×
آخرین اخبار

دزد سالاری یا کلِپتوکراسی چیست؟

  • کد نوشته: 143144
  • ۱۴۰۲-۰۴-۱۷
  • 261 بازدید
  • این نوع حکومت بیشتر در کشورهای توسعه نیافتهٔ دارای رژیمهای دیکتاتوری، سرزمین‌هایی که مردمش از سطح آگاهی اندکی برخوردارند و به حقوق خود واقف نیستند و از بلوغ سیاسی و فرهنگی فاصله دارند و همچنین اقتصاد آنها دولتی است دیده می‌شود. دزدسالاری بیشتر در کشورهای جهان سوم رخ می‌دهد؛ کشورهایی که اقتصادشان بیشتر برپایه استخراج منابع و اقتصاد رانتی می‌چرخد.

    دزد سالاری یا کلِپتوکراسی چیست؟

    به گزارش خبرروز، محمد ناصریراد مستدساز اجتماعی در یادداشتی آورده است:

    در تقسیم بندی حکومت ها به شیوه ی کلاسیک افلاطون به عنوان اولین نظریه پرداز علوم سیاسی در رساله ی جمهور خود، حکومت ها را به پنج گونه‌ ی آریستوکراسی، تیموکراسی، اُلیگارشی، دموکراسی و استبداد، دسته‌بندی کرده است، اما علم سیاست به این پنج گونه ی بدوی بسنده نکرده  و با شکل گیری و گسترس انواع جوامع، گونه ها و زیرگونه های جدیدی،  نظیر “دزدسالاری”  (Kleptocracy) به ظهور رسیده است که در این مقاله به صورت مختصر و موجز به تعریفش خواهم پرداخت .

    سر منشاء این واژه ی نوظهور از آنجا آغاز شده که ژنرال های امپراتوری روم برای تصاحب خزانه و کشیدن شیره شهروندان به منظور ثروتمند شدن معروف بودند. از این رو امپراتوری روم احتمالا یکی از قدیمی ترین دزدسالاری ها در تاریخ جهان است. دزدسالاری که با واژه های kleptocracy یا cleptocracy شناخته شده است، اساسا واژه ای است که برای توصیف شکلی از حکومت مورد استفاده قرار گرفته که به اندازه ای فاسد و بی کفایت است که مطلقاً فاقد هرگونه شفافیتی است. خود اصطلاح kleptocracy از دو واژه یونانی تشکیل شده است : kleptēs به معنی دزد و kratos به معنی حکومت کردن که وقتی در کنار هم قرار می گیرند، دقیقاً به معنی ” حاکمیت دزدان” است.

    دزدسالاری موجب افزایش ثروت فردی و قدرت سیاسی ماموران دولتی و طبقه حاکم در کشور می شود. حاکمان در این شیوه خزانه کشور را همانند حساب بانکی خویش می دانند. گاه پروژه ها و طرحهایی که هیچ توجیه منطقی ندارد ، صرفاً برای واریز کردن پول و منابع مالی به جیب حاکمان تعریف و اجرا می شود .

    استفاده از این اصطلاح خیلی رایج است که به عنوان مثال؛ در سال ۲۰۰۴ موسسه بین المللی شفافیت؛ سوهارتو رئیس جمهور سابق اندونزی را به خاطر دزدیدن ۱۵ تا ۳۵ میلیارد دلار از اموال عمومی در راس هرم “Kleprocrat” ها و به عنوان فاسد ترین و سالار دزدان جهان معرفی کرد!

    جالب است بدانید پرزیدت جرج بوش رئیس‌جمهور سابق آمریکا در سال ۲۰۰۶ تلاش کرد تا مبارزه با فساد دولتی را به عنوان یک مسئله اولویت‌ دار در دستور کار سی و دومین نشست گروه هشت در شهر سن پترزبورگ قرار دهد، و کمی بعد، ایالات متحده «راهبرد ملی بین‌المللی ساختن اقدامات بر ضد دزدسالاری» را اعلام نمود.

    دزدسالاری با اینکه عبارتی تحقیرآمیز و غیررسمی است، به شکلی استادانه یک ساز و کار حکومتی را مورد اشاره قرار می دهد و به دولتی می گویند که به منظور افزایش ثروت و قدرت سیاسی شخصی طبقه حاکم، عامه مردم را فدا می کنند. در واقع به اختلاس در بودجه های دولتی، دزدسالاری می گویند. این نوع حکومت را می توان در کشورهای توسعه نیافته ای مشاهده کرد که رژیم های دیکتاتوری دارند، همچنین سطح اگاهی مردمش کم است و اگاهی کافی نسبت به حقوقشان ندارند و از بلوغ سیاسی و فرهنگی فاصله دارند و همچنین دارای اقتصاد دولتی می باشند. شما می توانید در کشورهای جهان سوم که از نظر اقتصاد برپایه استخراج منابع و اقتصاد رانتی هستند؛ با دزدسالاری یا یغما سالاری رو به رو شوید.

