورد. اما اوج ثروت خاندان هندوجا به دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی در ایران بازمیگردد. آنها توانستند پیوندهای نزدیکی با شخص شاه برقرار کنند و طیف گستردهای از قراردادها را منعقد کنند. از تعمیرات اساسی صنعت برق گرفته تا واردات گسترده کلاههای تریلبی، زمانی که ترند شده بود. اوایل دهه ۵۰ خورشیدی زمانی که ایران با کمبود سیبزمینی و پیاز مواجه شد، محمولههای عظیم آن را از طریق پاکستان با هزاران راننده کرهای به ایران رساندند. بعد از جنگ یوم کیپور (۱۹۷۳)، وقتی ایندیرا گاندی، نخستوزیر وقت هند در ملاقات با شاه ایران، از قیمت بالای نفت ایران شکایت کرد، شاه جواب داده بود: «شما باید کالا و خدمات بیشتری به ما بفروشید.» بنابراین صادرات هند به ایران که در سال ۱۹۷۴ حدود ۵۰ میلیون دلار بود در سال ۱۹۷۸ چندین برابر شد.
گفته میشود برای قرارداد واردات سنگآهن (که پروژهای ۶۳۰ میلیوندلاری بود) ۵ /۱۰ میلیون دلار حق کمیسیون خانواده هندوجا شد و گفته میشود آنها به عنوان واسطههای شخصی شاه ایران عمل کردند. این کار در تثبیت روابط اقتصادی ایران و هند بسیار حیاتی بود، در واقع میتوان گفت که خانواده هندوجا، انحصار تجارت ایران و هند را در اختیار داشتند. اما پرسروصداترین، پرابهامترین و احتمالاً درآمدزاترین معاملات خاندان هندوجا، «تجارت اسلحه» است. شایع است که در جریان فروش تسلیحات نظامی به ایران در میانه دهه ۵۰، برادران هندوجا، نقش واسطه را ایفا میکردند. به نوشته گاردین، این مدعاها هیچگاه به اثبات نرسید و به قول یکی از دوستان آنان، «این فقط مزخرف است. شایعاتی وجود داشته، اما هرگز با حقایق تایید نشده است. هندوجاها هرگز اسلحه نفروختهاند و نخواهند فروخت». با این حال نام هندوجا، در پرونده فروش هواپیماهای اف-۱۴ و اف-۵ به ایران به چشم میخورد. پدر خانواده در سال ۱۹۷۱ درگذشت، چهار برادر وارث دو میلیون پوند شدند و به بانکداری، سرمایهگذاری و تولید دارایی پرداختند. ثروت آنها به شاه وابسته بود، بنابراین شبکهای از مخبران درون رژیم ایجاد کردند. اواخر سال ۱۳۵۶، به سریچند، احتمال سقوط شاه را خبر دادند. داراییها، املاک، مستغلات، شرکتهای مختلف و سهام به سرعت به پول نقد تبدیل شد. سریچند میگوید که با سیاستمداران، اقتصاددانان و طالعبینهایش مشورت کرده بود. رژیم سلطنتی که سقوط کرد، خانواده هندوجا در لندن جا افتاده بود، اما هنوز در ایران یک خانه، یک دفتر و ۵ /۱ میلیون پوند سپرده بانکی داشتند.
مراودات خانواده هندوجا در دوران سازندگی رو به گسترش گذاشت و چنانکه از خاطرات رئیسجمهور وقت برمیآید آنها واسطه مهمی برای تثبیت روابط خارجی بهویژه با انگلیسیها میشوند
رسوایی بوفورز
در سال ۱۹۸۷ نام خاندان هندوجا، در یک رسوایی بزرگ در پرونده فروش اسلحه به هند و خاورمیانه مطرح شد. مجله فوربس که به کسبوکار این خانواده علاقهمند شده بود، به دنبال فهمیدن نقش برادران هندوجا در معامله اسلحه با شرکت سوئدی بوفورز و ایران سلطنتی بود. ابتدا رادیو سوئد و بعد روزنامههای سوئد و هند نوشتند که خانواده هندوجا برای فروش اسلحه به هند و کشورهای خاورمیانه از شرکت سوئدی بوفورز بیش از هشت میلیون دلار حقالعمل گرفتهاند. برادران هندوجا موضوع را کاملاً تکذیب کردند. روزنامه «هندو» در آوریل ۱۹۸۸ پنج مدرک از پرداختهای شرکت سوئدی بوفورز به حسابی مخفی در بانکهای سوئیس منتشر کرد و این حسابها را به برادران هندوجا منتسب کرد. این قرارداد ۱۵ میلیوندلاری خرید اسلحه در سال ۱۹۸۶ بسته شده بود و طرح اتهام رشوه دولت راجیو گاندی را به شدت زیر فشار قرار داده بود. نخستوزیر هند هم که از دوستان نزدیک برادران هندوجا بود در مظان اتهام قرار داشت و حتی گفته میشود در انتخابات ۱۹۸۹ به دلیل نقشش در این ماجرا شکست خورد. البته در سال ۲۰۰۴ دادگاهی در هند راجیو گاندی را از این اتهام مبرا دانست. فوربس نوشته بود که خانواده هندوجا در دهه ۷۰ میلادی نمایندگان بوفورز در ایران بودند، زمانی که برنامه جاهطلبانه تسلیحاتی شاه ایران در جریان بود. مارتین آردبو، مدیرعامل سابق بوفورز به این نشریه گفته بود که قبل از انقلاب با برادران هندوجا در ایران وارد معامله شده بود.
فوربس معتقد بود که معاملات آشکار خانواده هندوجا با میزان ثروت، سبک زندگی و نفوذ آنها تطبیق نمیکند و نوشته بود که آنها در معاملات اسلحه از جمله فروش تجهیزات نظامی به ایران نقش دارند و در آن سالها رابط اصلی خانواده با ایران برادر دوم گوپیچاند بوده که مرتب به ایران سفر میکرده است. در سال ۱۹۹۰ گرفتن گذرنامه و تابعیت بریتانیایی دو برادر بزرگتر به قیمت کنار رفتن دو وزیر دولت بریتانیا تمام شد. پرونده فروش اسلحه بار دیگر مطرح و به ماجرایی سیاسی تبدیل شد و پانورامای بیبیسی در سال ۲۰۰۱ در برنامهای با عنوان «قضیه خانواده هندوجا» به این موضوع پرداخت. اما این خانواده دشمنان سیاسی خود را به انتشار دروغهای «بیاساس و بدخواهانه» متهم کردند. جیم مایکلز، سردبیر وقت فوربس به پانوراما گفت: «چند هفته بعد بود که دو برادر بزرگ برای دریافت گذرنامه بریتانیایی درخواست دادند. به این درخواست رسیدگی شد و وزارت کشور بریتانیا آن را رد کرد. دلیلش؟ آنها مدت کافی در بریتانیا زندگی نکرده بودند. برخی از مقامات هندی فکر میکنند ماجرای بوفورز احتمالاً دلیل آن بوده.» این پرونده کشوقوسهای فراوانی داشت و بالاخره برادران هندوجا در سال ۲۰۰۱ در دادگاهی در دهلینو حاضر شدند و پس از ۱۴ سال و صرف ۳۲ میلیون دلار، در سال ۲۰۰۵ از تمام اتهامات تبرئه شدند، در حالی که در سال ۱۹۹۷ تابعیت بریتانیا را نیز گرفته بودند.
از اسلحه تا نفت
پس از وقوع انقلاب برادران هندوجا، ارتباط خود را با ایران قطع نکردند. فعالیتهای آنان در ایران از طریق دو شرکت سنگام (برگرفته از فیلم مشهور سنگام)، و آشوک تریدینگ، نماینده دایملر-بنز، لاکهید و پنام انجام میشد. مجله ساندی تایمز در گزارشی آورده است: پس از انقلاب ایران، برادران هندوجا واسطهای برای بازگرداندن سرمایههای ازدسترفته شرکت خطوط هوایی ایالات متحده آمریکا در ایران بودند، و توانستند سرمایههای این شرکت آمریکایی را به صاحبان آن بازگردانند و حق دلالی هنگفت خود را نیز از آن کسر کنند.
این کمپانی بهواسطه تحریم و جنگ تحمیلی، تلاش میکند از طریق برخی مسوولان دولتی، روابطی فوق استراتژیک در ایران برقرار کند و جایگاه خویش را تا جایی ارتقا بخشد که در ایران به عنوان تسهیلکننده مراودات بینالمللی شناخته شود. هندوجا در این سالها واسطه اصلی برای همکاری کمپانیهای نفتی بزرگ از جمله بیپی و شل میشود و همزمان تلاش میکند خود راساً وارد همکاری با بخشهای مختلفی از اقتصاد ایران چون ریل و راهآهن، بنادر، میادین نفتی و گازی و حتی مواد غذایی شود.
در سال ۱۹۸۴ هندوجاها با مشارکت وزیران نفت سابق عربستان، شیخ یمانی و دکتر طاهر، بخش بزرگی از شرکت نفت خلیج (عمدتاً عملیات آسیایی) را خریداری کردند و آن را Gotco نامیدند.
مراودات خانواده هندوجا در دوران سازندگی رو به گسترش گذاشت و چنانکه از خاطرات رئیسجمهور وقت برمیآید آنها واسطه مهمی برای تثبیت روابط خارجی بهویژه با انگلیسیها میشوند. در خاطرات هاشمیرفسنجانی در تاریخ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۶۹ آمده است: «ظهر آقایان (سیروس) ناصری و (علی) خرم آمدند و گزارش مذاکرات ژنو را دادند، پیشرفتی نداشته و عکسالعمل صدام در مقابل نامه ارسالی هنوز نرسیده است. گفتند هندوجا مراجعه کرده که آمریکا و انگلیس تصمیم بر حذف صدام گرفته و روی جانشین او توافق کردهاند. پیشنهاد داشته که روابط انگلیس و ایران بهزودی برقرار شود و خواسته که قبلاً (راجر) کوپر آزاد شود.»
در اوایل سال ۷۸ نیز هیات بزرگی متشکل از مجموعههای بزرگ اقتصادی و تجاری بینالمللی در سکوت خبری به ایران وارد شدند. عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ، به نقل از رابرت گراهام، یکی از ترتیبدهندگان سفر هیات فوق، مینویسد: «این مهمترین ماموریت از این نوع از زمان انقلاب اسلامی است.» این هیات با مسوولان وزارت نفت، سازمان برنامهوبودجه، سازمان مناطق آزاد، اتاق بازرگانی و بخش خصوصی ایران دیدار داشت. شهبازی در ادامه با تاکید بر اینکه هندوجا مهمترین واسطه حضور این گروه تجاری در ایران است، مینویسد: هرچند نهادهای رسمی دولتی ایران اسامی شرکتهای عضو هیات فوق را بهطور کامل اعلام نکردند، ولی خبرگزاریهای خارجی اسامی را اعلام کردند. فرانسپرس از بانک بارکلی، گروه فضایی-دفاعی انگلیس، شرکت مارکونی، شرکت نفت انگلیس-بورنئو، و کمپانی رویال داچ شل بهعنوان مهمترین اعضای این هیات یاد کرد. به نوشته روزنامه هندو، در سال ۲۰۰۴، شرکت آشوک لیلاند تفاهمنامه ساخت، مالکیت، بهرهبرداری و واگذاری (BOOT) بندر چابهار را با سازمان بنادر و کشتیرانی ایران امضا کرد. همزمان قرارداد دیگری برای ساخت راهآهن چابهار-بم (فهرج) هم به امضای دو شرکت رسید که در مجموع ۶۰۰ میلیون دلار ارزش داشت. این دو قرارداد در واقع تحقق پروتکل مشترک ایران و هند بود که در سفر محمد خاتمی به هند در سال ۲۰۰۳ امضا شده بود.
در سال ۲۰۰۹ هندوجاگروپ با شرکت نفت و گاز دولتی هند بر سر ۴۰ درصد سرمایهگذاری در فاز دوازدهم پارس جنوبی که ۵ /۷ میلیارد دلار ارزش داشت به توافق رسید. خبرگزاری مهر در اردیبهشت ۸۷ به نقل از روزنامه تایمز هند خبر داد که ایران با سرمایهگذاری شرکت هندوجا در میدان نفتی آزادگان و فاز ۱۲ میدان گازی پارس جنوبی موافقت کرده است. این در حالی است که در ماه آگوست ۲۰۰۷ شرکت هندوجا برای مشارکت در این دو پروژه با شرکت ملی نفت ایران توافقنامهای را امضا کرده بود؛ ولی به دلیل تقاضای همزمان چین برای سرمایهگذاری در این دو پروژه، به مرحله اجرا نرسیده بود. بر اساس این قرارداد این شرکت هندی با مشارکت شرکت O.V.L هند برای بهرهبرداری از میدان نفتی آزادگان ۴۰ درصد و در فاز ۱۲ پارس جنوبی ۶۰ درصد سرمایهگذاریها را بر عهده میگرفتند، البته در نهایت ایران تصمیم گرفت فاز ۱۲ پارس جنوبی را به تنهایی به انجام برساند. سانجی پسر گوپی نیز از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ از مدیران اتاق بازرگانی بریتانیا و ایران بود.
حضور گروه هندوجا در دولتهای نهم و دهم در ایران کمرنگ شد و با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، نام و نشان خانواده هندوجا و شرکتها، بانکها و مجموعههای اقتصادی وابسته به آنها بار دیگر به اخبار رسانههای کشور بازگشت. با وجود این هندوجاگروپ همواره اذعان داشته که در سالهای اخیر و پس از تشدید تحریمهای بینالمللی علیه ایران، همواره این تحریمها را مراعات کرده است.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
دیدگاهتان را بنویسید