داریل آستین، آتلانتیک— کیپلینگ ویلیامز بیش از ۳۶ سال به بررسی و مطالعۀ اثرات تنبیه سکوت پرداخته و صدها قربانی و مرتکب را در این روند ملاقات کرده است:
مثلاً خانمی که پدرش بهعنوان تنبیه با او قهر میکرده و یکی از این قهرها شش ماه طول کشیده است. ویلیامز به من گفت «پدر این خانم در یکی از همین دورههای وحشتناکِ تنبیه سکوت فوت کرد. کمی قبل از مرگش، وقتی دخترش برای ملاقات در بیمارستان به بالین او آمد، پدر از او روی برگرداند و حتی برای خداحافظی حاضر نشد سکوتش را بشکند».
مورد دیگر مربوط به پدری است که از صحبتکردن با پسر نوجوانش دست کشید و دیگر نتوانست دوباره با او صحبت کند، بهرغم اینکه آگاه بود با این کار چه آسیبی به فرزندش وارد میکند. پدر به ویلیامز گفته بود «این منزویسازی باعث شد فرزندم از پسری شاد و سرزنده به پسری ضعیف و بیاراده تبدیل شود و میدانستم که من علتش بودم».
همچنین، زنی که شوهرش همان اوایل ازدواجشان ارتباطش را با او قطع کرد. ویلیامز گفت «زن چهار دهه سکوتی را تحمل کرد که با یک اختلافنظر جزئی شروع شده بود و تنها با مرگ همسرش پایان یافت». چهل سال تنها غذاخوردن، تنها تلویزیون تماشاکردن،۴۰ سال نامرئیبودن. ویلیامز گفت «وقتی از او پرسیدم که چرا در تمام این سالها کنار شوهرش ماند، خیلی ساده پاسخ داد “چون اقلاً سقفی بالای سرم بود”».
معلمها. خواهر و برادرها. پدربزرگ و مادربزرگها. دوستان. هر داستانی که ویلیامز، استاد روانشناسی دانشگاه پردو، تعریف میکرد دلخراشتر از داستان قبلی بود. در همان حینی که گوش میدادم، سؤالی که بیشتر از همه ذهنم را به خودش مشغول کرده بود این بود که چگونه این افراد میتوانند با نزدیکترین کَسان خود چنین کنند؟
تنبیه سکوت نامهای زیادی دارد: کنارهجویی، منزویسازی اجتماعی، سنگاندازی در مسیر رابطه، غیبشدن. اگرچه روانشناسان برای هر اصطلاح تعاریف متفاوتی ارائه میدهند، همگی اینها بهطور کلی اَشکالی از طردکردن به شمار میروند. تنبیه سکوت شگرد جدیدی نیست. یونانیان باستان شهروندانی را که تصور میشد تهدیدی برای دمکراسی هستند به مدت ۱۰ سال اخراج میکردند و مهاجران اولیۀ آمریکا افراد متهم به جادوگری را تبعید میکردند. مذاهبْ قرنها افراد را تحت عناوین مختلف طرد کردهاند: کاتولیکها تکفیر مینامندش، حِرِم (طرد) بالاترین نوع مجازات در یهودیت است، و پیروان آمیش ۱ مبادرت به میدونگ (طرد) میکنند. کلیسای ساینتولوژی نیز در قبال هر کسی که مخالف دین پنداشته میشود «قطع ارتباط» کامل را توصیه میکند.
ویلیامز گفت «تحقیقات من نشان میدهد که، از هر سه نفر، دو نفر از تنبیه سکوت علیه شخص دیگری استفاده کردهاند، و حتی تعداد بیشتری همین کار را با خودشان کردهاند». کارشناسان اظهار داشتهاند که اگرچه برای نتیجهگیری قطعی به دادههای بیشتری نیاز دارند، با ابداع اَشکال جدید برقراری ارتباط طی سالها مصداقهای تنبیه سکوت نیز احتمالاً افزایش یافته است. ویلیامز افزود «از هر روش جدیدِ برقراری ارتباط میتوان بهعنوان ابزاری جهت قطع ارتباط استفاده کرد».
طردشدگی درجات خفیفتری هم دارد: شخصی که وسط صحبت از اتاق بیرون میرود، دوستی که وقتی در مدرسه برای او دست تکان میدهید رویش را برمیگرداند، یا شخصی که در یکرشته پیام به نظرات همه جواب میدهد غیر از شما. ویلیامز میگوید «طردشدگی نسبی» ممکن است به معنای جوابهای تکهجایی باشد -نقطهای مختصر در پایان پیامی یککلمهای. اما در موارد جدی، طردشدگی میتواند عواقب سنگینی در پی داشته باشد و قربانیان را مضطرب، گوشهگیر و افسرده کند یا حتی آنها را به خودکشی سوق دهد.
جوئل کوپر، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، میگوید «ازآنجاکه ما انسانها برای سلامت روان خود به تماس و ارتباط اجتماعی نیاز داریم، تبعات منزویسازی میتواند شدید باشد. در کوتاهمدت، تنبیه سکوت باعث استرس میشود و، در درازمدت، تحمیل استرس را میتوان نوعی سوءاستفاده از دیگری در نظر گرفت».
تیپهای شخصیتی منفعل ممکن است از تنبیه سکوت برای اجتناب از تعارض و تقابل استفاده کنند، درحالیکه تیپهای شخصیتی قوی از این رفتار برای تنبیه یا کنترل دیگران بهره میبرند
اگرچه افراد ممکن است از تنبیه سکوت در سناریوهای مختلفی استفاده کنند، اما وجه اشتراک همۀ سناریوها از نظر ویلیامز این است که «افراد از تنبیه سکوت استفاده میکنند، زیرا از این طریق میتوانند از زیر بار توهین به دیگران قسر در بروند، و البته چون میدانند این روش در ایجاد احساس منفی در فرد موردنظرشان بسیار مؤثر است».
