با این حال، تلآویو نمیتواند نسبت به پیامدهای آن بیتفاوت بماند. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که در چارچوب سیاست خارجی آمریکا و نگاه تازه واشنگتن به معادلات خاورمیانه، این سفر واقعیتی چشمگیر و شاید بیسابقه را برجسته کرد: ایالات متحده دستکم در سطح اهداف و رویکردهای سیاستگذاری، امروز به ریاض نزدیکتر است تا به تلآویو.
سفر میلیاردی ترامپ؛ از قراردادهای تسلیحاتی تا برجهای خانوادگی در خلیج فارس
در این سفر، نشانههای سودجویی مالی در هر گوشه قابل مشاهده بود و تقریباً تمام رویدادها حول محور پول میچرخید؛ امری که این سفر را بهروشنی از سنتهای دیرین، قوانین کیفری سابق و محدودیتهای قانون اساسی ایالات متحده در زمینه تعارض منافع و سوءاستفاده از قدرت رسمی متمایز میسازد. بهنظر میرسد چنین شرایطی از آغاز شکلگیری جمهوری آمریکا تاکنون بیسابقه بوده است. فراهم شدن این وضعیت، بیش از هر چیز ناشی از ترکیب خطرناکی است: کنترل مستقیم ترامپ بر وزارت دادگستری، کنگرهای منفعل با اکثریتی جمهوریخواه و دیوان عالیای که عملاً به رئیسجمهور در برابر هرگونه تحقیق یا پیگرد در ارتباط با مسئولیتهای رسمی، نوعی مصونیت کامل و بیمجازاتی بیسابقه اعطا کرده است.
از نگاه کشورهای عربی خلیج فارس، این سفر فرصتی طلایی بود برای نمایش توان و اراده آنها در بهرهگیری از اهرم مالی عظیمشان نهفقط در راستای منافع ملی خود، بلکه برای تقویت اهداف راهبردی واشنگتن و حتی تأمین منافع مالی شخصی دونالد ترامپ و شرکت املاک خانوادگیاش که اکنون توسط دو پسرش اداره میشود.
در سفری که بیتردید شایسته عنوان «سفر کاری» رئیسجمهور آمریکا به منطقه بود، ترامپ موفق شد صدها میلیارد دلار قرارداد فروش تسلیحات را با هر سه کشور بهویژه عربستان سعودی نهایی کند، سفارشهای کلان هواپیماهای مسافربری برای بوئینگ از قطر و امارات دریافت نماید و طرحی گسترده برای فروش تراشههای پیشرفته نیمهرسانا به امارات و تقویت مشارکت استراتژیک ابوظبی و واشنگتن در حوزه هوش مصنوعی را پیش ببرد.
همزمان، شرکت خصوصی ترامپ با اتکا به سرمایهگذاریهای خلیجفارس، پروژه ساخت برجهای ترامپ در جده و ریاض، دبی و همچنین زمین گلف و مجموعه تفریحی در قطر را پیش میبرد؛ در حالی که دو میلیارد دلار تأمین مالی از سوی امارات برای پروژه رمزارزی در دست توسعه توسط پسران ترامپ نیز در جریان است.
واشنگتن و تلآویو روی خط جدایی
اینکه دونالد ترامپ در این سفر به اسرائیل نرفت، شاید از نظر نمادین قابلتوجه باشد، اما اهمیت اصلی در جای دیگری نهفته است. شکافهای عمیق میان سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ و اهداف راهبردی اسرائیل حتی بدون گنجاندن بیتالمقدس در برنامه سفر بهوضوح نمایان شد. در این میان، دو دستاورد مشخص دیپلماتیک از این سفر به چشم میخورد: نخست، اعلام لغو تحریمهای ایالات متحده علیه سوریه و دوم، آغاز گفتوگو با حماس؛ مذاکراتی که در نهایت به آزادی ادن الکساندر، آخرین شهروند دو تابعیتی آمریکایی-اسرائیلیِ زنده که در اسارت حماس در غزه بهسر میبرد انجامید. هرچند ترامپ طی ماههای اخیر دو بار با نخستوزیر بنیامین نتانیاهو دیدار کرده و روسایجمهور آمریکا نیز معمولاً در سفرهایی که تمرکز اصلیشان بر کشورهای عربی خلیج فارس است، توقفی در اسرائیل ندارند، اما در این سفر، بیتوجهی به اسرائیل تقریباً محسوس و غیرقابل انکار بود.
حماس آشکارا امیدوار است که آزادی ادن الکساندر، ترامپ را به مهار حمله مجدد اسرائیل به غزه ترغیب کند. طرح نظامی اسرائیل، با لحنی تهاجمی و بیرحمانه، بر انتقال بیش از دو میلیون فلسطینی به منطقهای کوچک در جنوب نوار غزه متمرکز است تا ارتش بتواند در سایر مناطق باقیمانده، زیرساختهای حماس، نیروها، مقامات یا حتی غیرنظامیانی را که مانعی تلقی میشوند، جستوجو و نابود کند. در شرایط کنونی، شاید تنها کسی که قادر به متوقف ساختن این عملیات عظیم باشد، دونالد ترامپ است. اینکه آیا رئیسجمهور آمریکا اقدامی برای مهار این حمله انجام خواهد داد یا نه و اینکه آیا بنیامین نتانیاهو و دولت او به چنین فشارهایی گوش فرا خواهند داد یا نه، هنوز مشخص نیست. آنچه مسلم است، اینکه تداوم جنگ در غزه؛ جنگی که ترامپ بارها خواستار پایان آن شده، تنها یکی از شکافهای عمیق و فزاینده میان واشنگتن و تلآویو بهشمار میرود.
سعودیها ساز بازسازی میزنند، اسرائیل طبل حمله؛ رقابت در خرابههای دمشق
یکی دیگر از شکافهای آشکار میان واشنگتن و تلآویو، توافق آتشبس جداگانهای است که ایالات متحده با حوثی های یمن به دست آورده است. این گروه صراحتاً اعلام کرده و واشنگتن نیز آن را تأیید کرده است که توافق آتشبس شامل اسرائیل نمیشود و هیچ تعهدی برای توقف حملات علیه اسرائیل یا منافع آن در بر ندارد. دولت اسرائیل نیز در واکنش، نارضایتی خود را بیپرده اعلام کرده است. موضوع اصلی برای اسرائیل نه توانایی دفاعیاش در برابر حوثی ها؛ بلکه بیتوجهی آشکار به منافع تلآویو در این توافق است؛ توافقی که بهزعم مقامات اسرائیلی، صرفاً در خدمت منافع ایالات متحده طراحی شده است.
نمونهای دیگر از شکافهای فزاینده میان واشنگتن و تلآویو، تصمیم ترامپ برای لغو تحریمها علیه سوریه و پذیرش رژیم جدید این کشور است. سیاست اسرائیل که بر مهار و دستکم بیثباتسازی نسبی حاکم تازه دمشق استوار بود، با اعلام این تصمیم از سوی ترامپ بهروشنی تضعیف شد. هر سه کشور عربی خلیج فارس و در صدر آنها عربستان سعودی از رئیسجمهور آمریکا خواستند تحریمها را بردارد تا بتوانند در بازسازی سوریه سرمایهگذاری کرده و نقشآفرینی اقتصادی خود را در این کشور آغاز کنند. استدلال آنها روشن بود: بدون هزینهکرد جدی برای جلب متحدان و اعمال نفوذ در صحنه رقابت با ایران و حتی ترکیه؛ نمیتوانند منافع خود، غرب و ایالات متحده را در این کشور تضمین کنند.
در مقابل این روند، اسرائیل همچنان بهطور راهبردی به بمباران اهداف نظامی در خاک سوریه ادامه میدهد؛ اقدامی که با هدف جلوگیری از دسترسی رژیم جدید دمشق به تسلیحات و زیرساختهای نظامی بهجا مانده از دوران نظام بشار اسد انجام می شود تلآویو همزمان از جمعیت دروزی همسو در بلندیهای جولان بهعنوان اهرمی محلی برای پیشبرد اهدافش بهره میبرد. اسرائیل تلاش دارد کنترل خود را بر مناطق گستردهای از جنوب سوریه از جمله قله راهبردی کوه حرمون حفظ کند و بهطور مکرر تأکید میکند که تمام منطقه جنوبغربی سوریه هممرز با بلندیهای جولان، باید به منطقهای «غیرنظامی» تبدیل شود.
نکته قابلتأمل آن است که دونالد ترامپ پیش از اعلام لغو تحریمها علیه سوریه، هیچگونه مشورتی با اسرائیل انجام نداد؛ بیتردید به این دلیل که از پیش میدانست بنیامین نتانیاهو مجموعهای از اعتراضات شدید را نسبت به این تصمیم مطرح خواهد کرد؛ تصمیمی که ترامپ، بهدرخواست مستقیم کشورهای عربی خلیج فارس، عملاً نهایی کرده بود. یکی از اصلیترین محورهای این اعتراضات نیز به سابقه نهچندان دور احمد الشرع بازمیگردد؛ دورانی که او رهبری گروهی همسو با القاعده و پیش از آن، داعش را در اختیار داشت.
معامله تهران روی میز ترامپ؛ تلآویو تنها در اتاق مخالفت
شاید عمیقترین و چشمگیرترین شکاف میان دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو و بهتبع آن میان ایالات متحده و اسرائیل بر سر مذاکرات هستهای واشنگتن با تهران شکل گرفته باشد. ترامپ با جدیت در پی دستیابی به توافقی تازه با ایران است؛ توافقی که در ساختار شبیه به توافق سال ۲۰۱۶ دولت اوباما خواهد بود، اما با دوره زمانی بلندتر و محدودیتهایی سختگیرانهتر. اسرائیل، همانگونه که در سال ۲۰۱۶ با توافق اوباما مخالفت کرد، اکنون نیز با نسخه ترامپی آن بهشدت مخالف است؛ اما همانطور که آن زمان نتوانست اوباما را از مسیرش بازدارد، امروز نیز بیتردید قادر به متوقف کردن ترامپ نخواهد بود.
اما برخلاف وضعیت یک دهه پیش، اینبار اسرائیل عملاً در مخالفت با توافق هستهای تنها مانده است. کشورهای عربی خلیج فارس اکنون با قدرت از دستیابی به چنین توافقی حمایت میکنند. مهمتر از همه، سعودیها و اماراتیها عزم خود را جزم کردهاند تا تمرکز راهبردیشان را بهجای رویارویی با ایران، به دگرگونی اقتصادی درون این کشور معطوف کنند. آنها اکنون بهجای سیاستهای مهار تهاجمی یا بیثباتسازی، بهدنبال ثبات و آرامشی هستند که زمینه را برای گذار اقتصادی به دوران پساهیدروکربنی فراهم کند.
البته، هیچیک از این تحولات به معنای آن نیست که عربستان سعودی از نظر سیاسی یا دیپلماتیک به آمریکا نزدیکتر از اسرائیل شده باشد. شراکت راهبردی میان ایالات متحده و اسرائیل، همچنان بر پایه حمایت مستحکم طیفی قدرتمند از بازیگران داخلی آمریکا از جمله پایگاه رأیدهندگان انجیلی راستگرا، گروههای لابیگر حامی اسرائیل و بخشهایی از جامعه یهودی حفظ و تقویت میشود. در مقابل، عربستان سعودی فاقد چنین پشتوانه سیاسی در ساختار داخلی ایالات متحده است. با این حال، در شرایطی که منافع اقتصادی مشترکی میان آمریکا، عربستان و امارات بهویژه در حوزه تثبیت قیمت نفت در حال شکلگیری است، اولویتهای واشنگتن ممکن است سریعتر از گذشته تغییر یابد.
در نهایت، اگرچه اسرائیل همچنان نزدیکترین و مطمئنترین شریک استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه به شمار میرود، اما سفر اخیر ترامپ به کشورهای عربی خلیج فارس نشان داد که این عربستان سعودی است که در حال حاضر بیشترین همسویی منافع با واشنگتن را دارد. این واقعیت، در عین شگفتی، بیسابقه نیز بهنظر میرسد. برای تلآویو، این یک زنگ خطر جدی است؛ اسرائیلیها باید با دقتی استراتژیک، این تغییر توازن را تحلیل کنند و تبعات بالقوه بلندمدت آن را با نگاهی واقعبینانه و دوراندیشانه بسنجند.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
سردبیر دیدگاه نیوز، بیش از 16 سال است که در زمینه های تخصصی طراحی، توسعه، بهینه سازی و سئوسازی وب فعالیت می کند. وی از سال ۱۳۸۷ فعالیت خبری خود را در حوزه اخبار تکنولوژی آغاز کرده و از سال ۱۳۹۳ در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی شروع به فعالیت مستمر خبری کرده است. وی عضو هیئت مدیره شرکت رایسام نیز می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید