×
آخرین اخبار

کانفورمیست کیست؟

  • کد نوشته: 145597
  • ۱۴۰۲-۰۵-۰۳
  • 294 بازدید
  • تفکر کانفورمیسمی به کسی جز خود و منافع خود نمی‌اندیشد و اگر دیگران را با خود همراه می‌نماید، نه برای دست‌‌یابی به اهداف خیر جمعی؛ بلکه برای دست‌یابی به منافع شخصی است.

    کانفورمیست کیست؟

    به گزارش خبرروز، محمد ناصریراد مستندساز در مقاله ای پیرامون کانفورمیست آورده است:

    کانفورمیست (Conformist) در لغت به معنای چیزیست که هیچ فرمی ندارد در اصل یعنی قابلیت این را دارد که به هر فرمی که میخواهد درآید اما از نظر تعریف کانفورمیست یا همان حزب بادی یا هم آوا اصطلاحی است که اشاره به افراد دارد که فاقد پایبندی خاصی هستند و در هر فطره زمانی سمت و سویی متناسب با وضع موجود اتخاذ می کنند.

    در واقع یک فرد عضو حزب باد ، فرصت‌طلبی است که انگلیسی ها به رفتارش (Opportunism) می گویند و به معنای تغییر رویکرد فرد بر حسب دگرگونی اوضاع و سود شخصی است به عبارت بهتر یک کانفورمیست همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند و پایبند اصولی نیست و یا اصول خود را همواره برای کسب منافع فدا می‌کنند.

    مثلاً تا آقای X رئیس است در مقابل او خم راست می‌شوند و تا Y می آید و خیالشان از بابت عدم بازگشت X به قدرت راحت می شود با لگد به جان او می افتند و Y را تا زمانی که در منصب ریاست است ستایش می کنند البته تا زمانی که Z بیایبد .
    یک طرفدار حزب باد به اعتقاد جورجیو گابر (شاعر و خواننده ی معاصر ایتالیایی) یک انسان همه جانبه است که بدون مقاومت موافق جریان آب حرکت می کند و سازشکار است. گابر این افراد را «حیوانات معمولی» می‌داند که کلمات مد روز را ندانسته بلغور می‌کند؛ رویاهای‌شان از خواب و رویاهای دیگران بیرون می‌آید و عید آن‌ها زمانی است که با همه جهان در آشتی باشند. با این حال فقط وقتی شنا می‌کنند که راه‌شان باز باشد و هیچ مانعی را بر نمی‌تابند.

    طرفدار حزب باد همانی است که زمانی طرفدار پر و پا قرص حقوق زنان بود و ادعای فمینیست بودن داشت. او همیشه خوش‌بین است و از آن جا که صلح طلب است، هرگز صدایش را بلند نمی‌کند.

    انسان‌های مدرن مورد توجه جورجیو گابر تا همین چند سال پیش مارکسیست و لنینیست بوده‌اند و بعد بدون آن که خودشان بدانند چرا، یک باره خودشان را یک کمونیست خداپرست می‌یابند!

    طرفدار حزب باد از نظر گابر خودش نمی‌داند که به سبکی یک توپ است و به راحتی به هوا می‌رود. در واقع او یک بالن هوایی تکامل یافته است که از حجم اطلاعات بادکرده، اما حتی جرئت اوج گرفتن هم ندارد و از آن گونه‌هایی است که در ارتفاع کم پرواز می‌کند. او جهان را با یک انگشت لمس می‌کند و به خیال خود در کارش ماهر است. انسان مدرن روشن فکرنما زندگی می‌کند و همین برایش کافی است.

    اما غافل‌گیرکننده‌ترین موضوع این است که طرفداران حزب باد یا به قول گابر کانفورمیست‌ها تا حد زیادی به همه ما شبیه هستند. ما انسان‌های مدرن، آنقدر مدرن هستیم که در همان نگاه اول، توجه اطرافیان را جلب می‌کنیم؛ اما در حقیقت هیچ حرف مهمی برای گفتن نداریم؛ طرفداران مدرن حزب باد هستیم که چیز زیادی برای از دست دادن نداریم.

    کانفورمیسم، روایت کاملی است از فاجعه‌ و مصیبتی روحی که اکنون جوامع را تهدید می‌نماید. داستانی نو است در جامعه‌ی مدرن که مردمانش به سنگ‌دلی و کم شدن عواطف مبتلا می‌شوند و عمق مهرورزی‌شان از منافع شخصی فراتر نمی‌رود. این جامعه در حال تبدیل شدن به دنیایی است عاری از عشق، جهانی که مفاهیمی همچون حمایت و کمک در آن تعریف نشده است و فقط پرچم‌های دروغین کمپین‌ها و اعتراضات آن‌هم جهت خودنمایی و خوداظهاری هر روز از گوشه‌ای علم می‌شوند.

    جهان کانفورمیست‌ها، جهانی است که در آن ملزومات و احتیاجات اصلی انسان برای زنده ماندن تبدیل شده است به چیزهایی همچون آرزو و عطش رسیدن به مقام، پول و آزاد بودن برای زندگی بهتری که مثلا داشتن خانه‌ای بهتر، ارتباطی مطلوب‌تر، تجملات، شبکه‌های اجتماعی، گرفتن سلفی و حسی از خودپسندی را به همراه داشته باشد.

    آخرین نکته در مورد تفاوت کانفورمیسم با خیر جمعی است؛ یک تفکر مبتنی بر خیر جمعی بر عنصر «اعتماد و مشارکت» استوار است. افراد برای حضور در حوزه عمومی و ایجاد ارتباط جهت گام برداشتن جهت رفع معضلات اجتماعی، علاوه بر منافع مشترک، نیازمند اعتماد به یکدیگر هستند تا از «طبقه در خود» به «طبقه برای خود»، از انسان خمیده بر خود به انسانی گشوده بر جامعه، تبدیل شوند.
    آنچه به انسان‌ها اجازه و امکان می‌دهد تا درباره وضعیت و مسائل خود با یکدیگر سخن بگویند و با کسب آگاهی، از پیله تنهایی به در آیند و برای تغییر وضع موجود و تحقق وضع مطلوب در تلاشی جمعی، دست به کار شوند، عنصر اعتماد است؛ اما آن‌گاه که اعتماد سلب شود، رابطه مختل می‌شود و جامعه به سمت منفعت‌طلبی‌ها و سودجویی‌های فردی وکانفورمیست بودن، عقب‌نشینی می‌کند.

    فساد اداری و اقتصادی، بیش از آسیب‌های اقتصادی، اعتماد را به ‌عنوان مهم‌ترین عنصر سرمایه اجتماعی زایل می‌کند؛ به فردگرایی منفی و کانفورمیسم دامن می‌زند و از آدمی، انسانی قرار‌گرفته در «وضع طبیعی هابزی» می‌سازد که جز به سود خود نمی‌اندیشد و قانون و اخلاق را به بازیچه می‌گیرد.

    تفکر کانفورمیسمی به کسی جز خود و منافع خود نمی‌اندیشد و اگر دیگران را با خود همراه می‌نماید، نه برای دست‌‌یابی به اهداف خیر جمعی؛ بلکه برای دست‌یابی به منافع شخصی است.

    متن ترانه ی کانفورمیست از جوجیو گابر:

    «من یک انسان نو‌ام؛
    آنقدر نو که دیرزمانیست که دیگر فاشیست نیستم
    من خیلی حساس و نوع‌دوستم، و شرق‌شناس

    قدیم‌ها طرفدار جنبش اعتراضی سال ۶۸ بودم
    و حالا مدت کوتاهی است که طرفدار محیط زیست شده‌ام
    چند سال قبل با خوشحالی هرچه تمام‌تر
    احساس کردم مثل خیلی‌ها سوسیالیستم

    من یک انسان نو‌ام! لطف که کنم
    و بخواهم با زبان ادبی بگویم، باید بگویم که من یک ترقی‌خواهم
    در عین‌حال طرفدار بازار آزاد و نژادپرستی

    من خیلی خوبم! من طرفدار حیواناتم
    و دیگر اگزیستانسیالیست نیستم
    اخیرا کمی خلاف جریان حرکت می‌کنم و فدرالیست شده‌ام.

    کانفورمیست
    کسی است که معمولا در جناح صحیح قرار گرفته!
    او پاسخ‌های روشن و خوبی در سرش دارد
    او بر عقاید متمرکز است

    و زیر بغلش همیشه، دو یا سه روزنامه دارد
    وقتی به اندیشیدن نیاز دارد
    اگر روشن‌تر بخواهم برایتان بگویم

    درست مثل یک فرصت طلب فکر می‌کند.
    او خود را بی‌هیچ ضرورتی وفق می‌دهد،
    و در بهشت خودش زندگی می‌کند

    کانفورمیست
    یک انسان کاملا گرد و منعطف است و بدون مقاومت حرکت می‌کند

    کانفورمیست
    در دریای اکثریت لیز می‌خورد و نرمش می‌کند
    یک حیوان کاملا رایج است

    که با کلماتِ گفتگو‌ها زندگی می‌کند
    شب‌ها رویا می‌بیند
    و رویایش از خواب‌های رویا بینان دیگر بیرون می‌آیند…

    روز عید او زمانی است
    که با همه جهان در آشتی باشد
    و وقتی شنا می‌کند، همه راهش باز باشد
    او کانفورمیست است! کانفورمیست!

    من یک انسان نو‌ام
    و با زنان رابطه خارق‌العاده‌ای دارم؛ من فمینیستم!
    همیشه در دسترس و خوشبین؛ اروپایی‌ام
    و هرگز صدایم را بلند نمی‌کنم؛ صلح‌طلبم

    مارکسیست لنینیست بودم
    بعدش نمی‌دانم چرا خودم را ناگهان یک کمونیست خداپرست یافتم!

    کانفورمیست
    خوب نفهمیده که حتی بهتر از یک توپ به هوا می‌پرد!
    یک بالن هوایی تکامل‌یافته است که از اطلاعات باد کرده

    و گونه نادری است
    که در ارتفاع پست از زمین پرواز می‌کند
    جهان را با یک انگشت خود لمس می‌کند
    و گمان می‌کند کارش تمام شده است

    زندگی می‌کند و این برایش بس است…
    و باید بگویم او خیلی شبیه همه ماست!
    او کانفورمیست است! کانفورمیست!»

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *