چین در گذشته با آن که کشوری بزرگ و هسته ای و عضو دائم شورای امنیت بود، غرب را نگران نمی کرد زیرا به امور داخلی خود و اختلافات سیاسی سرگرم بود و کشوری پرجمعیت ولی فقیر به شمار می رفت. در آن زمان، دغدغه کشورهای غربی، مهار کردن قدرت اتحاد شوروی بود که از نظر ایدئولوژی و نظامی و فرهنگی و اقتصادی، تهدیدی برای غرب به شمار می رفت. چین نیز به رغم قرابت ایدئولوژیک با اتحاد شوروی، از قدرت آن واهمه داشت و منافع خود را در همکاری با غرب برای متوقف کردن اتحاد شوروی می دید.
دنگ شیائوپینگ پس از به قدرت رسیدن در سال ۱۹۷۸ متوجه شد که چین اگر مانند دوره مائو تسه تونگ به سیاست های انزواطلبانه خود ادامه دهد، نخواهد توانست به دنیای پیشرفته ملحق شود. به همین علت بر تشویق سرمایه گذاری در پروژه های خصوصی که نیازمند درهای باز و کاهش محدودیت های اقتصادی بود تاکید کرد و برنامه ای درازمدت برای کاهش جمعیت را به اجرا گذاشت. این دو سیاست با موفقیت همراه شد و رشد اقتصادی چین از آن زمان تا سال ۲۰۲۰ که کرونا همه گیر شد، همواره بالای ۸ یا ۹ درصد بود. اما سیاست تک فرزندی موجب شد بعدا چین با کمبود نیروی کار مواجه و دچار پیری جمعیت شود.
موسسه بین المللی مشاوره مالی «گلدمن ساکس» در سال ۲۰۱۰ پیش بینی کرد تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۲۶ از آمریکا بیشتر شود و حجم اقتصاد چین تا سال ۲۰۵۰ حدود ۵۰ درصد از اقتصاد آمریکا بزرگتر خواهد شد. اما کند شدن رشد اقتصادی چین موجب شد این موسسه پیش بینی قبلی خود را تعدیل کند و در سال ۲۰۲۲ اعلام کرد تولید ناخالص داخلی چین تا سال ۲۰۳۵ به آمریکا نخواهد رسید و اقتصاد چین تا سال ۲۰۵۰ حداکثر ۱۵ درصد از اقتصاد آمریکا بزرگتر خواهد شد.
چه چین از آمریکا جلو بزند چه عقب بماند، مهم این است که این دو کشور تا آینده ای قابل پیش بینی، قدرتمندترین کشورهای جهان باقی خواهند ماند. این واقعیت را نیز نباید فراموش کرد که درآمد سرانه چین اکنون نصف آمریکا است و تا دهها سال آینده نیز به آمریکا نخواهد رسید.
تضعیف چین به نفع غرب نیست زیرا این کشور قدرت اقتصادی و نیروی انسانی عظیمی محسوب می شود و اگر فشار بر آن افزایش یابد، ممکن است برای حفظ موقعیت خود در جهان به نیروی نظامی متوسل شود. چین اگر قدرتمند باشد از هیچ کشوری نمی ترسد زیرا به توانایی خود برای محافظت از منافعش اطمینان دارد ولی اگر ضعیف شود، تلاش خواهد کرد به شیوه های مختلف قدرت خود را به نمایش بگذارد. به همین علت غربی ها اکنون نگران کاهش احتمالی قدرت اقتصادی چین هستند که تحریم های آمریکا علیه چین یکی از عوامل آن است.
مجله اکونومیست راه رشد اقتصادی مجدد چین و رسیدن اقتصاد این کشور به آمریکا یا جلو زدن از آن را، برداشتن بیشتر محدودیت های اقتصادی و احترام گذاشتن به آزادی های عمومی کاهش تنش های ژئوپلتیک می داند که به نفع روابطش با دیگر کشورها خواهد بود و به شرکت ها اطمینان می دهد که فعالیت در چین، ایمن و سودآور است. چین همچنین باید از تکیه کردن به بانک های دولتی ناکارآمد در اختصاص سرمایه، بکاهد. با این حال اکونومیست اجرای چنین اصلاحاتی را در سایه ریاست شی جین پینگ بعید می داند هرچند بعید است که اقتصاد چین رشد منفی را تجربه کند. از نظر اکونومیست، چین با اشغال تایوان دست به ماجراجویی نخواهد زد ولی این خطر وجود دارد که چین و آمریکا به علت سوء برداشت از رفتار یکدیگر، وارد جدالی با نتایج مبهم شوند.
رقابت چین و آمریکا ویژگی ثابت روابط بین الملل در آینده خواهد بود ولی کار به تقابل مسلحانه نخواهد کشید که برای هر دو کشور و جهان ویرانگر است. وقوع جنگ جهانی سوم بعید است زیرا چنین جنگی مانند دو جنگ نخست، متکی به سلاح متعارف نخواهد بود و هیچ کشور مدرنی جرأت استفاده از سلاح هسته ای را جز در محدوده ای بسیار کوچک نخواهد داشت زیرا رقبایش هم در استفاده از سلاح هسته ای تردید نخواهند کرد.
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
اخباری که توسط خبر فوری منتشر میشوند به صورت اتوماتیک از منابع مختلف جمعآوری شده و در سایت دیدگاه نیوز انتشار مییابند. مسئولیت صحت یا عدم صحت این اخبار توسط دیدگاه نیوز تایید و یا تکذیب نمیشوند و این اخبار نیز دیدگاه هیئت تحریریه نمیباشند.
دیدگاهتان را بنویسید