ویلیامز میگوید «تنبیه سکوت نوعی سوءاستفادۀ بسیار موذیانه است، زیرا ممکن است قربانی، در تلاش برای پایاندادن به این رفتار، مجبور شود کوتاه بیاید، حتی اگر نداند واقعاً چرا عذرخواهی میکند. این مسئله بهویژه سلطهجویانه است، زیرا هر دو طرف را از گفتوگوی منطقی محروم میکند. کسی این کار را با شما میکند ولی شما هیچ کاری از دستتان برنمیآید».
تیپهای شخصیتی منفعل ممکن است از تنبیه سکوت برای اجتناب از تعارض و تقابل استفاده کنند، درحالیکه تیپهای شخصیتی قوی از این رفتار برای تنبیه یا کنترل دیگران بهره میبرند. بااینحال، ممکن است برخی افراد تنبیه سکوت را اصلاً آگاهانه انتخاب نکنند. آن فیشل، مدیر طرح خانوادهدرمانی و زوجدرمانیِ بیمارستان عمومی ماساچوست، میگوید «شخص ممکن است غرق در احساساتی شود که قادر به بیانشان در قالب کلمات نیست، بنابراین فقط سکوت اختیار میکند». اما تنبیه سکوت، صرفنظر از دلایلش، میتواند در قربانیان همانند طردشدگی تعبیر و دریافت شود.
مطالعهای نشان داد واکنشی که عدم پذیرش اجتماعی در قربانیان برمیانگیزد همانند واکنش قربانیان آزار فیزیکی است. قشر کمربندی قدامی مغز -ناحیهای که تصور میشود عواطف و درد را تفسیر میکند- در هر دو مورد فعال میشود. جان بارج، استاد روانشناسی دانشگاه ییل، میگوید «مطرودشدن و عدمپذیرش، به معنای واقعی کلمه، آسیبزنندهاند».
اما تنبیه سکوت درنهایت به فاعل آن نیز آسیب میرساند. ویلیامز میگوید که انسانها تمایل دارند به نشانههای اجتماعی ۲ واکنش نشان دهند، بنابراین نادیدهگرفتن دیگران برخلاف طبیعت آدمی است. ازاینرو، مرتکب ناچار است برای ادامۀ رفتارش آن را توجیه کند. پس کل دلایلی را که برای بی محلی به آن شخص گزینش کرده مدام به خود یادآوری میکند. ویلیامز گفت «درنهایت کار به آنجا میرسد که زندگیتان در خشم و منفیبافی مدام سپری میشود».
بدتر از آن، تنبیه سکوت میتواند اعتیادآور باشد. پدری که نمیتوانست خود را وادارد که دوباره با پسرش حرف بزند رنج میکشید، درست مانند بسیاری از معتادان که عملی را بهرغم آگاهی از مضرات آن تکرار میکنند. ویلیامز گفت «بیشتر افرادی که مبادرت به تنبیه سکوت میکنند ابداً قصد ندارند این رفتار را اینقدر طولانیمدت ادامه دهند، اما دستبرداشتن از آن بسیار دشوار میشود. این رفتار برای روان ما شبیه باتلاق است».
تنبیه سکوت با فروخوردن خشم در میانۀ بحثی داغ و خروشان فرق دارد. ویلیامز میگوید که یکی از راههای جلوگیری از تبدیل تعارض به طردشدگی این است که مدتزمان دقیق وقفه و کنارهگیری خود را با صدای بلند بگویید و زمان ازسرگیری مکالمه را تعیین کنید و اطلاع دهید. البته در برخی شرایط، روابط ناسالم را میتوان ناگهانی، بدون اطلاع قبلی و بدون ترسیم هیچگونه چشماندازی برای ازسرگیری ارتباط خاتمه داد. مثلاً زمانی که یکی از زوجین مورد آزار جسمی قرار میگیرد.
اما زمانی که فردی از تنبیه سکوت برای طردکردن، تنبیه یا کنترل استفاده میکند، قربانی باید به او بگوید که میخواهد مشکل را حل کند. مارگارت کلارک، استاد روانشناسی دانشگاه ییل، در ایمیلی به من نوشت که «ابراز درد نادیدهگرفتهشدن» روشی سازنده برای بیان احساسات فرد است و، اگر رابطه واقعاً بر اساس مراقبت و توجه شکل گرفته باشد، میتواند زمینهساز تغییرات مثبتی بشود. البته قربانیِ طردشدگی هم چنانچه کاری آزاردهنده انجام داده باشد قطعاً باید عذرخواهی کند، اما اگر یکی از زوجین حسابشده و بهکرّات از تنبیه سکوت استفاده میکند، به گفتۀ فیشل «وقتش است که به زوجدرمانگر مراجعه کنند». فیشل افزود «یکی از بدترین احساسات در روابط نزدیک و صمیمی همین است که فرد احساس کند نادیده گرفته میشود. درگیرشدن در تعارض اغلب بهتر از این است که فرد احساس کند کامل پس زده شده».
اگر فردی به مدتی طولانی قربانیِ تنبیه سکوت باشد، چهبسا بهتر است که رابطه را ترک کند. نهایتاً، چه چهار ساعت طول بکشد چه چهار دهه، تنبیه سکوت بیشتر نشان میدهد فردی که مرتکب این عمل شده چگونه آدمی است تا فرد قربانی.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
دیدگاهتان را بنویسید