ساعت ۲:۰۰ بامداد از نیشابور که راه افتاد، مسیر جاده قدیم مشهد را انتخاب کرد و درست چند کیلومتر مانده به دروازه شهر، در سهراهی دهغیبی، خودروش را کنار زد.
این اولین سفر زیارتیشان بود و دلش میخواست نماز صبح را در حرم امامرضا (ع) بخواند، اما پلکهایش سنگین شده بود و هر آن ممکن بود خطر جان همسر باردار و همچنین خودش را تهدید کند.
ساعت از ۲ بامداد روز جمعه میگذشت که در کنار جاده ایستاد تا آبی به سر و صورتش بزند و همسرش هم دقایقی با آرامش بخوابد. یک طرف جاده کوههای سنگی سفیدرنگ وجود داشت که در نور کم ماه هم خودنمایی میکرد. آن طرف دیگر جاده، اما بیابان بود و تا چشم کار میکرد، تاریکی.
دقایقی از توقفشان نگذشته بود که از دور نور چراغهای چند دستگاه موتورسیکلت به چشم خورد. آرامش بامدادی قرار بود به طوفانی سهمگین بدل شود و بدترین خاطره زوج جوان را برایشان رقم بزند…
زن جوان از خودرو پیاده شد تا یک لیوان چای به دست شوهرش بدهد. در این میان چند موتورسیکلت در نزدیکی آنها متوقف شدند. همگی جوانانی کمسنوسال بودند. یکی از آنها از مرد پرسید که چرا در این محل توقف کردهاند. تا خواست پاسخ او را بدهد، مردان سیاهپوش از موتور پیاده شدند و به جان او افتادند. هنوز معلوم نبود که چرا به سرش ریختهاند و او را زیر مشت و لگد گرفتهاند.
زن جوان که با دیدن این صحنه حسابی شوکه شده بود، شروع به سروصدا کرد تا شاید کسی در آن بیابان شبزده به کمکشان برسد. دو نفر از جوانان موتورسوار به سمت زن حمله کردند تا او را هم کتک بزنند. در این لحظه مرد با فریاد گفت: «با او کاری نداشته باشید. همسرم باردار است. هرچه میخواهید، از من بخواهید.»
زن در این میان به داخل خودرو رفت و درها را قفل کرد. مردان شیطانصفت ، اما دستبردار نبودند و یکی از آنها با قفل و زنجیر به جان پراید ۱۱۱ این زوج جوان افتاد و برای اینکه زن را از داخل خودرو بیرون بکشد، شیشههای خودرو را شکست.
از آن سو چند نفر دیگر که به جان مرد جوان افتاده بودند، دست به چاقو شدند. آنها میخواستند همه شرارتهایشان را سر این زن و مرد جوان پیاده کنند. زن و مرد در کنار جاده روی زمین افتاده بودند و مردان شیطانصفت به جان خودروشان افتاده بودند و از وجوه نقد و گوشیهای تلفن همراه گرفته تا مدارک هویتی و لوازم سفر زن و مرد را سرقت کردند.
ساعت ۲:۳۰ بامداد زن جوان همسرش را که زیر مشت و لگدهای سارقان زخمی شده بود، در آغوش گرفته بود و گریه میکرد. سارقان هم که به مقصود شیطانیشان رسیده بودند، با فحاشی و تهدید آنها که اگر موضوع را به پلیس بگویند، زن و مرد را پیاده میکنند و میکشند، از محل گریختند و در راهی که به یکی از کوههای اطراف منتهی میشد، ناپدید شدند.
تا همین چند دقیقه پیش همهچیز آرام بود و زن و مرد جوان که اولین تجربه سفر زندگی مشترکشان را آغاز کرده بودند، در کمال آرامش به سر میبردند، اما ناگهان این آتش مهیب به جانشان افتاد.
چند خودرو عبوری ناجی زن و مرد شدند و در کنار جاده توقف کردند. کمکم بر تعداد خودروها افزوده شد و چند نفر دیگر نیز در محل ایستادند. موضوع به پلیس و اورژانس اطلاع داده شد و زمانی نگذشت که تیمی از مأموران پاسگاه دهغیبی خود را به محل رساندند.
شیشههای خودرو پراید همگی شکسته بود و سارقان داروندار زن و مرد جوان را با خود برده بودند. بر اساس آنچه مرد به مأموران گفت، سارقان نباید زیاد دور شده باشند. برای همین مأموران از طریق بیسیم ضمن اعلام موضوع درخواست نیروی پشتیبانی کردند.
چند دقیقه از این درخواست مأموران نگذشت که چند تیم انتظامی از پاسگاه دهغیبی و عوامل نیروهای یگان امداد در محل حاضر شدند و به دل راهی زدند که سارقان از طریق آن گریخته بودند.
مسیر به کوهها و تپههای اطراف ختم میشد و از آن نیز به چند روستای اطراف مشهد میرسید. در این میان مأموران یقین داشتند که سارقان هنوز در همین تپههای اطراف هستند و برای همین پایش میدانی را آغاز کردند. با همکاری چند تن از شهروندان و عوامل انتظامی، زن و شوهر جوان به پاسگاه دهغیبی منتقل شدند.
نور چراغ خودروهای پلیس را دیده بودند و برای همین به زیر چند بوته بزرگ خار خزیده بودند تا شناسایی نشوند. رد پایشان و رد لاستیکهای موتورسیکلت آنها، اما خیلی زود محل اختفای سارقان را لو داد و مأمورین را به آن سمت کشاند.
یکی از مأموران در نزدیکی سارقان قرار داشت. یکی از متهمان ضربهای به او وارد کرد و از تپه کناری بالا رفت، اما شلیک تیر هوایی پلیس، سکوت بامدادی را شکست و رعشه بر دل متهمان انداخت. دیگر جایی برای فرار نبود.
تیم گشتی پلیس همان ابتدا دو نفر از سارقان را دستگیر کردند. رصد میدانی برای دستگیری دیگر همدستانشان، اما بینتیجه ماند و مأموران این افراد را به پاسگاه منتقل کردند.
متهمان که به پاسگاه منتقل شدند، زن و مرد جوان آنها را شناسایی کردند، اما دو متهم بهدامافتاده حرف آنها را رد کردند و مدعی بودند که عامل سرقت از این زن و شوهر جوان نیستند، اما حقیقت خیلی زود روشن شد. دو متهم بهدامافتاده که کمتر از ۲۵ سال داشتند، به جرمشان اعتراف کردند و گفتند که با ۴ تن دیگر از دوستانشان زمانی که خودرو شاکیان را مشاهده کردند، طرح نقشه سرقت را ریختند و به سراغ آنها رفتند.
آنها خیلی زود مخفیگاه همدستانشان را لو دادند و مأموران نیز بدون فوت وقت راهی محل شدند.
فرمانده انتظامی مشهد که از ابتدای تشکیل این پرونده حساس در جریان امور قرار گرفته بود، به سروان مصطفی حسینی، فرمانده پاسگاه دهغیبی، مأموریت داد تا خود بهصورت مستقیم و تا حصول نتیجه عملیات دستگیری متهمان این پرونده را فرماندهی کند.
به گفته سرهنگ احمد نگهبان، در این عملیات چند تیم از مأموران پاسگاه دهغیبی و چند گروه از مأموران یگان امداد حضور داشتند و به محض بهدستآمدن سرنخ از متهمان فراری پرونده، عملیات ضربتی برای شناسایی و دستگیری آنها در دستورکار قرار گرفت.
این مقام ارشد انتظامی مشهد افزود: «ضابطان قضایی با استفاده از سرنخهای موجود، رد ۴ متهم باقیمانده این پرونده را در یکی از روستاهای اطراف مشهد زدند و با هماهنگی و دستور قضایی به سراغشان رفتند. سارقان که به خیال خود از چنگ قانون گریخته بودند، در مخفیگاهشان مشغول استراحت بودند که مأمورین سررسیدند و همگی را در ساعت ۵ بامداد دیروز دستگیر کردند.»
سرهنگ نگهبان ادامه داد: «در بازرسی از مخفیگاه سارقان به عنف، لوازم مسروقه کشف و همگی به شاکی پرونده بازگشت داده شد. پرونده سارقان نیز پس از تکمیل تحقیقات اولیه و اقرار صریح آنها به بزه انتسابی، در اختیار مقام قضایی قرار گرفت و پیگیریهای این پرونده برای کشف دیگرجرائم احتمالی متهمان ادامه دارد.»
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
دیدگاهتان را بنویسید