دیدگاه نیوز / سیدی والا تبار، سیمرغ قاف دیانت ، شمس چرخ حقیقت، سرور بوستان معرفت ، میهمان عرش استغنا، حاکم عرصه فنا، کهف الفقرا، محرم اسرار نهان، سر حلقه عاشقان، سلسله جنبان ذاکران، پیر کاملان واصلان، نور شب شکن، جهان در برابرش نعل فکن ،ماه و آسمان طلب ، سلطان خطه ی ادب، پاکان را مایه فخر، گوهر بحر فقر، قدوه ی ابرار، خلاصه احرار، متصف به اوصاف جمیل، در زهد بی بدیل، در تهجد بی عدیل ، در تقوا بی نظیر ،آراسته به زینت شهود و صاحب کرامات . هر چند که (سر نتراشید اما قلندری دانست).
اگر می گوید (نترس گرگها مرا نمیخورند) در این سخن اطمینانی ژرف و ایمانی عمیق نهفته و یاد آور عارفی است که شیران و حیوانات وحشی دیگر به خانه او می آمدند و او آنها را آب و غذا می داد. اگر تنها دارائیش یعنی گاو خود را در نماز باران قربانی می کند یاد آور عیاری است که گفت ( اگر خدا روزی دهد ، انفاق می کنیم و اگر ندهد صبر و شکر ) و اگر گمنام زیست و فضل خویش عیان نساخت یادآور عارفی است که بر آب راه می رفت و در میان خلق تظاهر به ترس از خطر غرق شدن می کرد.
کرامات او منحصر به طلب نذر و آگاهی از نیات مردم و بارش باران و آنچه در این کتاب ذکر شده نیست . چرا که به قول لسان الغیب بزرگوار:
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
استطاعت فکر وقلب مردم آن روزگار بیش از این ها را بر نمی تافت و یا اهلیتی با عوالم دیگر نداشتند و به یقین چون اهل اشارت نبود لا جرم چهره نگشود و جمال ننمود . مستور ماند و مهجور این راز سترگ.
پاکانی از این سلسله بسیارند بزرگانی از این سلسله حقا که مردانی پاک و فخر سادات و صالحان . بزرگانی چون حاج میر جلیل موسوی ، میر زین العابدین موسوی، آقا میر صادق و …
نیز عالمانی که بعضی چون شیخ ابوالحسن نجفی دولت آبادی که صاحب تالیفات و شهره آفاقند . کنکاشی دیگر و تورقی صبورانه در دفتر این بزرگان و سرزمین کهن دولت آباد باید تا این ناشناخته ها فرا یاد آیند.
دریغی طاقت سوز و دریغا که هر رهروان خطه عشق اندک شمارند در این عصر جاذبه های رنگین
طالب لعل و گهر نیست و گر نه خورشید
همچنان در عمل گوهر و کانست که بود
گنج بی بدیل و عظیمی را گم کرده ایم و چه زیبا گفته است غزل طراز بزرگ ، پیر عرصه ی مکاشفه ، شهریار عزیز و از دست رفته که خدای خاک او را روشن و رویش را سپید گرداند:
اگر به پای مه و مهر در جهان گردیم
به صد چراغ نیابیم آنچه
مشهدی میر عباس آقا در حدود دهه ی ۱۳۰۰-۱۲۹۰ هجری قمری( حدود ۱۲۵ سال قبل) در دولت آباد شهرستان مرند در خانه سید جلیل القدر ، مرحوم ” آقا میر صادق” چشم به دنیا می گشایند. مرحوم آقا میر صادق، سیدی بود اهل زهد و تقوا و پاکی و صداقت که از حالات خاصش که زبانزد همه است، این بود که اکثر ایام سال را روزه می گرفت و دائم الصوم بود و اغلب اوقات را به نماز و نیایش می گذراندند و در تربیت فرزندان خویش نهایت سعی اش بر این بود که فرزندانی پاک بپروراند.مادر مکرمه ایشان نیز، ” مریم خانم” بودند که خانمی پاک دامن بودند. مشهدی میر عباس آقا تنها دو خواهر داشتند و خود تنها پسر خانواده بودند.
زندگانی او در دولت آباد سپری شده است. کار و پیشه اش مثل سایر مردم آن زمان ، کشاورزی و دامداری بوده. در طول زندگی اش تنها چندین بار با توجه به نبود وسایل نقلیه در آن روزگار، با رنج و زحمت و مشقت فراوان، با پای پیاده به سفر کربلای معلی و مشهد مقدس رفته و به زیارت عتبات عالیات مقدس نائل شد
ایشان در طول زندگی با برکتشان، دو بار ازدواج نموده اما از دو همسرش صاحب اولادی نگشته است.اوصاف و حالات ظاهری و باطنی آقا با توجه به توصیفات چنین بوده است: آقا قد متوسطی داشت، اندام لاغر و نحیفی داشت، گوشهایش سنگین می شنید و چشمهایش در اواخر عمر کم سو شده بود. آرام آرام راه می رفت، ظاهری آرام و قیافه ای معصوم داشت. در نگاه اول می شد فهمید که ایشان مردی از تبار پاکان و صالحان است. گاه عمامه و اغلب اوقات کلاه به سر می گذاشت و لباسهای محلی و سنتی آن زمان را می پوشید. کم غذا بودند و اغلب سعی میکردند که هنگام خوردن غذا از غذاها و مواد طبیعی استفاده کنند، به طوری که چایی را با سنجد و خرما می نوشیدند و از قند استفاده نمی کردند.
از اوصاف باارزش کم حرفی ایشان بود، به گاه اقتضا با کسی حرف می زدند، به ندرت در میان جمع و جماعت ظاهر می شدند، کم طمعی ایشان ضرب المثل بود.از گندمی که خود می کاشت و برداشت می کرد نان می خورد و از لبنیاتی که در خانه تهیه می شد استفاده می کرد. اغلب فقرا و یتیمان و بیوه زنان آن زمان آقا را می شناختند چون که در روزهای سختی ، آقا تنها کسی بود که به دادشان می رسید و برایشان کمک میکرد. اغلب اوقات به شهر می رفت و از شهر برای فقرا و مستمندان مواد خوراکی و وسایل پوشاکی می خرید و بین آنها توزیع میکرد. عامی بودن و سادگیش نیز معروف بود. به اعتقاد خیلی ها، آقا خیلی از مسائل را می دانست و مستجاب الدعوه بود.
پاکی و صداقت و ایمان و سادگی و مناعت طبع و تقوا و اهل عبادت و راز و نیاز و از دنیا دل بریدن و به آخرت نظر داشتن ، از آدمها دوری جستن و به خویش فرو رفتن ، احسان و بخشش نمودن، قانع و بی ادعا بودن، از تزویر و بیهودگی گریزان بودن، به خدا و مردم وفادار ماندن، از صفات بارز و سجایای اخلاقی این سید جلیل القدر بود. کسانی که ایشان را دیده بودند، برای اثبت این صفات عالیه ، صدها دلیل و استشهاد داشتند و صدها سخن گفته و ناگفته در سینه داشتند، اما هیچ کس از بازماندگان آن زمان پیدا نشد و هیچ دلیل و شهادتی یافت نشد که در حقانیت سجایای اخلاقی آن مرد پاک و صالح خدا ذره ای تردید و شکی به دل راه دهد.
از این سید بزرگوار که در سال ۱۳۷۲هجری قمری(حدود ۱۳۳۰ شمسی) در دولت آباد وفات یافته، کراماتی دیده و شنیده شده است که خاطره هایی چند را بازگو می کنیم و اندیشیدن و تامل نمودن در آنها را به عهده خوانندگان محترم وا می گذاریم.
از درگاه خداوند متعال خواهانیم که ما را به راه خیر و صلاح هدایت فرماید و بهره گیری از نور قرآن را به ما عطا فرماید و به ارواح پاکان و صالحان و شهیدان رحمت فرماید.
آرامگاه و زیارتگاه پدر و پسر هر دو اهل دل پارسا دارای کرامت ولی پسر مشهور، پدر گمنام آرامگاهشان در مرند روستای دولت آباد. شاید در سایت ها و خبرگزاریها از میرعباس آقاموسوی دولت آباد و کراماتش شنیده اید، ولی از پدر گرامیشان کربلایی میر صادق موسوی نه، زمانهایی ایشان دارای کرامات بیشتری از پسرشان بودند.
زمان قدیم وقتی سیل آمد از سمت خانه ایشان برگشت و به سمت دیگری رفت ، وقتی اهل روستای دولت آباد از نیامدن باران به ایشان گفتند به خرمنگاه رفته و دعا کردند از خرمنگاه نیامده باران بارید و نهرها روان شد، همه اهل روستا دولت آباد و میهمانان از سراسر ایران به حسینیه و آرامگاه میرعباس موسوی می روند و از کراماتش می گویند. دریغ از پدر گرامی شان که طول سال را بغیر از سه روز حرام روزه می داشت، به محرومان رسیدگی می کرد.
در زمان حیاتشان از خدا برای تمام کسانی که بوی رجوع می کردند دعا می نمودند، کربلایی میرصادق موسوی دو فرزند داشتند، بانو سکینه موسوی و میرعباس موسوی هر سه آرامگاه در قبرستان دولت آباد مرند واقع است.
میرعباس موسوی در زمان حیات شان دیگی داشتند که با آن عیال ایشان با آن دیگ غذا تهیه می کردند وقتی میهمان چه کم و چه زیاد به خانه آنها می آمدند غذا کم نمی آمد. این دیگ هنوز در حسینیه میرعباس موسوی موجود است. قبای ایشان که میهمانان خاص می دادندو برای شفای بیماران تکه ای از قبا را به میهمانان می دادند و وقتی پارچه را به محل بیماری لمس می دادند بیماری فرد خوب
دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
سرپرست دیدگاه نیوز در استان آذربایجان شرقی می باشد. وی دارای بیش از ۱۲ سال سابقه فعالیت خبری در موضوعات اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، گردشگری و . . . بوده و در بیش از 7 خبرگزاری کشوری و استانی فعالیت داشته است.
آقای ناصر غلامی عزیز ممنون از اطلاعاتی که از این عارف بالله ومشغول در بین اهل دل در اختیار عاشقان قرار دادید. باتشڪر
سلام و سپاس جناب جعفرزاده عزیز