    در اینجا جهت درک بهتر این مطلب باید شرح دهم که در دنیا دو مدل اصلی سرمایه داری وجود دارد و شاخه های مختلفی از این دو مدل اصلی. یک الگو سرمایه داری دولتی است. به این معنی که دولت صاحب اصلی سرمایه‌ها و لااقل صنایع و مراکز تولیدی و خدماتی بزرگ در یک کشور است، سیاستها و طرحهای اقتصادی را دولت برنامه ریزی میکند، در تعیین دستمزدها و قیمتها و غیره دخالت میکند و غیره. طبعا در این کشورها بخش خصوصی هم وجود دارد و فعالیت میکند ولی بخش عمده اقتصاد در دست دولت است و سیاستها و شاخصهای اقتصادی را دولت تعیین میکند. نمونه بارز این مدل سرمایه داری دولتی در شوروی و اقمارش بود.

    مدل دیگر سرمایه داری بازار آزاد است که برخلاف مدل سرمایه داری دولتی بر حداقل دخالت دولت در اقتصاد مبتنی است و همه چیز را به مکانیسم بازار آزاد و رقابت میسپارد، از تعیین قیمتها تا سطح دستمزدها تا ساعات کار و قرادادهای کار و استخدام و اخراج کارگر و قوانین مربوط به بیمه ها و بازنشستگی و غیره و غیره. این مدل در چند دهه اخیر – از حدود یک دهه قبل از فروپاشی شوروی- در دنیا دست بالا پیدا کرد.

    سرمایه داری بازار آزاد از لحاظ تئوری اقتصادی مکتب شیکاگو و فریدمینسم این مدل را نمایندگی میکند و از لحاظ سیاسی مارگارت تاچر و ریگان پیشتازان این حرکت بودند و امروز کلا نئولیبرالیستها و نئوکانها و احزاب حاکم تقریبا در همه کشورها نمایندگان و طرفداران دو آتشه این مدل هستند. خصوصیت اساسی این مدل رقابت افسار گسیخته و تمام و کمال صاحبان سرمایه های خصوصی و بنگاهها و بانکها و کلا نهادهای اقتصادی تحت کنترل آنان در تعیین مقدرات و شرایط اقتصادی در هر جامعه است.

    در بین این دو نوع سرمایه داری، سرمایه داری نوع اول یعنی همان سرمایه داری دولتی مستعد دزدسالاری میشود و در دولت های خودکامه ای که نظارت بیرونی در آن وجود ندارد و فرمان استفاده از بودجه عمومی توسط رهبر آن کشور صادر می شود؛ کلپتوکراسی اتفاق می افتد. کلپتوکراسی ها با گروه هایی رابطه نزدیکی دارند که از آن ها می توان به گروه های نظامی، الیگارشی ها، دیکتاتوری ها و انواع دیگر رژیم های استبدادی یا خویشاوندسالار اشاره کرد. رفتار رهبران کلپتوکراسی با منابع کشور، مشابه موارد شخصی است و از این منابع برای تجملات و تفریحات، استفاده می کنند و بسیاری از رهبران، بودجه کشور را در کشورهای خارجی به حساب های مخفی انتقال می دهند.

    اثرات دزدسالاری یا کلپتوکراسی:
    گسترش فساد از سطوح مدیریتی کلان به خُرد، از مشکلات و آسیبهای کلپتوکراسی به شمار میرود و هرکسی براساس میزان نفوذ، توان و جایگاهش، منابع قابل دسترسش را به غارت میبرد؛ در نتیجه این پدیده باعث خود تباهی جوامع و سقوط اخلاقیات آن میشود.

    یکی از اثرات دزدسالاری، چپاول مبالغی از منابع عمومی توسط سردمداران و صاحبان پست و قدرت میباشد که باید برای پیشرفت و توسعه صرف شود. همین امر باعث کاهش سطح و کیفیت زندگی و میزان برخورداری مردم میشود و رفاه و امنیت اجتماعی در سطح پایینی قرار می گیرد.

    حکومت دزدسالار در اقتصادسیاسی و حقوق مدنی، اثرات نامطلوبی برجای می گذارد؛ و طبقات مختلف اجتماع از رؤسا و رهبران دزدسالار، الگو می گیرند و فساد به سایر طبقات اجتماع، راه می یابد. درواقع فساد مالی در دنیای امروز، از حاکمان دزدسالار یک کشور به مردمش منتقل میشود و تبدیل به یک هنجاری اجتماعی می شود. به طوریکه قشرهای اجتماع، درصورت مواجهه با غرق شدن حاکمان دولت در فساد مالی، تصمیم می گیرند که از موقعیتهای شخصی یا اداری خود سوء استفاده کنند.

    دزدسالاری معمولاً با اختلاس در بودجه های دولتی همراه است و به خاطر اینکه حکومتهای دزدسالار برای اختلاس پول، از روشهای پول شوئی یا سواستفاده از ثروتهای عمومی یا وجوه حاصل از پرداختهای شهروندان، استفاده می کنند؛ در نتیجه شهروندان، دیگر در زندگی خود،« رفاه» ندارند.

    پول سرقت شده توسط دزدسالاران، اغلب از بودجه ی مختص امکانات عمومی از جمله ساختن بیمارستان ها، مدارس، جاده ها، پارک ها و مانند آن می باشد؛ چنین سرقتی، رفاه عمومی را کم میکند و اجازهٔ شفافیت در اقتصاد به دلیل دست داشتن صاحبان اصلی قدرت در فسادها، داده نمی شود تا سودجویی های راحتی داشته باشند.

    و اما ویژگیهای یک حکومت کلِپتوکراسی یا دزد سالار

    به قول لرد اّکتون فیلسوف و مورخ انگلیسی “قدرت گرایش به فساد دارد، و قدرت مطلق، فساد مطلق ایجاد می کند.” این در واقع در مورد رژیم های دزد سالار خیلی صدق می کند که در آنها کسانی که قدرت دارند، استفاده از این قدرت را به عنوان یکی از حقوق اساسی خود برای غارت خزانه دولت و تغییر مسیر همه پول ها به منظور غنی سازی زندگی شخصی شان فرض می کنند. برخی از ویژگیهای عمومی یک حکومت کلپتوکراسی (دزد سالار) مواردی هستند که در زیر می آیند:

    دزد سالاری ها تقریبا همیشه با رژیم های استبدادی فاسد به گونه ای که در بالا ذکرش رفت، در ارتباط هستند. مقامات حکومتی قدرت و کنترل کامل را بر بودجه کشور و سایر منابع اعمال می کنند.

    معاملات شخصی که افراد در قدرت انجام می دهند، ناشناخته و مخفی نگاهداشته می شوند. از آنجا که کسی نیست که اختلاس از بودجه دولت را مورد سوال قرار دهد، با حزانه دولت اغلب همچون حساب شخصی یک دزدسالار رفتار می شود.

    یکی از ویژگیهای بسیار معمول مشاهده شده یک حاکمیت دزد سالار این است که بودجه عمومی”غارت شده” اغلب مخفیانه به حساب های مخفی در سایر کشورها منتقل شده است. با توجه به این واقعیت که قانون کشورهای دیگر ممکن است اجازه ندهد که کشور اصلی به اطلاعات ذخائر پولی موجود در بانک هایشان دسترسی پیدا کند، به نظر می رسد که این بهترین راه انباشت پول”غیرقانونی” بوده است.

    تقریبا طبق تعریف، دزد سالاری به یک “دولت ضعیف” برمی گردد. در چنین دولتی حاکمان اغلب مجبورند با سایر “افراد قوی” مقابله کنند، کسانی که باید همزمان مهار ، حذف و ساکت شوند. اغلب منابع درآمدی فساد آمیز رهبران سیاسی سبب چنین تهدیداتی بوده است.

    در بسیاری از موارد “حق” استفاده از برخی بخش های خزانه کشور و قدرت های مشخص برای منافع شخصی خود به این “افراد قوی” اعطا شده است. از این رو فساد و رویه های سوء اداری در تمام سطوح از بالا به پایین شایع است.

    دزدسالاری همچنین با غارت و تجارت غیرقانونی منابع طبیعی کشور مانند زمین مشخص شده است. معمولاً افراد از خانه هایشان چنان آواره می شوند که زمین تصرف شده آنها می تواند توسط کلپتوکراتها با منفعت های بالاتر فروخته شود. بدین ترتیب پول بدست آمده به جیب خود کلپتوکراتها می رود.

    خلاصه کلام اینکه کلپتوکراسی به غارت سیستماتیک پول و منابع یک کشور منجر می شود. قابل مشاهده ترین تعیین کننده وجود کلپتوکراسی در یک کشور خاص، شکاف اقتصادی بین مقامات سیاسی و عموم مردم است. هر کسی می تواند به صورت شفاف فقر و رنج تحمیل شده به اکثریت مردم را در برابر سبک زندگی اسراف آمیز مقامات حکومتی در یک کشور کلپتوکراتیک مشاهده نماید.

    محمدناصریراد

    منابع:

    کتاب گونه شناسی نظام های حکومتی و مدیریتی/ دکتر شمس السادات زاهدی

    کُرپروتوکراسی و کلِپتوکراسی در لباس دموکراسی؟! / میرعباس زینت بخش (مقاله)

    کلپتوکراسی/ویکی پدیدا

    کتاب رانت و فساد در سایه خشونت / داگلاس نورث

    عکس: نقاشی پرتره از شاهِ شهید و مظفرالدین شاه، تزئینی

     

    نظر شما در مورد این مطلب چیست؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه با ما در میان بگذارید.

    دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

    نوشته های مشابه

    2 پاسخ به “دزد سالاری یا کلِپتوکراسی چیست؟”

    1. ناشناس گفت:

      درود خدا بر شما
      بسیار مفید و آموزنده

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *