×
آخرین اخبار

«۲ درجه کمتر» برای مرمت ایران/ میراث‌فرهنگی شایسته خاموشی نیست

  • کد نوشته: 210416
  • ۱۴۰۳-۱۰-۱۰
  • 30 بازدید
  • تهران- دیدگاه نیوز- پویش «۲ درجه کمتر دمای محیط» نه فقط برای حفاظت از میراث فرهنگی، بناهای تاریخی و رونق موزه‌ها اولویت دارد و ضروری است، بلکه به حفظ کارگاه‌های کوچک تولید محصولات مرمت کمک خواهد کرد، هنر و صنعت مرمت تاب و توان تعطیلی و خاموشی را ندارد.

    آنچه ایران را متمایز از هر کشور فرهنگی در منطقه و جهان قرار داده، تاریخ و فرهنگ و تمدن تماشایی آن است. بناها و آثاری که مورد توجه نه فقط تاریخ‌دوستان بلکه بسیاری از مردم جهان است، تصورش هم سخت و تلخ است که موزه‌ها خاموش شوند، بناها و پایگاه‌های تاریخی در سرما فرو روند، کاوش و پژوهش در سایت‌های باستان‌شناسی متوقف بماند؛ درهای آن باید باز باشد، چراغش باید روشن باشد، حضور گردشگر و بازدیدکننده در آن باید ممکن باشد؛ آیا برق و انرژی و گاز و سوخت در بناهای تاریخی و موزه‌ها برای نصف روز یا یک روز کامل می‌تواند قطع باشد؟ تکلیف بازدیدکننده علاقه‌مند چیست؟ درباره سفر و گردشگری حرف نمی‌زنیم.

    میراث‌فرهنگی در سهمیه‌بندی‌های مدیریت انرژی در زمان ناترازی اولویت نیست، فرهنگ و تاریخ در مقایسه با صنایع مادر و بزرگ، واحدهای خدماتی، منازل مردم، تامین برق و سوخت اولویت چندم است؟ چشمانمان را ببندیم؛ همین الان هم می‌توان موزه‌ها را اولویت آخر قرار داد، بناهای تاریخی را هم می‌توان به راحتی در نظر نگرفت و تعطیل کرد و بگوییم «به دلیل قطعی برق و نبود منابع انرژی و سوخت، موزه تعطیل است» چه بازتابی در جهان خواهد داشت؟ گردشگران و مسافران چه می‌گویند؟ درباره تعطیلی موزه‌ها حرف نمی‌زنیم.

    فقط همین نیست، سایت‌های کاوش و پژوهش با بودجه محدود، به سختی و هر شکلی در حال کار کردن هستند، این سایت‌ها در ۲۴ ساعت به محافظت نیاز دارند، تیم‌های کاوش در شرایط سخت کار می‌کنند، خیلی هم شاید نزدیک شهر نباشند، اگر انرژی محوطه‌های کاوش برای چند ساعت در روز قطع باشد، تا چه میزان می‌توان امیدوار بود در یک دهه چند محوطه تاریخی کاوش می شود؟ درباره اکتشاف و تعمق در تاریخ حرف نمی‌زنیم.

    به جز شان و شکوه میراث و داشته‌ها و گنجینه‌های فرهنگی که در معرض دید بازدیدکنندگان و گردشگران است، با ناترازی انرژی و شوربختانه اولویت نبودن این بخش، تصور کنید چه بلایی بر سر کارگاه‌های مرمت و تولید محصولات و تجهیزات مرمت آثار تاریخی می‌آید، چالش ساده‌ای نیست! عدم تأمین سوخت کوره، قطعا کارگاه تولید مواد مرمت را از مدار تولید خارج می‌کند.

    تاریخی که نیاز به نگهداری و مرمت دارد، صنعتی که شاید قبل از ناترازی هم با بحران مواجه بود، و تلاش می‌کرد برای حفاظت از بناهای تاریخی روی پای خود بایستد، حالا با چالش دیگری روبه‌روست؛ راه‌حل ساده‌ای است، می‌توان این نوع صنایع را نادیده گرفت، کارگاه را تعطیل کرد، سرمایه را در جهت دیگری برد، اتفاقا بازارهای جذاب‌تری هم برای سرمایه‌گذار وجود دارد، نیاز به این همه پیگیری و درخواست و تقاضا هم ندارد، درباره تعطیلی یک کارخانه حرف نمی‌زنیم.

    ناترازی برای صنعت مرمت مثلا تولید آجرهای سنتی، نه فقط یک چالش صنعتی است، بلکه یک تهدید فرهنگی است، در این نوع کارگاه‌ها قطعی‌های مکرر برق و گاز، فرآیند تولید را مختل می‌کند، تولید آجر سنتی نیازمند دمای کوره‌ای پایدار و مشخص است؛ هرگونه تغییر در دما یا نوع سوخت می‌تواند منجر به تولید محصولی با کیفیت متفاوت شود. این نوسانات، برنامه‌ریزی تولید را مختل کرده و تأمین به‌موقع مصالح مورد نیاز برای مرمت بناهای تاریخی را با مشکل روبه‌رو ساخته است. درباره هزینه تولید حرف نمی‌زنیم.

    چالش ناترازی ابعاد دیگری هم دارد، عدم دسترسی به مصالح باکیفیت، مرمت‌گران را ناگزیر به استفاده از مواد و مصالح درجه ۲ و ۳ می‌کند که می‌تواند به اصالت و هویت فرهنگی بناهای تاریخی آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کند. بناهایی که میراث گذشتگان ما هستند و باید با حفظ اصالت به نسل‌های آینده منتقل شوند، و قطعا نباید به‌دلیل مشکلاتی نظیر کمبود چند مترمکعب گاز یا چندکیلووات برق، در معرض خطر قرار گیرند؛ ادامه این روند ممکن است به بیکاری نیروهای متخصص در حوزه مرمت منجر شود، زیرا بدون دسترسی به مصالح مناسب، امکان ادامه فعالیت‌های مرمتی وجود نخواهد داشت. درباره سرمایه تولید حرف نمی‌زنیم.

    سال‌ها می‌گذرد، از ناترازی‌ها عبور می‌کنیم، البته با همین سبک و همین اولویت‌بخشی‌ها به سایر صنایع به جز میراث‌فرهنگی و هنر و صنعت مرمت؛ بدون توجه به همین اندک کارگاه‌های تولیدی و کوره‌های ساخت آجرهای سنتی؛ اما این صنعت برای بقا راه خود را پیدا می‌کند، و فرزندان ما دو قرن بعد وقتی به مرمت‌های آثار تاریخی می‌نگرند، در مرمت‌های هر چند استادانه مرمتکارانه تفاوت را به چشم می‌بییند، از سالهای ناترازی و ما سخن می‌گویند، ما یعنی مدیران و مسئولان و مردمی که می‌توانستند یاری کنند و آخرین کوره‌های سنتی آجرها را حفظ کنند. درباره ناترازی حرف نمی‌زنیم.

    بناهایی مانند بازار تهران، مسجد جامع یزد، گنبد سلطانیه زنجان، سی‌وسه‌پل و پل خواجو در اصفهان، گنبد قابوس، برج طغرل، مسجد شیخ لطف‌الله، کاروان‌سرای‌های متعدد من‌جمله کاروانسرای شاه عباسی کرج، شاهرود و میان‌ دشت، سازه‌ی جاودان چغازنبیل، برج مهمان‌دوست دامغان، گنبد سرخ مراغه، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، مسجد جامع ورامین، کاخ موزه نیاوران، مدرسه دارالفنون و صدها اثر معماری دیگر که تعداد قابل توجهی از آنها در یونسکو ثبت شده فقط نمونه‌هایی از آثار تاریخی ایران هستند که ساخت آنها با آجر سنتی صورت گرفته است. درباره میراث فرهنگی حرف نمی‌زنیم.

    حفظ میراث فرهنگی و تاریخی یک سرزمین اولویت ملی و تاریخی است و ضرورت دارد با تدابیر فوری برای تأمین پایدار انرژی واحدهای تولید آجر سنتی اقدام تا از بروز خسارات جبران‌ناپذیر به صنعت مرمت و اشتغال متخصصان مرتبط جلوگیری شود. اگر روزی چغازنبیل باز هم مرمت شد، نسل ما شایسته تحسین باشد، نه افسوس و مذمت، اگر گنبد سلطانیه تا ابد دوام داشت، به روحمان درود بفرستند، اگر آجری در بنایی تاریخی خوش نشسته بوده، خشت ساز و مرمت کارش را به نکویی نام ببرند، چهارتاقی‌های ساسانی استوار بمانند، مردم اصفهان برای پل‌های زاینده رود خیالشان تخت تخت باشد.

    لازم نیست هر کدام از ما سرمایه‌دار و کارخانه‌دار باشیم، باستان‌شناس و موزه‌دار و مرمتکار باشیم، مدیر بخش تامین انرژی باشیم، همین که یک ایرانی باشیم و فکر کنیم با پویش «۲ درجه کمتر» می‌توانیم در آینده در مقابل تاریخ سربلند باشیم. درباره مسئولان حرف نمی‌زنیم، درباره خاموشی و سرما حرف نمی‌زنیم، درباره انرژی حرف نمی‌زنیم، درباره سبکی از زندگی حرف می‌زنیم که گذشته را به آینده پیوند می‌زند، درباره عزم ملی برای حفاظت از گنجینه‌های تاریخی وطن، درباره نیاکانمان، خودمان و فرزندانمان حرف می‌زنیم، درباره تاریخ، درباره آینده.

    * خبرنگار

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *