×

یادداشتی به قلم امیر حیدری:
مسجدسلیمان میان فراموشی و بی‌توجهی؛ میراثی که آرام‌آرام در سکوت فرو می‌ریزد

  • کد نوشته: 225392
  • ۱۴۰۴-۰۸-۱۱
  • مسجدسلیمان، نخستین شهر نفت‌خیز خاورمیانه، روزگاری مهد پیشرفت و صنعت ایران بود؛ اما امروز میراث تاریخی و فرهنگی‌اش زیر غبار بی‌توجهی نفس می‌کشد. از چاه شماره ۱ تا باشگاه ایران و آتشکده سرمسجد، هر کدام داستانی از وعده‌های ناتمام و غفلت‌های مکرر دارند. این یادداشت نگاهی آرام اما انتقادی دارد به سرنوشت میراثی که می‌تواند آینده‌ی گردشگری خوزستان را تغییر دهد — اگر هنوز فرصتی باقی مانده باشد.

    مسجدسلیمان میان فراموشی و بی‌توجهی؛ میراثی که آرام‌آرام در سکوت فرو می‌ریزد

    چاه شماره ۱؛ آغاز تاریخ نفت، پایان توجه مسئولان

    گاهی برای دیدن بی‌توجهی لازم نیست به دوردست‌ها بروی؛ کافی‌ست در خیابان‌های مسجدسلیمان قدم بزنی، شهری که روزگاری صدای تولد صنعت در خاورمیانه از دل خاکش برخاست، اما امروز صدای نفس‌های بریده‌ی میراث فرهنگی‌اش به گوش می‌رسد.

    شهر ما، شهری که نخستین چاه نفت خاورمیانه در آن فوران کرد، حالا در میان دیوارهای ترک‌خورده‌ی تاریخ و سکوت بی‌تفاوتی‌ها جا مانده است. چاه شماره ۱ که باید موزه‌ی زنده‌ی نفت ایران باشد، سال‌هاست با بی‌مهری رها شده؛ محوطه‌ای که می‌توانست پذیرای گردشگران و پژوهشگران باشد، حالا تنها میزبان باد و خاک است.

    باشگاه ایران؛ بنایی باشکوه که هنوز منتظر مرمت است

    در چند کیلومتری آن، باشگاه ایران قرار دارد؛ بنایی باشکوه از دوران شرکت نفت انگلیس و ایران، جایی که روزی محل برگزاری مراسم رسمی و فرهنگی بود. امروز اما سقف‌هایش در حال فروریختن‌اند، پنجره‌ها شکسته‌اند و دیوارها با رنگ فرسوده‌ای به گذشته سلام می‌دهند. این ساختمان اگر در شهری دیگر بود، حالا به موزه یا مرکز فرهنگی بین‌المللی تبدیل شده بود. اما در مسجدسلیمان، هنوز میان وعده‌ها و طرح‌های «در دست بررسی» بلاتکلیف است.

    آتشکده سرمسجد؛ کهن‌ترین یادگار زاگرس در مسیر فراموشی

    و بالاتر از همه، آتشکده سرمسجد است؛ یادگار عصر شکوه ایلامیان و پارس‌ها، بنایی که ریشه در هزاران سال پیش دارد. این آتشکده نه فقط برای مردم مسجدسلیمان، بلکه برای تاریخ ایران ارزش جهانی دارد. اما دسترسی به آن دشوار، حفاظت از آن ضعیف و معرفی‌اش در سطح ملی تقریباً هیچ است. بسیاری از جوانان همین شهر هم شاید ندانند که یکی از کهن‌ترین پرستشگاه‌های فلات ایران در دل زادگاهشان قرار دارد.

    بی‌توجهی، نه کمبود اعتبار؛ بلکه نبود پیگیری

    اگر همه‌ی این‌ها را کنار هم بگذاریم، تصویری تلخ شکل می‌گیرد: شهری که می‌توانست با اتکا به تاریخ، فرهنگ و صنعتش به قطب گردشگری جنوب ایران تبدیل شود، امروز میان بی‌توجهی، کمبود اعتبار و نبود برنامه‌ریزی، آرام‌آرام در حال از دست دادن ریشه‌های خودش است.

    مشکل اصلی مسجدسلیمان، کمبود طرح نیست؛ بلکه فقدان پیگیری و اراده‌ی اجرایی است. بارها وعده داده شد که چاه شماره ۱ به موزه تبدیل می‌شود، باشگاه ایران مرمت می‌گردد و محور گردشگری تاریخی شهر فعال خواهد شد. اما در عمل، هیچ‌کدام از این وعده‌ها به سرانجام نرسید. بودجه‌هایی آمد و رفت، مدیرانی تغییر کردند، و طرح‌ها در میان بایگانی ادارات خاک خوردند.

    وقتی گردشگری فراموش می‌شود، هویت شهر هم خاموش می‌شود

    در شهرهایی چون شوشتر، شوش، یا آبادان، گردشگری به موتور محرک توسعه تبدیل شده است. در حالی‌که مسجدسلیمان با تمام پیشینه‌ی صنعتی و تاریخی‌اش هنوز سهمی از این رونق ندارد. این بی‌توجهی نه‌تنها میراث فرهنگی را از بین می‌برد، بلکه فرصت اشتغال، امید و سرمایه اجتماعی را هم از مردم می‌گیرد.

    مسئله‌ی امروز مسجدسلیمان، تنها مرمت چند بنای قدیمی نیست؛ مسئله، حفظ هویت شهری است که نخستین‌ها را در دل خود دارد. شهری که نفت را به ایران هدیه داد، اما امروز از بی‌توجهی در رنج است.

    میراث فرهنگی مسجدسلیمان، مسئولیتی فراتر از مرزهای محلی

    مسئولان میراث فرهنگی، گردشگری و مدیریت شهری باید بدانند که حفظ این آثار، لطف به مردم نیست؛ وظیفه است. وظیفه‌ای که اگر امروز انجام نشود، فردا دیگر چیزی برای حفظ کردن باقی نخواهد ماند.

    آتشکده سرمسجد، باشگاه ایران، چاه شماره یک و دیگر جاذبه های باستانی و گردشگری شهر، نه فقط نمادهای تاریخی، که ستون‌های حافظه‌ی جمعی مردم‌اند. اگر این ستون‌ها فرو بریزند، هیچ توسعه‌ای، هیچ پروژه‌ای و هیچ وعده‌ای نمی‌تواند جای خالی آن‌ها را پر کند.

    شاید وقت آن رسیده است که مسجدسلیمان دوباره در مرکز توجه قرار گیرد؛ نه به خاطر نفت، بلکه به خاطر میراثی که به همه‌ی ایران تعلق دارد. اگر این بار، گوش شنوایی باشد و تصمیمی از دل دلسوزی گرفته شود، هنوز می‌توان این شهر را از زیر غبار بی‌توجهی بیرون آورد. وگرنه، روزی نه چندان دور، تنها چیزی که از این میراث بزرگ باقی می‌ماند، چند عکس قدیمی در آرشیو رسانه‌ها خواهد بود و حسرت مردمی که گفتند، نوشتند، اما شنیده نشدند.

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    مطالب مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *