. از اولین باری که به سالن تکواندو پا گذاشتید برایمان بگویید. چه چیزی در این ورزش رزمی شما را جذب کرد و از همان ابتدا فکر میکردید روزی به یک الگوی ملی تبدیل شوید؟
اولین باری که به سالن تکواندو پا گذاشتم، از همان ابتدا به خودم ایمان داشتم و مطمئن بودم اگر در این مسیر بمانم، میتوانم به سطح بالایی برسم ، چرا که از کودکی قدرت ذهنی و تمرکز بالایی در خودم میدیدم.
در ذهن کودکانهام تصور میکردم تکواندو بیشتر بر پایه سلاحهایی مانند شمشیر یا نانچیکو باشد ، اما با ورود جدی به این رشته متوجه شدم تکواندو پیش از هر چیز، هنر کنترل بدن و ذهن است. همین تفاوت، نگاه من را عمیقتر کرد و باعث شد مدتی کوتاه نیز رشته کیکبوکسینگ را تجربه کنم تا شناخت کاملتری از ورزشهای رزمی و روحیه مبارزه داشته باشم.
از همان سالهای کودکی، روحیه جنگندگی، جسارت و میل به پیشرفت در من وجود داشت و تکواندو به مسیری تبدیل شد که این ویژگیها را به شکلی اصولی و هدفمند در من پرورش داد. در آن مقطع شاید بهطور مشخص به الگوی ملی شدن فکر نمیکردم، اما مطمئن بودم اگر با تمرکز و استمرار ادامه بدهم، میتوانم مسیر متفاوتی را رقم بزنم.
. شهر اصفهان به عنوان یکی از قطبهای مهم ورزشی کشور شناخته میشود. فضای ورزشی این شهر و حمایتهای آن چقدر در پیشرفت شما مؤثر بوده است؟
همانطور که اشاره کردید ، شهر اصفهان بهعنوان یکی از قطبهای مهم و قهرمانپرور ورزش کشور شناخته میشود . این فضا تاثیر قابل توجهی در مسیر ورزشی من داشته است.
در رشته تکواندو ، اساتید و مربیان برجستهای در اصفهان حضور دارند که در مقاطع مختلف ، هم از نظر فنی و هم از نظر روحی ، حمایتهای ارزشمندی از من داشتهاند . این همراهی و فضای حرفهای، نقش مهمی در شکلگیری نگاه جدیتر و مسیر پیشرفت من در تکواندو ایفا کرده است.
. به عنوان یک ورزشکار زن در یک رشته رزمی، آیا با کلیشههای خاصی مواجه بودید؟ چگونه این چالشها را به فرصتی برای رشد شخصی و ورزشی تبدیل کردید؟
قطعا با کلیشهها و محدودیتهایی مواجه بودهام. در سالهای گذشته ، آنطور که شایسته بود به ورزش بانوان ، بهویژه در رشتههای رزمی ، توجه نمیشد و همین موضوع مسیر را برای بسیاری از ورزشکاران زن دشوارتر میکرد.
خوشبختانه در سالهای اخیر نگاهها جدیتر شده و اعتماد به توانمندی بانوان روندی رو به رشد پیدا کرده است ؛ موضوعی که باعث دلگرمی و انگیزه بیشتر برای ادامه مسیر شده است.
در تمام این سالها یک باور همواره در ذهن من وجود داشته است : اگر قرار بود نتوانم در این مسیر موفق شوم ، اساسا هیچگاه وارد آن نمیشدم و حتی فکر آن هم به ذهنم خطور نمیکرد. همین باور باعث شد چالشها را نه بهعنوان مانع ، بلکه بهعنوان فرصتی برای رشد شخصی ، تقویت ذهن و پیشرفت ورزشی ببینم.
بخش دوم: فلسفه شخصی در تکواندو و رقابت
. از دیدگاه شما، “تکواندو” فراتر از یک ورزش رقابتی چیست؟ چگونه فلسفه احترام، انضباط و کنترل نفس این هنر رزمی را در زندگی شخصی و حرفهای خود به کار میگیرید؟بسیاری وقتی میشنوند من ورزش رزمی انجام میدهم، اولین سوالشان این است که میتوانی دعوا کنی؟ در صورتی که تکواندو فراتر از اینهاست. این ورزش اولین چیزی که به شما میآموزد، احترام به دیگران و شکلگیری شخصیت است.
تکواندو به من یاد داده که قدرت واقعی نه در ضربه زدن، بلکه در کنترل نفس، تمرکز ذهن و انضباط شخصی است. همین اصول باعث شده است که اعتماد به نفس من شکل بگیرد و در زندگی شخصی و حرفهایام، تصمیماتم مبتنی بر آرامش ذهن و احترام به دیگران باشد.
برای من، تکواندو یک سبک زندگی است؛ چیزی که فقط محدود به مسابقه و رقابت نیست، بلکه در رفتار ، روابط و نگاه به چالشها هم بازتاب دارد.
. لحظهای از مسابقاتتان را به خاطر دارید که نه به خاطر برد، بلکه به خاطر نمایش “روحیه تکواندو” (مانند احترام عمیق به حریف یا پشتکار مثالزدنی) برای همیشه در ذهنتان مانده باشد؟
یکی از لحظاتی که همیشه در ذهنم مانده ، اولین حضورم در رقابتهای هانمادانگ بود. در آیتم تیویوپ چاگی، پای راستم آسیب دیده بود و در دور دوم ، حرکت من بهدرستی اجرا نشد و داورها تصمیم گرفتند که دوباره آن را انجام دهم. حریفی که قبل از من ضربهاش را زده بود نیز به همین دلیل ریجکت شد ، اما به او فرصت دوباره داده نشد.
من تصمیم گرفتم که اگر قرار است من دوباره حرکت را اجرا کنم، او نیز فرصت داشته باشد. این تصمیم با تشویق کادر داوری همراه شد و یکی از داورها به من گفت آفرین قهرمان. در نهایت، هیچکدام از ما دوباره حرکت را اجرا نکردیم و من در آن مسابقه مقام دوم را کسب کردم.
با اینکه نتیجه مهم بود، اما لذت واقعی برایم در آن لحظه، نمایش روحیه تکواندو، رعایت احترام و عدالت نسبت به حریف بود. این تجربه همیشه برایم یادآور ارزشهای اصلی ورزش رزمی است.
. آمادگی ذهنی و روانی در کنار آمادگی فیزیکی، بخش بزرگی از موفقیت در ورزشهای رزمی است. شما چه تکنیکهای ذهنی (مثل تجسم، مدیتیشن یا …) را برای تمرکز و مدیریت استرس در لحظات حساس مسابقه به کار میگیرید؟
آمادگی ذهنی برای من به اندازه آمادگی فیزیکی اهمیت دارد. قبل از هر مسابقه، سعی میکنم هر عاملی که باعث استرس یا حواسپرتی میشود را از خود دور کنم. بهطور خاص، از تلفن همراه فاصله میگیرم و محیط تمرینم را طوری شبیهسازی میکنم که جو واقعی مسابقه را تجربه کنم ؛ از صداها گرفته تا هیجانات قبل از بازی.
این روند به مرور به کاهش استرس و افزایش تمرکز کمک میکند و در روز مسابقه ، تمام تلاشم این است که بهترین نسخه خودم را نشان دهم و عملکردی منظم و آرام داشته باشم.
بخش سوم: سبک زندگی حرفهای و الگوبرداری
. برنامه روزانه یک قهرمان تکواندو در اوج آمادگی برای یک مسابقه بزرگ چگونه است؟ از ساعات تمرین فیزیکی و فنی گرفته تا تغذیه، استراحت و تمرینات ذهنی برایمان شرح دهید.
برای من، تمرین و آمادهسازی همیشه ادامه دارد، حتی وقتی ماهها مسابقهای در پیش نیست. باور دارم که رفتارها و عادتهای کوچک در طول زمان اثر بزرگ خود را نشان میدهند.
نزدیک مسابقات، برنامه روزانهام تغییر میکند و تمرینها به ساعات بیشتری افزایش پیدا میکند. رژیم غذاییام دقیقتر و منظمتر میشود و توجه ویژهای به کیفیت خواب دارم، چرا که معتقدم خواب با کیفیت یکی از مهمترین بخشهای آمادگی یک ورزشکار است.
همچنین تمرینات ذهنی و تمرکز، همراه با تمرین فیزیکی، بخش جداییناپذیری از روزمرهام است تا در روز مسابقه بتوانم بهترین عملکرد خود را نشان دهم.
. ورزشکاران رزمی به نظم فولادینی نیاز دارند. این نظم چگونه در دیگر جنبههای زندگی شما (تحصیل، خانواده، روابط اجتماعی) جاری شده است؟
ورزشکاران رزمی، بهویژه کسانی که وزنکشی دارند، باید به قوانین و برنامههای مشخصی پایبند باشند. همین موضوع از کودکی در زندگی من تاثیر گذاشت و باعث شد برای هر کاری سطح و برنامهریزی مشخصی داشته باشم.
امروز، برنامهریزی روزانه، هفتگی، ماهانه و حتی سالانه بخشی از زندگی من است و نظم و انضباطی که در ورزش آموختهام، بهطور مستقیم در تحصیل، روابط خانوادگی و اجتماعی و سایر جنبههای زندگی من جاری است.
. به عنوان یک الگو برای نسل جوان، به ویژه دختران، مهمترین پیام یا توصیهای که دارید چیست؟ آیا فکر میکنید مسیر ورزشهای رزمی برای زنان امروز هموارتر شده است؟
همانطور که قبلا اشاره کردم، خوشبختانه نگاهها به ورزش بانوان جدیتر شده و فرصتهای بیشتری برای دختران ایجاد شده است. مسیر ورزشهای رزمی هنوز چالشهایی دارد، اما پیام من به نسل جوان این است: صبور باشید، پایدار بمانید و بسازید.
من عاشق ایرانم و افتخار میکنم که دختر ایران هستم. هیچگاه به این فکر نکردهام که زیر پرچم کشور دیگری بازی کنم؛ هدفم این است که در کشورم بمانم، مسیرم را بسازم و الهامبخش دیگران باشم.
بخش چهارم: تفکر استراتژیک و چشمانداز آینده
. یک ورزشکار حرفهای چگونه باید با شکستها برخورد کند؟ آیا شکستی بوده که در نهایت پایهگذار بزرگترین موفقیتهای شما شده باشد؟
شکستها همیشه میتوانند مقدمه یک پیروزی باشند. یکی از تجربههای مهم من زمانی بود که در اوج حرفهام بودم و دو هفته قبل از رفتن به خارج برای لژیونر شدن و انجام تست آمادگی، زانوهای من آسیب دید؛ شامل آسیبهای ACL، PCL و مینیسک. در آن زمان نمیدانستم چه چالشهایی در انتظارم است، اما مطمئن بودم که باید ادامه بدهم و از مسیرم جا نزنم.
امروز میفهمم که آن اتفاق، هرچقدر سخت بود، بخش ضروری از مسیر من بوده است. اگر آن آسیب رخ نمیداد، شاید مسیر حرفهای و موفقی که امروز در ورزش و حوزه پزشکی دارم، شکل نمیگرفت. این تجربه به من آموخت که همه چیز در بهترین زمان اتفاق میافتد و صبور بودن، اعتماد به مسیر و دست نزدن به نقشه خدا، کلید موفقیت است.
. برای یک ورزشکار در سطح ملی، تعادل بین “رقابتجویی برای پیروزی” و “لذت بردن از ذات ورزش” چقدر مهم است؟ شما این تعادل را چگونه حفظ میکنید؟
برای یک ورزشکار در سطح ملی ، تعادل بین تلاش برای پیروزی و لذت بردن از ورزش بسیار مهم است. تجربه من در مسابقات ثبت رکورد ملی در آستارا (سال ۱۴۰۳) مثال خوبی است: در آن مسابقه نتوانستم رکوردی کسب کنم، اما یکی از بهترین سفرها و تجربههای ورزشیام بود.
این تجربه به من یاد داد که مهم نیست نتیجه چه باشد؛ مهم این است که در طول مسیر تلاش خود را انجام دهیم و از فرآیند لذت ببریم. تمرکز بر لذت بردن از ورزش، انگیزه و آرامش ذهن را افزایش میدهد و به موفقیتهای بعدی کمک میکند.
. به غیر از مدال و عنوان، بزرگترین هدفی که برای خود در حوزه تکواندو و تأثیرگذاری اجتماعی تعریف کردهاید چیست؟ (مثل توسعه این ورزش در بین جوانان اصفهان یا حمایت از استعدادهای نوجوان)
بزرگترین هدف من در حوزه تکواندو، فراتر از کسب مدال و عنوان، اشتراکگذاری تجربیاتم است؛ چه از نظر فنی و چه از نظر ذهنی. تجربههایی که در طول سالها کسب کردهام، میتواند در حوزه مربیگری به نسل جوان و ورزشکاران کمک کند تا مسیر خود را با آگاهی و اعتمادبهنفس بهتری دنبال کنند.
تصویر هانیه قاسمی را در ده سال آینده کجا میبینید؟ آیا نقش مربیگری یا مدیریتی در آینده این ورزش برای شما جذاب است؟
ده سال آینده در ۳۷ سالگی، خودم را هم بهعنوان بازیکن در رشته هانمادانگ و هم در حوزه مربیگری فعال میبینم. علاقه و انگیزه من به تمرین و رقابت آنقدر بالاست که فکر نمیکنم در آینده نزدیک از بازیکن بودن دست بکشم و همچنان میخواهم همزمان تجربه و دانش خود را به نسل جوان منتقل کنم.
صحبت پایانی:
. اگر بخواهید یک جمله یا شعار از فلسفه زندگی و ورزشی خود را به عنوان میراث برای نسل بعدی ورزشکاران به جا بگذارید، آن جمله چیست؟
«هیچ اتفاقی بیدلیل نیست و هیچچیزی اتفاقی رخ نمیدهد.»
برای من هر اتفاق، چه تجربهای موفق باشد و چه چالشی ، یک درس و دریچهای برای مرحله بعدی زندگی است. توصیه من به نسل آینده ورزشکاران این است که از مسیر خود لذت ببرند، رها باشند و هر تجربهای را با دقت یاد بگیرند، چرا که هر قدم آنها را به هدفشان نزدیکتر میکند.




| دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||

بدون نظر! اولین نفر باشید