مرضیه صیدی – بیست و نهمین روز از بهمن ماه ۱۳۵۲ با آن سرمای خشک و بیروح خود از راه رسیده بود. دو جوان چشم بسته را از اتومبیل پیاده و به دو تیرک چوبی بستند. چند سرباز به دستور مافوق خود روبروی آنها روی دو پا نشسته و باحرکت دست مافوق شلیک کردند. صدای گلوله از بهمن ۱۳۵۲ تا به امروز در گوش ایران و ادبیات آن پیچیده است. خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان اعدامیان سحرگاه بهمن ۵۲ بینام و نشان در بهشت زهرا دفن؛ اما افسانه دفاعیات و محاکمه آنان و اشعار آتشین گلسرخی برای همیشه در عمق تاریخ جاودان شد. این کتاب که شناخت نامهای از شخصیت و شعر «خسرو گلسرخی» است پس از کوشش (کاوه گوهرین) در سال ۱۳۹۱ باری دیگر یاد خسرو شاعر مبارز ایرانی را زنده و دوستداران ادبیات مبارز را به مطالعه دعوت می نماید.
همانطور که ابتدای مقدمه را مرور کردیم می بینیم که نویسنده خلاقانه و با استفاده از ترکیب زبان داستانی و مستند نگاری مخاطب را جذب مطالعه و ادامه دادن به خواندن کتاب می کند. این یک تکنیک و شاید امضای مهدی بیرانوند در آثارش باشد همانطور که در کتاب [ شاعر مردم ]زندگی و شعر سیاوش کسرایی نیز شاهد این تکنیک بوده ایم.
در بخشی دیگر از کتاب می خوانیم:
اشعار خسرو گلسرخی و نقد هایش سیر یک مسئله مهم تحت عنوان “مبارزه با سرمایه داری” را طی می کند. نقدهای او از نقدهای نمونهای ادبیات متعهد است؛ ادبیاتی که ادبیات را برای مردم و تحریک و تهییج توده میخواهد و در مقابل ادبیاتی که بیشتر متوجه شکل و زبان است و به ادبیات برای ادبیات و هنر برای هنر موسوم شده، میایستد. او مثل بسیاری از چپگرایان قدرت و اعتمادبهنفسی ستودنی در نظریهپردازی دارد. خواندن نقدهای گلسرخی، بهویژه مقاله «ادبیات و توده» و کتاب «سیاست شعر، سیاست هنر» برای آگاهی از ذهنیت شاعران متعهد ضروری است. اگر دفتر شعری ساده، محرک، با سرودههایی موقعشناسانه و برانگیزاننده فراهم میآید، در تیراژهای وسیعی بهدست مردم میرسد و به میان گروههای مختلف جامعه راه میبرد و آنان را به جوش و خروش وامیدارد، به جای خشنودی در پایگاه ادبیات اجتماعی، حسادت برمیانگیزد؛ چرا؟ چون این پایگاه زیربنایی بورژوایی دارد. این شعرها حتی از جانب شاعران معروف شده به اجتماعی، فاقد ارزشها و عناصر شعر اجتماعی تشخیص داده میشود و بهعنوان شعار سیاسی از آن نام میبرند، یعنی تحقیرش میکنند! آیا اینگونه شعارها را میتوانند تحقیر کنند، به هنگامی که اکثریت قاطع گروههای اجتماعی به عنوان شعر زمانه آن را پذیرفتهاند؟ ادبیات زنده همین است که مردم زنده یک دوران آن را میخوانند و به خروش میآیند و به خروش میآیند.
میبینم که نویسنده تنها به مرور شعر های گلسرخی یا زندگی وی نپرداخته بلکه به خط نوشتاری، ادبی، فکری و بررسی فنی آثار گلسرخی نیز پرداخته است. این اثر پس از کتاب کاوه گوهرین یکی از جامع ترین آثار با موضوع زندگی و شعر خسرو گلسرخی می باشد. در پایان این معرفی و بررسی نیز یکی از اشعار این گزیده را بایکدیگر می خوانیم
«صبح …»
دگر صبح است و پایان شب تار است
دگر صبح است و بیداری سزاوار است
دگر خورشید از پشت بلندیها نمودار است
دگر صبح است
دگر از سوز و سرمای شب تاریک، تنهامان نمی لرزد
دگر افسرده طفل پابرهنه، از زبان ما در شب ها نمیترسد
دگر شمع امید ما چو خورشیدی نمایان است
دگر صبح است
کنون شب زنده داران صبح گردیده
نخوابید، جنگ در پیش است
کنون ای رهروان حق، شب تاریک معدوم است
سفیدی حکم و در دادگاهش هر سیاهی خرد و محکوم است
کنون باید که برخیزیم و خون دشمنان تا پای جان ریزیم
دگر وقت قیام است و قیامی بر علیه دشمنان است
سزای حق کشان در چوبهی دار است
و ما باید که برخیزیم
دگر صبح است…..
معرفی و تحلیل: مرضیه صیدی : شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی
| دیدگاه نیوز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید | |||||||
بدون نظر! اولین نفر باشید