امیر حیدری – دیدگاه نیوز / ثبت یلدا در فهرست میراثفرهنگی ناملموس، نقطه پایان یک مسیر نیست؛ آغاز مرحلهای حساستر و مسئولانهتر است. آنچه در ادبیات حقوقی و تخصصی میراثفرهنگی با عنوان «پساثبت» شناخته میشود، دقیقاً جایی است که نقش آگاهی عمومی، روایت درست و پرهیز از تحریف برجسته میشود. یلدا، بهعنوان یک آیین کهن ایرانی، امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند فهم دقیق و علمی است، نه تکرار کلیشهها و افزودن عناصر بیریشه.
ثبت جهانی یا ملی یک عنصر ناملموس، بهمعنای تثبیت روایت واحد و غیرقابلتغییر نیست؛ بلکه تأکیدی است بر ارزشهای مشترک، کارکردهای اجتماعی و پیوند آن با زیست واقعی جامعه. در مورد یلدا، این ارزشها بهروشنی قابل شناساییاند: شناخت چرخههای طبیعی، پذیرش نظم زمان، تقویت همبستگی اجتماعی و انتقال تجربه میان نسلها. هرگونه اغراق، اسطورهسازی افراطی یا تحمیل معانی غیرمستند، نهتنها کمکی به پاسداشت این میراث نمیکند، بلکه آن را از معنا تهی میسازد.
رسالت ما در مرحله پساثبت، حفاظت از «دانش نهفته» در این آیین است. یلدا در ذات خود، ثبت فرهنگی یک رویداد علمی طبیعی است؛ شب انقلاب زمستانی، کوتاهترین روز سال و آغاز بازگشت تدریجی نور. نیاکان ما این تغییر را با دقت مشاهده و آن را به زبان فرهنگ و رفتار اجتماعی ترجمه کردند. همین پیوند میان علم، تجربه زیسته و آیین است که یلدا را به میراثی زنده تبدیل کرده است.
در این مسیر، آگاهیبخشی درست اهمیت بنیادین دارد. آموزش عمومی درباره یلدا باید مبتنیبر منابع معتبر، زبان علمی قابلفهم و دور از تعصب باشد. افزودن روایتهای غیرمستند، تقلیل یلدا به رقابتهای هویتی یا مصادره آن بهنفع نگاههای ایدئولوژیک، خلاف روح میراث ناملموس است. میراث ناملموس زمانی پایدار میماند که جامعه خود را در آن بازشناسد، نه آنکه زیر بار تفاسیر تحمیلی از آن فاصله بگیرد.
از منظر حقوق میراثفرهنگی، مشارکت جامعه محلی و ذینفعان فرهنگی، اصل اساسی پاسداری است. یلدا نه در اسناد، بلکه در رفتار مردم زنده است؛ در گردهمآمدن، گفتوگو، روایت و توجه به پیوندهای انسانی. وظیفه نهادهای متولی، تسهیل این زیست فرهنگی است، نه بازتعریف سلیقهای آن. سیاستگذاری فرهنگی باید به تقویت فهم تاریخی و علمی یلدا کمک کند، نه به تولید محتواهای سطحی و مصرفگرا.
یلدا همچنین فرصتی برای بازاندیشی رابطه ما با طبیعت است. این آیین یادآور صبر، پذیرش و هماهنگی با چرخههای طبیعی است؛ مفاهیمی که امروز در مواجهه با بحرانهای زیستمحیطی بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارند. پاسداشت آگاهانه یلدا میتواند به ارتقای سواد فرهنگی و زیستمحیطی جامعه کمک کند، بیآنکه نیاز به اغراق یا بزرگنمایی باشد.
درنهایت، مسئولیت ما پس از ثبت یلدا، پاسداری از معناست، نه صرفاً از نام. میراث ناملموس با افزودن زوائد حفظ نمیشود؛ با فهم، روایت درست و احترام به عقل جمعی جامعه تداوم مییابد. اگر یلدا را آنگونهکه هست، بشناسیم و منتقل کنیم، خودبهخود ماندگار خواهد ماند.
پساثبت، زمان بلوغ ما در مواجهه با میراث است؛ زمانی برای مسئولیت، نه هیجان.
در سیاستگذاری میراثفرهنگی، پساثبت زمانی موفق تلقی میشود که به افزایش فهم عمومی، تقویت مشارکت جامعه و جلوگیری از تحریف منجر شود. یلدا نیازمند تبلیغ پرحجم یا روایتهای پرزرقوبرق نیست؛ آنچه این آیین را زنده نگه میدارد، صداقت در روایت، تکیه بر منابع معتبر و احترام به عقل جمعی جامعه است. هرچه فاصله ما از اغراق و تعصب بیشتر باشد، امکان تداوم این میراث ناملموس نیز بیشتر خواهد شد.
بهعنوان متولیان و کنشگران حوزه میراث، وظیفه ما تولید معنا نیست، بلکه صیانت از معنای موجود است؛ معنایی که طی قرنها در زیست مردم شکل گرفته و آزمون خود را پس داده است. یلدا، اگر درست فهمیده و درست منتقل شود، نیازی به افزودن ندارد. میراث ناملموس، با انباشت توضیح و ادعا پایدار نمیماند؛ با اعتماد، آموزش و روایت مسئولانه تداوم مییابد.
| دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
بدون نظر! اولین نفر باشید